عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت
عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت

دوستانه

سلام دوستان  خوبم!

 دوستی میگفت: " قدر خداوند بسیار بزرگتر از آن است

که محبت الهی بیکرانش را از کسی دریغ کند..."

 ومن فکر میکنم ما که شمه ای کوچک از نور الهی

در درون خود داریم پس قادر و تواناییم به همهء عالم 

مهر بورزیم حتی اگر کسی محبت ما را درک نکند و 

به خیال خود از آن مهربانی ها سوءاستفاده نماید.

ما قدر و ارزشمان والاتر از آن است که بخاطر

چشمداشت و پاداش مهر بورزیم.

ما محبت میکنیم چون لیاقت مهرورزی داریم و این لذتی

دارد که بسیار والاتر از پاداش و چشمداشت است.

کاش می شد

کاش میشد که کسی می آمد این دل خسته ی مارا می برد چشم مارا می شست راز لبخند به لب می آموخت کاش میشد دل دیوار پر از پنجره بود و قفس ها همه خالی بودند آسمان آبی بود و نسیم روی آرامش اندیشه ی ما می رقصید کاش می شد که غم و دلتنگی راه این خانه ی ما گم و دل از هر چه سیاهی است رها می کردیم و سکوت جای خود را به هم آوایی ما می بخشید و کمی مهربان تر بودیم کاش می شد دشنام جای خود را به سلامی میداد گل لبخند به مهمانی لب می بردیم بذر امید به دشت دل هم کسی از جنس محبت غزلی می خواند و به یلدای زمستانی و تنهایی هم یک بغل عاطفه ی گرم به مهمانی دل می بردیم کاش می فهمیدیم قدر این لحظه که در دوری هم می راندیم کاش می دانستیم راز این رود حیات که به سرچشمه نمیگردد باز کاش می شد مزه ی خوبی را می چشاندیم به کام دلمان کاش ما تجربه ای می کردیم شستن اشک از چشم بردن غم از دل همدلی کردن را کاش می شد که کسی می آمد باور تیره ی مارا می شست و به ما می فهماند دل ما منزل تاریکی نیست اخم بر چهره بسی نازیباست بهترین واژه همان لبخند است که ز لب های همه دور شده ست کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم قبل از آنی که کسی سر برسد ما نگاهی به دل خسته ی خود می کردیم شاید این قفل به دست خود ما باز شود پیش از آنی که به پیمانه ی دل باده کنند همگی زنگ پیمانه ی دل می شستیم کاش در باور هر روزمان جای تردید نمایان می شد و سوالی که چرا سنگ شدیم؟ وچرا خاطر دریایی مان خشکیده است ؟ کاش میشد که شعار جای خود را به شعوری می داد تا چراغی گردد دست اندیشه مان کاش میشد که کمی آینه پیدا می شد تا ببینیم در آن صورت خسته ی این انسان را شبح تار امانت داران کاش پیدا می شد دست گرمی که تکان بدهد تا که بیدار شود خاطر آن پیمان و کسی می آمد و به ما می فهماند از خدا دور شده ایم ... " کاشکی " واژره ی درد آور این دوران است " کاشکی " جامه ی مندرس امیدی است که تن حسرت خود پوشاندیم کاش می شد که کمی لااقل قدر وزن پر یک شاپرکی ما مسلمان بودیم

درد

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی... عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است.. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته است... عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی...عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدایی به سرانجام برسانی.... عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن یک همراه واقعیست که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد... عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است.. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه یخ بستن وجود آدمها و بستن چشمهاست

رابطه ها

رابطه ها
بعضی وقتها توی رابطه ی بین دخترا و پسرا یه اتفاقاتی می افته که بعضی عکسا و گاهی هم شعر ها می تونن اونا رو ترجمه کنن .گاهی وقتا دو نفر واسه هم می میرن ولی هیچ کدوم از خواسته هاشون نمی گذرند،هیچ کدوم کوتاه نمیان با اینکه وا سه هم تب می کنن ولی وقتی به هم می رسن طوری وانمود می کنن که انگار بودنشون کنار هم عادی شده .هر دو پر از غرور اما پر از عشق، چرا باید این طور باشه چرا ما ها دست از این غرور لعنتی بر نمی داریم گر چه خیلی وقتا به ما صدمه زده ولی بازم غرورمون رو رها نمی کنیم. البته نمی گم غرور بده اگه بد بود خدا این حس رو به ما نمی داد غرور خوبه ولی تا یه حدی که باعث نشه عزیزامون رو از دست بدیم. ولی اگه رابطه ها خوب باشه یعنی هم دختر هم پسرعاشق هم باشند و احساس کنند که نمی تونن بدون هم زندگی کنند نباید همدیگه رو از دست بدن. خوب خوش به حال کسایی که یه همچین رابطه ای دارنولی تو بعضی رابطه ها فقط یه طرف واسه اون یکی می میره .تو این رابطه ها چند تا احتمال وجود داره 1- یا یکی از طرفین خیلی خنگه2 - بر اثر یک تجربه ی تلخ نمی تونه به کسی اعتماد کنه 3- فقط واسه اینکه تنها نباشه به رابطه ادامه می ده 4-روی تعداد دوست دختر یا پسراش شرط بندی کرده یا با دوستاش کل می ذاره.
اگه مورد 1 بر قرار باشه که وای به حالتون البته این مورد واسه کسی پیش میاد که از غرور زیاد واضح حرفاشو نمی زنه که اگه این طور باشه از همین الان تسلیت می گم چون باید تو مجلس عروسی دوستتون شرکت کنید و تا آخر عمر نا کام بمونیداگه مورد 2 درست باشه که باید بگم طرز فکرتون رو عوض کنید چون همه مثل هم نیستن ، با دیدن چند نفر که به طور اتفاقی تجربه کردید یا دیدید نمشه و اشتباه که راجع به همه ی دخترا یا همه ی پسرا بد قضاوت کنید. شما نمی تونید تا آخر عمر این طور بمونید و به همه بی اعتماد باشید.بهتره که یه کم هم به طرف مقابلتون توجه کنید و خودتون رو جای اون بذارید و دلتون به رحم بیاد.
اگه این مورد در مورد طرف مقابلتون صادق باشه که باید نهایت تلاشتون رو بکنید تا اعتماد اون رو جلب کنید اگر هم می گید که هر کاری کردم نشده پیشنهاد کنید که به این بلاگ سر بزنه.
اگر مورد 3 باشه در مورد شما باید بگم که واقعا متاسفم واستون چون به جایی نمی رسید و فقط در آخر کار نفرینی به جون می خرید که خلاصی ازش مشکله این مورد واسه کسایی پیش میاد که بیش از حد بیکارند یا بیش از حد پول دار چون تو یه رابطه چه دختر چه پسر باید خرج کنند وگر نه ..... به هر حال اگر طرف مقابلتون اینجوریه که پیشنهاد می کنم هر چه زودتر از هم جدا شید قبل از اینکه کسی به ریشتون بخندهاگر هم مورد 4 درست باشه دیگه نمی دونم چی بگم چون دو طرف خیلی ابلهند هم کسی که شرط بندی می کنه هم کسی که نفهمیده که چه بلایی سرش میاد در این مورد نمی خوام حرف بزنم چون خیلی نا مردیه .
امیدوارم که همتون تو عشق موفق باشید و اگه فهمیدید که هم شما هم طرف مقابلتون همدیگه رو دوست دارید تو این زمونه که عشق نایاب شده پیشنهاد میکنم که اونو از دست ندید و واسه شروع زندگی با هم بهونه گیری نکنید البته اول خیلی خوب همو بشناسید بعد تصمیم های جدی بگیرید، به نظر من کسایی که واسه شروع زندگیه دو نفره پول رو بهونه می کنن بدونند که پول رو همیشه می شه بدست آورد اما عشق اگه از دست بره خیلی سخت می شه جاشو پر کرد.

دنیا

این دنیای پرهیاهوی و عجول ما فراموش کرده ایم

چگونه صبور و بردبار باشیم.

بردباری و شکیبایی شاید یکی از بزرگترین نعمتهایی باشد

که خداوند به کل هستی ارزانی داشته است.

ببینید چطور تمام موجودات برای وقت مناسب صبر میکنند؟!

درختها و گلها را میبینید که چگونه در وقت مناسب شکوفه

میکنند و میوه میدهند و کم کم با رسیدن پاییز همه را از

دست میدهند و در زیرآسمان خدا باز همچنان زیبا و پرقدرت

منتظر میمانند تا وقت مناسب دوباره برگ و شکوفه دهند؟!

پرندگان را میبینید که در وقت مناسب فعالانه  آشیانه

میسازند و جوجه میگذارند و ...سپس در لحظهء مناسب

مهاجرت میکنند و صبورانه منتظر بهار دیگری میشوند...؟!

حتی کره خاکی مان را میبینید که چگونه آرام وصبورانه

همچنان میچرخد تا روزی که عمرش به سر آید؟!

همه در صحنهء عالم در صبرند, ما انسانها چرا صبور بودن را

از یاد برده ایم؟! ما چرا همه چیز را در عجولی خواهانیم؟!

وقتی کودکیم برای بزرگتر شدن روز شماری میکنیم.

هنگامی که جوانیم در آرزوهای دور و درازمان بسیار

بی طاقتیم... ودر هنگام پیری و مرگ...آیا احساس نمیکنیم

عمرمان با بی تفاوتی بر باد رفته و لحظه ای در این دنیا

مهمان نبوده ایم؟!

باری!

صبر شعلهء الهی است که درون هر موجودی به هدیه

گذارده شده تا کم کم درون را نورانی تر و روشن تر کند.

در لحظه ها زندگی کنیم و قدر این شعله را بدانیم و

با ناآگاهی آن را خاموش نکنیم.

صبور و شکیبا باشیم.

سلام دوستان

سلام دوستان! " راهب مارکو گارسیا میگوید: گاهی خداوند برکتی را از ما پس میگیرد تا قدر آن برکت را بهتر بشناسیم. او ظرفیت انسانها را میداند و هرگز از آن فراتر نمی رود. در چنین مواقعی نباید بگوییم:" خداوند مرا رها کرده است." اگر خداوند آزمون دشواری را بر ما تحمیل کرده باشد حتما الطاف بیشتری نیز نصیبمان خواهد کرد تا قدرت کافی برای روبرویی با آن داشته باشیم...."

عشق زادۀ همبستری

عشق زادۀ همبستری

 فاصله و انتظارحاصل شهوت پشت پردۀ خیال انگیز بلوغ
و پیوند اگرچه شیرین است اما مرگِ عشق را همراه ست
پاینده باد عشق


پاینده باد فاصله

پاینده باد انتظار
،،،،

از نفرتی لبریز

ما نوشتیم و گریستیم


ما خنده کنان به رقص بر خاستیم


ما نعره زنان از سر جان گذشتیم ...

کسی را پروای ما نبود.


در دور دست مردی را به دار آویختند :


کسی به تماشا سر برنداشت

ما نشستیم و گریستیم


ما با فریادی


از قالب خود بر آمدیم

میگردی؟

 نمی یابی نشان هرگز توازعشق وجوانمردی! بروبگذر از این بازار'' ازاین

 مستی وطنازی ! اگرچون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی

"ما چون یکی هستیم, یک کارهم بیشترنکنیم.

صدتا کارنکنیم ویک کاربکنیم.

بعضی ها تقسیم می کنند کارهارا به کار دنیوی

مثل خورد و خواب و زن و بچه و کامپیوتر و مدرسه و...

ویک کارهایی را هم می گویند کار اخروی است

 مثل نماز و روزه و کارهای خیریه و...

در صورتیکه چنین چیزی نیست.

 بلکه باید انسانها راتقسیم کردبه انسانهای الهی

و انسانهای دنیوی،

اگرانسان الهی شد،خوردوخواب او هم الهی می شود

 چون به خاطرخدا زندگی می کند و

به خاطر خدا پشت کامپیوترمی نشیند و

به خاطرخدا کتاب می نویسدو

همه اش می شود کار اخروی و

عاشق خداونداصلا کار دنیوی نمی کند،

انسان الهی بشوید

و سپس بروید دنبال دنیا و هزار تا کار انجام دهید

تاوجودتان منشا خیر و برکت بشود و

خلاقیت و سازندگی و آبادانی ایجادبشود ؛

انسان هست که الهی می شود یا دنیوی،

اگردنیوی شدید همه کارهایتان دنیوی می شود

وحتی حج و نماز و زکاتتان هم دنیوی می شود،

وقتی روی آدم به طرف دنیا و هواهای نفسانی

خودش بود دیگر تفاوتی نمی کند که به کدام

طرف بایستد و نماز بخواند,

 چون به هرطرف بایستد

در اصل به طرف خودش ایستاده و

نماز خوانده است...

هر کجا بودم.....

هرکجا بودم خودم بودم

هر کجا بودم خودم بودم

با شما ادم ها که با خود نبودید هم خودم بودم ......

رفتم کنار و گزاشتم احساسم برای شما بازی کند ...........

با شما ادمها که هیچوقت با خود نبودید . بودم..................

با نارا حتیتان ناراحت شدم با خوشحالیتان خوشحال شدم ..........

با شما ادم ها هم صحبت شدم گفتم :دنیا 2روز است بخندید..........

گفتم خدا با ماست بخندید.........

گفتم ای ادم به احترام ادمییت ادم باش..............

اما من خود بودم و شما از خود بودن من استفاده کردید هر چه خواستید گفتید ..اما مهم نیست من باز خودم بودم همانطور که خود بودنم را باور داشتم خوب بودن شما هم باور داشتم ...........

من خود بودم و من شما نبودم ..............

اما دریغ از اینکه شما نه خود بودید و نه دیگری...فقط بودید و ای کاش که نبودید .... و ای کاش بودید و این گونه نبودید ...ولی ای ادم حال که هستی همیشه باش همیشه باش و با خودت باش ... همیشه باش و برای خودت باش ..............