بیوگرافی و متن کاملترانه های معین با نام آلبومها


بیوگرافی   معین

نصرالله معین در سال ۱۳۳۰ در شهرستان نجف آباد اصفهان امتولد شد. وی در خانواده‌ای ۱۳ نفره همراه با ۴برادر و۷ خواهر بزرگ شد. خانواده‌ای که از نظر مالی در سطحی متوسط قرار داشتند. معین همچون دیگر ستارگان به نام موسیقی کشور از همان دوران کودکی علاقه خود را به آواز، در خواندن قران و اشعار شعرای نامی ایرانی نشان داده بود.

معین در سن ۱۸ سالگی نزد بزرگترین اساتید آواز آن زمان همچون استاد تاج اصفهانی و استاد حسن کسایی به یادگیری گوشه‌ها و دستگاه‌های آواز ایرانی پرداخت.

بعدها معین از سال ۱۳۵۲ تا۱۳۵۷ در هتل عباسی و کاباره هزار و یک شب به اجرای برنامه مشغول شد. دیری نگذشت که نام معین نه تنها در اصفهان بلکه در میان علاقه مندان به موسیقی در سراسر ایران شنیده میشد. وابستگی بیش از حد معین به زادگاهش سبب شد تا وی نتواند همزمان با دیگر خوانندگان هم سن و سال خود که در آن موقع در تهران مشغول بودند کار کند. همین مسئله باعث شد تا معین اولین کار خود را در سال ۱۳۵۹ با عنوان ""یکی را دوست میدارم"" روانه دنیای موسیقی کند. اما نکته مهم این بود که یکی را دوست میدارم با ترانه‌ای از مسعود امینی و آهنگی از معین آنچنان در میان مردم جا باز کرد که این اثر پس از مدتی کوتاه از مرز‌های ایران گذشت و توسط خوانندگان ایرانی که پس از انقلاب به امریکا مهاجرت کرده بودند خوانده شد.

هایده، ابی و عارف از جمله معروف ترین این افراد بودند. معین یک شبه راهی را که بسیاری برای ان سال‌ها کار کرده بودند پیموده بود و اینک به آوازه خوانی نامی تبدیل شده بود. معین پس از انقلاب و حتی بعد از اجرای اولین کار خود همچنان به علت وابستگی‌های خویش در ایران مانده بود، اما دیگر چاره‌ای جز ترک وطن نداشت.
معین به سال
۱۳۶۰ایران را با هدف رسیدن به امریکا به مقصد اسپانیا ترک کرد. شاید بهترین خاطره از این ماجرا ترانه ""حیرت"" سروده اردلان سرفراز است که در همان سال‌های انقلاب و اوج گیری معین به وی تقدیم شد. که درآن اردلان پس از صحبت از اوضاع موجود در کشور پس از انقلاب به صدای معین اشاره میکند که "در این تنهایی مطلق فقط دست تو بر در زد "و از خروج اجباری معین از کشور می‌گوید (این ترانه بعدها توسط معین با اهنگی از خودش خوانده شد).

معین مدتی در اسپانیا اقامت داشت ودر آنجا به اجرای برنامه در کلوپ‌ها پرداخت. پس از مدتی و به کمک دوستان خود و همچنین همکاری خانم هایده راهی امریکا شد تا معین وارد مرحله دیگری از کار هنری خود شود. مرحله‌ای که باید دور از وطن در دیار غربت سپری میشد.

معین در سال ۱۳۶۲ اولین آلبوم مستقل خود را با نام "می‌پرستم" از شرکت ترانه راهی بازار کرد. می‌پرستم با ترانه زیبایی از معین و آهنگ کاظم رزازان به همراه دیگر آهنگ‌های البوم نتوانست تا فروش بالایی را برای اولین البوم معین داشته باشد. معین در کنار هایده تشکیل یک زوج هنری بسیار حرفه‌ای را داده بودند و البوم "گل‌های غربت" با صدای این دو توانست پرفروش ترین آلبوم سال شود اما این زوج هنری با فوت هایده از میان رفت، که این مسئله ضربه‌ای جبران ناپذیر به موسیقی ایرانی وارد کرد. معین یک بار دیگر توانست با آلبوم پریچهر در سال ۱۳۶۴ با اهنگ‌هایی از فرید زولاند و بیژن مرتضوی پرفروش ترین آلبوم سال را منتشر کند. پریچهر اثری ماندگار از معین با ترانه‌ای از اردلان سرفراز که به یاد مادر سروده شده بود.

معین در سال ۱۳۶۸ در سن ۳۸ سالگی با خانمی ایرانی در امریکاازدواج کرد. وی در همان سال آلبوم "صبحت بخیرعزیزم" را روانه بازار کرد. دوسال بعد یعنی در سال ۱۳۷۰ اولین فرزند معین متولد شد، وشاید تاثیر ترانه زیبای پریچهر سبب شد تا معین نام دخترش را پریچهر بگذارد. در همان سال آهنگ "سکه" به عنوان هدیه نوروزی معین پخش شد، و پس از ان آلبوم "تولد عشق" را راهی دنیای موسیقی کرد. بی شک ماندگار ترین ترانه این البوم اثر((میلاد)) است. ترانه‌ای بی نظیر از همایون هوشیار نژاد در کنار آهنگی از حسن شماعی زاده سبب شد تا معین یک بار دیگر هنر خود را به رخ بکشاند.


معین در سال
۱۳۷۴ از همسر خود جدا شد، و تا مدتی در تنهایی به سر برد. وی در سال ۱۳۷۸ مجددا ازدواج میکند اما این بار با خانمی کانادایی به نام پانته آ، که حاصل ان دختری دیگر به نام ستاره بود. انتشار البوم" پرواز" در سال ۱۳۷۹ پرواز شکوهمندانه دیگری بود برای معین در آسمان هنر ایرانی.۱۳۸۱ انتشار البوم "لحظه‌ها" ، البومی که در سطحی فوق العاده و بالاتر از موسیقی زمان خویش منتشر شده بود اثر لحظه‌ها با آهنگی خاص و کاملا حرفه‌ای از حسن شماعی زاده و آوای معین کار را به اثری ماندگار در موسیقی ایرانی تبدیل کرد. بی شک در آن زمان کسی نمی‌دانست برای شنیدن البوم بعدی معین باید چیزی در حدود شش سال انتظار بکشد. معین یک بار دیگر در سال ۱۳۸۲ طعم تلخ جدایی را چشید و از همسر خود طلاق گرفت. وی در همین سال‌ها یکی از برادان خویش (فتح الله) را نیز از دست داد. این جریانات سبب شد تا نزدیک به یک سال از موسیقی کناره گیری کند. در اواخر سال ۱۳۸۳ معین شرایط روحی خود را بدست آورد و برای انتشار البوم بعدی خود آماده شد. در این میان حجم بالای کارهای ارائه شده به معین و مسائل دیگر از جمله حساسیت معین برای ارائه آلبوم ماندگار دیگر سبب شد تا انتشار آن مرتبا به تعویق بیافتد. اما معین در این میان ۳ کار از آلبوم خود را به نام‌های خوشبینی، طلوع و بت پرست را منتشر کرد. پاییز سال۱۳۸۶ انتشار البوم طلوع. معین دوباره برگشته بود با کارهایی رویایی و..... البومی با همکاری اساتیدی چون بابک بیات، فضل الله توکل، صادق نوجوکی، کاظم عالمی ، بابک رادمنش

با توجه به تغییر جو موسیقی در این سالها بدون شک آلبوم طلوع بی همتاست

----------------------------------------------------

هر کدام از آلبوم های معین در زمان انتشار آن هیاهوی فراوانی داشت و حداقل چند آهنگ از هر آلبوم زمزمه مردم بود :

 سفر - بی بی گل - دلبرم دلبر - صبحت بخیر - پشت درهای بسته - چگونه چگونه - ننه - کفر - هم پیاله - تا از در اومد - حلقه طلا - میلاد - به دیدارم بیا - بیقرار - لحظه ها - ...

آلبومهای : هوس (می پرستم) - کعبه - سفر - یک را دوست میدارم - بی بی گل -صبحت بخیر عزیزم - اصفهان ( پریچه) - بنو می اندیشم - نماز - خاطره 72 - تولد عشق - مسافر - پنجره - معما - پرواز - لحظه ها - طلوع

متن ترانه های آلبوم طلوع از معین

***************        ملاقات          *****************

قسم به عشقمون قسم
همش برات دلواپسم
قرار نبود اینجوری شه
یهو بشی همه کسم

راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم

به ملاقات آمدم ببین که دل سپرده داری
چگونه عمری از احساس عشق شدی فراری
نگاهم کن دلم را عاشقانه هدیه کردم
تو دریا باش و من جویبار عشقو در تو جاری

من از پروانه بودن ها
من از دیوانه بودن ها
من از بازی یک شعله
ٔ
سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمی ترسم

من از هیچ بودن ها
از عشق نداشتن ها
از بی کسی و خلوت انسانها می ترسم

راستی چی شد ، چه جوری شد اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
  
تا کم شه از جرم خودم

من از عمق رفاقت ها
من از لطف صداقت ها
من از بازی نور در سینه
ٔ بی قلب ظلمت ها نمی ترسم

من از حرف جدایی ها
مرگ آشنایی ها
من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم

راستی چی شد ، چه جوری شد
 
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
  تا کم شه از جرم خودم

بیا با دیدهٔ خوشبینی به دنیا بنگریم
غصه را رها کنیم ، مژده
ٔ
شادی آوریم

بیا به قشنگی های زندگی نظر کنیم
روی بال آرزو به شهر عشق سفر کنیم

بیا از هر چی غم فرار کنیم
بیا پاییز دلو بهار کنیم

لحظه های عمر ما زود گذره
با یه چشم به هم زدن میگذره

چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا

بیا
 
تا شکستو باور نکنیم
گلای امیدو پرپر نکنیم

بیا سرنوشت بسازیم واسه هم
نخوریم غصه برای بیش و کم

بیا از هر چی غم فرار کنیم
بیا پاییز دلو بهار کنیم

لحظه های عمر ما زود گذره
با یه چشم به هم زدن میگذره

پس چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا

دنیا وفا نداره ، چشمش حیا نداره
با همه نا رفیقه ، ما و شما نداره

اگه به روش بخندی به روی تو می خنده
و گرنه تیره روزی چون و چرا ندارهچه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا.............

*************** جدایی *****************

از جداشدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار
 
تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم

من که تو بن بست غربت
زخمی از آوار پاییز
فکر چشمای تو بودم
با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه ی من که حروم شد
مهلتی بودن با تو که تموم شد
ندونستم باید از تو می گذشتم
وقتی از غربت چشمات می نوشتم

بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم

***************        ای عشق          *****************

بی تو من خرابم ٬ در رنج و عذابم

چه ویرانگر ولی شیرینی ای عشق
گهی شاد و گهی غمگینی ای عشق
بیا که با همه افسون گری باز
برای درد دل تسکینی ای عشق
بی تو من خرابم در رنج و عذابم
ای عشق ای عشق ای عشق

نیایش هایم از تاثیر عشقه
که پایم بسته با زنجیر عشقت
ندارم چاره ای جز عشق و مستی
که این بیچارگی تدبیر عشقه
بی تو من خرابم
٬
در رنج و عذابم
ای عشق ای عشق ای عشق
راستی اگه یار نبود چی می شد؟
احساسی در کار نبود چی می شد؟
تو لحظه لحظه های نا امیدی

*************      وقتی تو با من نیستی        *************

وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند

غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی
غیر از غباری در لباس تن چه می ماند
از روزهای دیر بی فردا چه می آید؟
از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند؟

از من اگر کوهم، اگر خورشید، اگر دریا
بی تو میان قاب پیراهن چی می ماند
بی تو چه فرقی می کند دنیای تنها را
غیر از غبار و آدم و آهن چه می ماند

وقتی تو با من نیستی از من که می پرسد
از شعر و شاعر جز شب و شیون چه می ماند

***************        به تو گفتم          *****************

به تو گفتم منو عاشق نکن دیوونه میشم
منو از خونه آواره نکن بی خونه میشم
به تو گفتم!!!
 
نگفتم؟!!!
خطر کردی نترسیدی منو دلداده کردی
تو کردی هرچی با این ساکته افتاده کردی
دیگه از کوچهء من راهه برگشتن نداری
منم دوست و منم دشمن کسی جز من نداری
به تو گفتم!!! نگفتم؟!!!
نگفتم دل من بی اعتباره
اگه عاشق بشه پروا نداره
نمی فهمه خطر این مرغ بیدل
قفس میشکنه میره تا ستاره
به تو گفتم!!! نگفتم؟!!!
به تو گفتم اگه مستم کنی مثل پرنده
دیگه از من نپرس مستیه عاشق چون و چنده

چنان دلسوخته میزنم به اسمت زیر آواز
که آوازهء من راهه فرارتو ببنده
به تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!

*************        تو مگه قلب منی          **************

اونقدرعاشق میشم 
اونقدر از تو میگم که به یمن اسم تو
توی آسمون عشق رنگین کمون پیدا بشه

اونقدر عاشق میشم که تو سرزمین عشق
بعد مجنون یه نفر صاحب نشون پیدا بشه

تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه ؟
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم تو رو فریاد میزنه ؟
فقط تو رو ، داره فریاد میزنه

تو هوای تازهٔ زندگی هستی
که تو قصر آرزو هایم نشستیتو همون معجزه و لطف خدایی
که طلسم نا امیدی رو شکستی

میون گلها نرو ، سخته پیدا کردنت
آخه تو خودت گلی ، چه قشنگه دیدنت

***************        طلوع        *****************

پس از اون غروب رفتن اولین طلوع من باشمن رسیدم رو به آخر تو بیا شروع من باش شب و از قصه جدا کن چکه کن رو باور من خط بکش رو جای پای گریه های آخر من اسمت و ببخش به لبهام بی تو خالیه نفسهام قد بکش رو باور من زیر سایبون دستام خواب سبز رازقی باش عاشق همیشگی باش خسته ام از تلخی شب تو طلوع زندگی باش من پراز حرف سکوتم
خالی ام رو به سقوطم
 
بی تو و آبی عشقت
تشنه ام کویر لوتم
 
نمی خوام آشفته باشم آرزوی خفته باشم تو نذار آخر قصه حرفم و نگفته باشم

***************        بت پرست          *****************

شده ام بت پرست تو ، تو ، تو ، تو ...

شب هجرون دیگه تمومه ، گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام

شده ام بت پرست تو ، قسم به چشمون مست تو
به کنج میخونه روز و شب شده ام جام دست تو
آه ، شده ام جام دست تو

به تو چون سجده میکنم ، شرر تو هر سینه میزنم
به قصه میخوام که بعد از این بت روی تو بشکنم
آه ، بت روی تو بشکنم

شب هجرون دیگه تمومه ، گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه ، که برای تو زنده ام

آه ، که برای تو زنده ام

روم از هر خونه به خونه که بگیرم از تو نشونه
دل من یک کاسه
ٔ خونه ، که برای تو زنده ام

آه ، که برای تو زنده ام

عزیزم کاسه چشمم سرایت
میون هر دوچشمم جای پایت

شب هجرون دیگه تمومه ، گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه ، که برای تو زنده ام

***************        شراب          *****************

برو برو که خسته ام از شکستنم
من عاصی از هر عشق و هر دل بستنم
کبوترم که پر زدم ز بام تو
بیزارم از نامت به لب آوردنم
آ........ه
یه روز سراب من و خواب من و شراب من تو بودی و تو
امروز شهاب من و تاب من و عذاب من تو هستی وتو
یه روز بهار من و یار من و قرار من تو بودی و تو
امروز خزان من و زوال من و زیان من تو هستی و تو
ستاره ها رو شمردم نیومدی و نمردم
بیا که جون نسپردم
  بیا که جون نسپردم

میون گریه دویدم حباب اشکو دریدم
ندیدمت که ندیدم
ندیدمت که ندیدم

***************        ای دریغ          *****************

چون سرابی در کویر ، چون خیالی دلپذیر
رفته بودی آمدی ، اما چه دیر ، اما چه دیر

رفتی و آمد بهار ، بیقرارم بیقرار
خاطراتت را فقط از من مگیر ، از من مگیر

از میان قاب دودی رنگ شیشه
می بریدی از من اما تا همیشه
تا همیشه ، تا همیشه

با همه دریا دلی دل را به دریاها زدم

پشت پا بر اصل بی بنیاد این دنیا زدم

با هزاران آرزو ، با صد هزار شوق و امید
از پس دیروز و امروز ناگهان فردا رسید

ای دریغ از عمر رفته ، ای دریغ
قصه
ٔ ابریشم و بیداد تیغ

خاطراتم لحظه لحظه رنج موعودم شده
چشمه وقت تشنگی آب گل آلودم شده

همچو ماه آسمان از من گریزان میشوی
مثل شب در ظلمت هر سایه پنهان میشوی

آلبوم لحظه ها

**********************************************************

گذشته

مخور غم گذشته
گذشته ها گذشته
هرگز به غصه خوردن
گذشته برنگشته
به فکر آینده باش
دلشاد و سر زنده باش
به انتظار طلعت خورشید تابنده باش

عمر کمه صفا کن
رنج و غمو رها کن
اگه نباشه دریا
به قطره اکتفا کن

قسمت تو همین بوده
که بر سرت گذشته
نکن گلایه از فلک
این کار سرنوشته


زندگی شاد است ,غمگینش مکن
با غمه بیهوده تو سنگینش مکن
قلبه چون آیینه ات را صاف کن
با دو رنگیها تو رنگینش مکن


عمر گران می گذرد خواهی نخواهی
سعی بر آن کن نرود رو به تباهی
مطلب دل را طلب از سوی خدا کن
زان که بود رحمت او، لایتناهی **********************************************************

لحظه ها

لحظه‌هارو با تو بودن   در نگاه تو شکفتن

حس عشق رو در تو دیدن   مثل رویای تو خوابه

با تو رفتن  با تو مدندن   مثل قصه تورو خوندن

تا همیشه تورو خواستن  مثل تشنگی آبه

اگه چشمات من رو می‌خواست  تو نگاه تو میمردم

اگه دستات مال من بود   جون به دستات می‌سپردم

اگه اسمم رو می‌خوندی   دیگه از یاد نمی‌بردم

اگه با من تو می‌موندی   همه دنیارو می‌بردم

بی تو اما سرسپردن   بی تو و عشق تو بودن

تو غبار جاده موندن   بی تو خوب من محاله

بی تو حتی زنده موندن   بی هدف نفس کشیدن

تا ابد تورو ندیدن   واسه من رنج و عذابه

توی آسمون عشقم   غیر تو پرنده‌ای نیست

روی خاموشی لبهام جز تو اسم دیگه‌ای نیست

توی قلب من عزیزم   هیچ کسی جایی نداره

دل عاشقم بجز تو    هیچ کسی رو دوست نداره

**********************************************************

قسم نخور

قسم نخور به جونم
که بی قسم میدونم
نور ستاره ی تو
رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره
به پای تو بباره
یه قلب پاره پاره
قسم خوردن نداره

نگینی بودی بر انگشتر من
امیدی در دل عاشق تر من
تو که آتش زدی بر هستی من
به باد دادی چرا خاکستر من
تو که با قلب عاشق می پریدی
شکستی پس چرا بال و پر من؟
چرا میخوای قسم های دروغین
بشه یکباره دیگه باور من

تو دنیائی که آوار مصیبت
با دستای تو ریخته بر سر من
چرا میخوای بدونم با یه حسه
حقیقی هستی یار و یاور من.
تو که بیگانه هستی با سپیدی
تو که دلبستگیهامو ندیدی
در این بازار داغ نا امیدی
ترو باور کنم با چه امیدی

قسم نخور به جونم....

**********************************************************

یاد تو

بی تو چه بیتابم من !
امیده بر بادم من یه دنیا فریادم من
تو رو که میبینم عاشقو دیوونم

تو با اون چشمه سیات خوابه نگات
خونه دلم رو ویرون میکنی
تو با موهای پریشونو رهات
منو سرگشته و حیرون میکنی

باز دلم اسیره عشقه تو شد
عمره من همه به پای تو شد
یاد تو غمه تو خاطره من
تا ابد همیشه خاطره شد

بیا هنوز عشقت توی قلبمه
تو رو که میبینم قلبم میزنه
اینو بدون نیازه من به عشقه تو
تآخره دنیا تو وجودمه


تو ای ترانه ی من همه بهانه ی
 من
تو در سکوته دلم صدای عشقه منی
تو در نهایته من ندای باورمی

تو با خندهای شیرینه لبات
منو سرگشته و حیرون میکنی
تو با اون کرشمه و نازو ادات
مثله جادو منو افسون میکنی

**********************************************************

شبای رفتن تو

شبای رفتن تو
شبای بی ستارست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست

با هر نفس تو سینه بغض تو تو گلومه
با هر کی هر جا باشم عکس تو روبرومه
آخ که چقدر تنگه دلم برای اون شبامون
کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلامون
چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته
هوای پاییزی چرا تو عشقه ما نشسته

شبای رفتن تو....

سپردی عهدمونو به دست باد و بارون
منو زدی به طوفان خودت گرفتی آروم
قهره تو رامو بسته غم دلمو شکسته
تو این صدای خسته یاده تو پینه بسته
غم دلمو شکسته

شبای رفتن تو....

غروبه باز دوباره شب توی انتظاره
ابر تو نگام نشسته خیاله گریه داره
اسمه تو فریادمه درد تو صدام ترانه
خنده آینه تلخ و بی تو پر از بهانه

**********************************************************

ظالم

قلبت هم مثل دو تا چشم سیاهته
ظلم عالم توی اون برق نگاته
آخه ظالم زیر پاتم یک نگاه کن
تا ببینی چه دلهایی زیر پاته

دل من هر جا که تو باشی باهاته
عاشقی دیوونهء چشم سیاهته
پا بذار به روی چشمهام تا ببینی
فرشی از عشق و محبت زیر پاته

چشمهای تو چه نجیبه
تو نگاهت چه دلفریبه
اما حرفهای قشنگت
یک سرابه، یک فریبه

باورم کن، باورم کن
ای تو شکل باور من
ای همیشگی ترینم
ای تو عشق آخرینم

من میخوام که، عاشقونه
با تو باشم، تا همیشه
سایهء عشق تو باشه
تا قیامت بر سر من

**********************************************************

فراموشم نکن

هنوز عاشقترینم ای تو تنها باور من
بغیر از با تو بودن نیست هوایی در سر من

هنوز عطر تو مونده در فضای خانه من
هنوزم بیقراره این دل دیوونه من

فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن

من تشنه محبت, درد آشنای هجرت
دلم به این جدایی, هرگز نکرده عادت

ناکامی از تولد, همزاد بخت من بود
ندارم از تو شکوه, این سرنوشت من بود

فراموشم نکن....

بی تو حدیث عشقو دیگر باور ندارم,
جز با تو بودن آرزویی در سر ندارم

میپیچه عطر خاطره در خلوت شبهای من,
تکرار اسمه قشنگت شده عادت لبهای من

فراموشم نکن....

**********************************************************

قصر آرزوها

با هم عشقو شناختیم
دل به همدیگه باختیم
که قصره آرزوهامونو با همدیگه ساختیم

من آن باده پرستم که از عشقه تو مستم
امیدو آرزوهامو به چشمونه تو بستم
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
بذار به شوق روی تو زندگی آغاز کنم
زمزمه های عاشقی با دله خود ساز کنم
مرغکه پر شکسته ام دسته نوازشی بکش
که در هوای عشقه تو پرای نو باز کنم

سرو و صنوبر شرمنده ی تو
گل متحیر از خنده ی تو
حرفات شیرینه مثله قند و عسل شعر و غزلها
سرو و صنوبر شرمنده ی تو
گل متحیر از خنده ی تو
بگو همیشه تو عشقه منی جانو تنی آه
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن

البوم : پرواز

اما نمیشه - این چه عشقیست - زندگی - رویا - تو خوبی  - ستاره - الهه ناز - بهانه

---------------------------

بهانه

ای تو بهانه واسه موندن ای نهایت رسیدن

ای تو خود لحظه بودن تو طلوع صبح خورشید دمیدن

ای همه خوبی همه پاکی تو کلام اخر من

ای تو پر از وسوسه عشق تو شدی تمامیه زندگیه من

اسم تو هر چی که میگم همه تکرار تو حرفهای دل من

چشم تو هرجا که میرم جاریه تو چشمای منتظر من

تو رو اون لحظه که دیدم به بهانه هام رسیدم

از تو تصویری کشیدم که اونو هیجا ندیدم

تو رو از نگات شناختم قصه ازعشق توساختم

تو رو از خودت گرفتم با تو یک خاطره ساختم

---------------------------        

  اما نمیشه

می خوام ازت دورشم اما نمیشه مثله  تو  مغرور شم  اما نمیشه

هزارهزارون بار  دل و  شکستی می خوام که رنجور شم اما نمیشه

اخه دوست دارم تویی  بال و پرم دنیایه منی ای تاج سرم دردت به سرم

تا دنیا دنیاست مال منی تو سرنوشتها دنبال منی

به باغ و بوستان من گل نمی خوام تو بهارهرسال منی

اگه هر لحظه با من قهر کنی زندگی رو به کام من زهرکنی

اگه با بهانه های جور واجور منو رسوا تویه این شهر کنی

دل پر از غصه و غم نمیشه عشق من ذره کم نمیشه

من فدایه قهر و اشتیاتم به خدا دوست دارم همیشه

می خوام ازت دورشم اما نمیشه مثله  تو  مغرور شم  اما نمیشه

---------------------------

این چه عشقیست

این چه عشقیست که دردل دارم من ازاین عشق چه حاصل دارم

می گریزی ز من و در طلبت با زهم بازهم کوشش باطل دارم

باز لبهای عطش کرده من عشق سوزان تو را می جوید

می تپد قلبم و با هر طپشی قصه عشق تو را می گوید

این چه عشقیست که دردل دارم من ازاین عشق چه حاصل دارم

می گریزی ز من و در طلبت با زهم بازهم کوشش باطل دارم

بخت اگر از تو جدایم کرده می گشایم گره از بخت چه باک

سرزمین عشق سر  ا نجام مرا بکشد تا به سرا پرده خاک

---------------------------

زندگی

زندگی با تو چقدر قشنگه خوبه من وا سه نورعشق چه ابی رنگه

سر بزار ا روم به رویه شونم شیرینم وقتیکه خسته ازاین زمونم

ای غمه عشق تو چاریه من بودنت عمر دوباریه من

توی این شبهای بی ستاره چشمای قشنگ تو ستاریه  من

خوبه من ای  طبیبه مهربون دل بیمار من

ماه من چشم تو چراغ روشن تو شب تار من

راه من وقنیکه پر از بهونم تویی غمخوار من

---------------------------

رویا

من از این دنیا چی می خوام دوتا صندلیه چوبی

که منو تو رو بشونه واسیه گفتن خوبی

من از این دنیا چی می خوام یه وجب زمین خالی

همونقدر که یک اتاقک بشه خونیه خیالیم

من از این دنیا چی می خوام یه جعبه مداد رنگی

بکشم رو تنه دنیا رنگ خوبی و قشنگی

ادامای دست و دلباز از تویه قلک طاقچه

بردارن بذر محبت واسه بار داریه باغچه

من از این دنیا چی می خوام دو تا صندلیه چوبی

که منو تو رو بشونه واسیه گفتن خوبی

من از این دنیا چی می خوام دوتا بال برایه پرواز

برم تا روز تولد برسم به فصل اغاز

برم پیش بچه هایی که یه لقمه نون ندارن

که یه شب با یه دل سیر چشاشونو هم بزارن

بگم قصه ها سر اومد گریه بس که بهتر اومد

---------------------------

تو خوبی

اومدیه که عشق و با تو بشناسم دنیایه شور و نشاط و بشناسم

اومدیه که زیر سایه تو من چشمیه اب حیات و بشناسم

تو خوبی تو ماهی فدات بشم الهی الهی

واسه من تو دنیا تو تنها تکیه گاهی امیدی پناهی

چو نسیم نو بهاران به نوازش گلستان اومدیه

مثله یک بارون رحمت به نجات سبزاران اومدی

تو همان فرشته ای که روز و شب لحظه شماری کرده ام

واسیه دلداری دادن به منه زار و پریشون اومدیه

شب بی ستاره بودم تو همان خورشیدی که به من تابیدی

در هوای چاره بودم گنج خوشبختی رو تو به من بخشیدی

--------------------------- 

ستاره

نور چراغ خونیه این دل دیوونه تویی

ماه تویی مهر تویی عزیز دوردونه تویی

اومدی شبایه عمرمو چراغونی کنی

خوش قدم توهرقدم غمامو قربونی کنی

ستاریه خونم شدی تو وصلیه جونم شدی

واسه شبای زندگی ستاره درمونم شدی

چشم و دل حریصم از دیدن تو سیرنمی شه

راز و رمز عشق تو هیچجوری تعبیرنمیشه

دعای خیرم و می خوام سرمیه چشمونت کنم

از هرچی چشم بد که هست یه جوری پنهونت کنم

ستاریه خونم شدی تو وصلیه جونم شدی

واسه شبای زندگی ستاره درمونم شدی

---------------------------

الهه ناز

بازای الهیه ناز با دل من بساز

کین غم جانگداز برود ز برم

گر دل من نیاسود از گناه تو بود

بیا تا ز سر گنهت گذرم

باز می کنم دست یاری بسویت دراز

بیا تا غم خود را با راز و نیاز زخاطرببرم

گر نکند تیر خشمت دلم را قدح

بخدا همچون مرغ پر شور شرر به سویت بپرم

انکه او ز غمت دلبندت چون من کیست

ناز تو بیش از این بهر چیست

تو الهه ی نازی در بزمم بنشین

من تو را وفا دارم بیا که جز این نباشد هنرم

این همه بی وفایی ندارد ثمر

بخدا اگر از من نگیری خبرنیابی اثرم

البوم : معما

معم ا -سایه - عشق موندگار - گل ستاره - سوز دل  - تاج سر - فردا - بی قرار

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

معما

تن رود همهمه اب من پرازوسوسه خواب

واسه رویای رسیدن من بی حوصله بی تاب

میون باور و تردید میون عشق و معما

با تو هر نفس غنیمت با تو هر لحظه یه دنیا

با تو پرشور و نشاطم تو هیاهوی نگاتم

تو یه اواز قشنگی من تو اهنگ صداتم

مثل خنده رو لباتم مثل اشک رو گونه هاتم

تو رو می بوسم انگار شاعر شعر چشاتم

دشت پونه های وحشی رنگ التماس و خواهش

موج خاکستری باد شعله گرم نوازش

بیا گل واژه ی عشقو با تو همصدا بخونم

تو رو دوست دارم و ایکاش تا ابد با تو بمونم

----------------------------------------------------------------------------------------

سایه

شاید اونجوری که باید قدرتو من ندونستم

حرفهایی بود توی قلبم من نگفتم نتونستم

من به تو هرگز نگفتم با تو بودن ارزومه

نقش اون چشمای معصوم لحظه لحظه روبرومه

نیومد روی زبونم که بگم بی تو چی هستم

که بگم دیوونتم من زندگیمو به تو بستم

تو رو دیدم مثل اینه تویه تنهایی شکستی

من کلامی نمی گفتم که برام زندگی هستی

نمی دونستی که چون گل توی قلب من شکفتی

چشم تو پر از گلایست اما هرگز نمی گفتی

---------------------------------------------------------------------------------------

عشق موندگار

روی رقص شاپرک زیر بارون چشات

دل من می لرزه واسه بوسه رو لبات

روی اسب بالدار پای تنها تک سوار

عشق رویایی من تویی عشق موندگار

فصل بارون و عشق رو غبار نسترن

من تو عاشق هم توی خواب گمشدن

شعلی وحشی عشق بی گناه و بی صدا

یه ترانه وسوسه رنگ سرخ غروبا

با حضور ارزو لحظه های دم به دم

هم قطار خاطره همیشه دنبال هم

کفش جنگلای سبز پای جاده های دور

تویه تاریکی راه رنگ چشمات مثل نور

----------------------------------------------------------------------------------------

گل ستاره

صدای پای ماه میاد تو  اسمون

انگار عروسیه تو شهر عاشقون

حریر مهتاب رو سرش ستاره ها دور و برش

الهی که کسی نیاد به غیر من درنظرش

دل پر انتظاره  مژده وصل یاره

از اسمون می باره امشب گل ستاره

من می خوام تو چشم تو نگا کنم

اسم تو شبانه روز صدا کنم

وقتیکه سحر میشه دوباره باز

چشمامو تو چشمای تو وا کنم

خدا کنه که زندگی همیشه افتابی باشه

شبا برای عاشقا همیشه مهتابی باشه

---------------------------------------------------------------------------------------

سوز دل

من اگرعاشق نباشم از خودم سیرم

من اگر عاشق نباشم زود می میرم

سینه سردش پیش ماست

لبریز دردش پیش ماست

همسفر اتش کجاست

همسفر اتش کجاست

سفره ی دل خالی و بی روزی است

سینه ام محتاج اتش سوزی است

نازنین تو همرهی با راز داران می کنی

اتشی را زیر خاکستر تو پنهان می کنی

من که خود درمعبد دلدادگان ایینه ام

تل خاکستر نمی خواهم درون سینه ام

--------------------------------------------------------------------------------------

تاج سر

شهرو چراغون می کنم ایینه بندون می کنم

تاج روی زلفتو ستاره بارون می کنم

عطر و گلابدون میارم اینه و شمعدون میارم

با حلقه های گل یاس تو رو به خونم میارم

بس که نازک تنت چو حریر بدنت

مثله ژاله سحر رو برگ گل می شونمت

بیا که اشیونه رو دیوار و سقف خونه رو

برات گلستون بکنم دنیایه عاشقونه رو

بسته ام بار سفر ای که تویی بال و پرم

با تو ای هستی من تا به ابد همسفرم

من گلستونو دارم گل نمیاد در نظرم

تاج خورشید نمی خوام تا که تویی تاج سرم

زنده ام با نفس توبسته جونه تو به جونم

بی تو من حتی یه لحظه نمی تونم که بمونم

----------------------------------------------------------------------------------------

فردا

واسه فردا نگرانی که فردا چه کنی

زیر این بار گرانی که جان را چه کنی

تو ز من ثانیه هایی که نه ازان من است می خوانی

اتشی را که نه در جان من است می خوانی

روزگار روز مرا پیش فروشی کرده

دل بیدار مرا پیر خموشی کرده

هیچ در دست ندارم که به تو عرضه کنم

چه کنم نیست هوایی که دلی تازه کنم

قصد من نیت ازار نبود

جنس من در خور بازار نبود

جنسم از خاک و دلم خاکیتر

روح من از تو زمن شاکیتر

جنسم از رنگ طلا بود و نه از جنس طلا

دل گرفتار بلا بود و سزاوار بلا

----------------------------------------------------------------------------------------

بیقرار

برای دیدن تو بیقرارم تا بیام از سفر

بیام و حلقه بر در بزنم که اومدم بی خبر

بیا تا سربزارم  روی سینه ات تا که باور کنی

نفس گیر برام بی تو یک زندگیه بی ثمر

الهی من فدات فدای اون چشات

می خوام این رو بدونی که می میروم برات

حالا یاروم بیاد دلداروم بیاد

بیا مهر تو داروم گرفتاروم بیاد

بیا تا عطر موهات بازدوباره به تنم جون بده

بیا تا گرمیه بوسه ی تو به رگم خون بده

بکش دست محبت بر سر من خستگی مو بگیر

بذار عمری بمونم توی دست مهربونت اسیر

سرت رو تکیه گاهم کن محبت را پناهم کن

تو اون چشمون عاشق رو بیا و روبراهم کن

کنار تو اگه باشم عقاب قله قافم

تو شیرینم بخواه از من که قلب کوه  بشکافم

الهی من فدات فدای اون چشات

می خوام این رو بدونی که می میروم برات

البوم : پنجره

پنجره - ناجی - هم قسم  - به دیدارم بیا- عاشقانه - گناه - کسی مثله تو نشد- دعا

  پنجره

باز کن پنجره را و به مهتاب بگو

صفحه یه ذهن کبوتر ابیست

خواب گل مهتابیست

ای نهایت در تو ابدیت در تو

ای همیشه با من تا همیشه بودن

باز کن چشمت را تا که گل باز شود

قصه یه زندگی اغاز شود

تا که از پنجره ی چشمانت عشق اغاز شود

تا دلم باز شود.........

دلم اینجا تنگ است دلم اینجا سرد است

فصلها بی معنی اسمان بی رنگ است

سرد سرد است اینجا باز کن پنجره را !!

باز کن چشمت را گرم کن جان مرا

ای همیشه ابی ای همیشه دریا

ای تمام خورشید ای همیشه گرما

سرد سرد است اینجا باز کن پنجره را !!

ای همیشه روشن باز کن چشم من

---------------------------

ناجی

امان امان از دل من از این دل غافل من

اگه تو ناجی نبودی دلم می شد مشکل من

دلم یه همزبون می خواست

سرم یه سایه بون می خواست

تو دنیای نامهربون یه یار مهربون می خواست

تو ناجی من شدی باز رسیدی در اوج نیاز

شدی برام مثل یه بت خدای عشق بنده نواز

پیش از اینا چه بین جمع چه تنها

قشنگ نبود دنیا به چشمم اینجا

تو اومدی دنیا مو زیبا کردی

مثل یه ارزو یه خواب یه رویا

اشکامو پاک کردی به روی گونه

به بر کشیدی منو عاشقونه

فرشته ی نجات من شدی تو

عشقت واسم هدیه ی اسمونه

---------------------------

هم قسم

عزیز هم قسم مگرکه مرگ من تو را دگر زقلب من جدا کند

فدای چشم مست تو اگربه راه عشق تو خدا مرا فدا  کند

ای نفسهای تو عاشق ای تو خوبه موندنی

زنده ام با نفسه تو  تو همیشه با منی

مثل شبنم رو پر گل منو با خودت نگهدار

سینه تو گهواره ای کن برای این تن تب دار

زیر سقف عاشقیمون عطر موهاتو رها کن

یاس عاشقی تو بگشا منو از خودم رها کن

ای نفسهای تو عاشق ای تو خوب موندنی

زنده ام با نفس تو تو همیشه با منی

---------------------------

به دیدارم بیا

به دیدارم بیا ماه در اومد

چراغ روشن راه در اومد

اگه شب شده مهتاب توی راهه

نشون ما دو تا فانوس راهه

بذار بخنده چشمات به نگاهم

کتاب عاشقی توی نگاهه

عزیز من چشم انتظارم نذار

بیا و زندگی رو با خود  بیار

با تو نفس کشیدن و دوست دارم

همیشه با تو بودن و دوست دارم

بیا که فصل پرواز و من

دوباره پر کشیدن و دوست دارم

بس دیگه مردم از این بی کسی

این همه تنهایی و دلواپسی

دل واسه دیدار تو پر می زنه

کاش که بدونی که ندارم کسی

به دیدارم بیا ماه در اومد

بیا که صبر دل دیگه سر اومد

---------------------------

عاشقانه

ای شب از رویای تو رنگین شده

سینه ام از عطرتو سنگین شده

ای به روی چشم من گسترده خویش

شادیم بخشیده از اندوه بیش

همچون بارانی که شوید جسم خاک

هستیم زالودگی ها کرد پاک

ای تپش های تن سوزان من

اتشی بر سایه مژگان من

ای مرا با شور شعر امیخته

این همه اتش به شعرم ریخته

چون تب عشقم چنین افروختی

لاجرم شعرم به اتش سوختی

ای دوچشمانت چمنزاران من

باغ چشمت خورده بر چشمان من

بیش از اینت گر که در خود داشتم

هر کسی را تو نمی انگاشتم

---------------------------

گناه

پیش تو رو سیاهم تو بگذراز گناهم

ندامت و تو دیدی تو عالم نگاهم

تو خواستی من نخواستم با هم باشند دلامون

نشستی من نشستم به پای لحظه هامون

تو بودی من نبودم دیوونه مثل مجنون

تو موندی من نموندم به پای عهد و پیمون

نمی شه باور من کنار من نشستی

کسی که می پرستم تو بودی و تو هستی

نمیشه باور من هنوزبه پام نشستی

چشاتو رو بدیهام تو عاشقونه بستی

نمیشه باور من که با تو من چه کردم

کی داشت خبر که یکروز پیش تو برمی گردم

---------------------------

کسی مثل تو نشد

دو تا چشمام همه جا دنبال تو می گرده

با نبودنت دلم با قصه ها سر کرده

شب و روز در پی تو من همه جا را گشتم

یکی گفت غصه نخور اون داره بر می گرده

زندگی با عشق تو رنگ دیگه داشت برام

رفتی و بدون تو تلخ شده روز و شبام

دل من با هیچکسی نمی تونست  خو بگیر

شب و روز منتظر و چشم براه موند نگام

کسی مثله تو نشد کسی مثله تو نبود

همش از خدا می خوام که بیایی زود زود

کاشکی میشد دوباره باز همو پیدا بکنیم

سفره ی عشقمونو با همدیگه وا بکنیم

کاش تواین شهر غریب صدای اشنا بیاد

دل من هواتو کرده فقطم  تو رو می خواد

کسی مثله تو نشد کسی مثله تو نبود

فقط از خدا می خوام که بیایی زود زود

---------------------------

دعا

خودش میدونه داره هر کسی ارزویی

این  باشه  ارزومون  نریزه  ابرویی

باهم بیایم دعا کنیم

خدامونو صدا کنیم

که اسمون بباره

فراوونی بیاره

ازش بخوایم برامون

سنگ تموم بذاره

راه های بسته باز شه

هیچکی غریب نباشه

صورت و شکل هیچکس

مردم فریب نباشه

شفا بده مریضو

خط بزنه ستیزو

رو هیچ دیوار و بومی

نخونه جغد شومی

دعا کنیم رها شن

اونا که توی بندن

از بس نباشه نااهل

زندونا رو ببندن

خودش میدونه داره ....

سیا ه و سفید یه رنگ بشه

زشتیهامون قشنگ بشه

کویرا اباد بشن

اسیرا ازاد بشن

البوم : مسافر

مسافر - ارباب وفا - اگه داشتم تو رو.......  - باز امدم

-----------------------------------------------------------------------------

*********      مسافر    *********

هر یار اهل نیرنگ هر دوست اهل حیله

با پشت خورده خنجر موندم تو این قبیله

راتو برو مسافر بر گشتنت عذابه

من تشنه لب تکیدم آب این طرف گلابه

از دورها چه زیباست امواج ابیه عشق

اما دریغ و افسوس چون میرسی سرابه

هر یار اهل نیرنگ هر دوست اهل حیله

با پشت خورد خنجر موندم تو این قبیله

نشنیدام من از تو یک حرف از صداقت

افسانه های دل را بردم بسوی ظلمت

زهر است در دل جان ریزی چو باده در کام

گویند نوش و در دل صدها هزار دشنام

جاده دروغ نمیگه فریاد از رهاییست

برای پای خسته پیغام اشنایست

کنار خط جاده هر سایه بون یه طاقه

یه سر پناه امن تصویری از اتاقه

-----------------------------------------------------------------------------

************      آواز    *********

جانا به غریبستان تا چند ز چه می مانی

بازا از ان غربت تا چند پریشا نی

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم

یا نامه نمی خوانی یا راه نمی دانی

بازا که در ان محبس قدر تو نداند کس

با سنگدلان منشین تو گوهر این خوانی

اگر خواهم غم دل با تو گویم جا نمی یابم

اگر جایی شود پیدا تو را تنها نمی یابم

اگر جایی کنم پیدا و هم تو را تنها یابم

ز شادی دست و پا گم می کنم خود را نمی یابم

-----------------------------------------------------------------------------

************      ارباب وفا    *********

بیا با من بزن جام

بیا بخون تو چشمام

که با تو شاد شعرام

که بی تو خیلی تنهام

گرفتار تو هستم

نگهدار تو هستم

به من تکیه کن از عشق

که من یار تو هستم

حیف است که ارباب وفا را نشناسی

ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی

حیف است عزیزم که تو با این همه احساس

این پاکترین عشق خدا را نشناسی  ما را نشناسی

بشناس منو بشناس تو دوست داشتن و بشناس

تو باد بهاری گل و گلشن و بشناس

پنهون نشو از من گریزون نشو از من

دور تو بگردم روگردون نشو از من

در دست تو هست دلم ای داد

سرمست تو هست دلم ای داد

دنبال کسی غیر تو نیست

پا بست تو هست دلم ای داد

گلبانگ منو نبر از یاد

عاشق شدن نبر از یاد

من مستم و عشق یه جهانش

این یک سخن و نبر از یاد

-----------------------------------------------------------------------------

********      اگه داشتم تو رو.......*******

اگه داشتم تو رو دنیام یه صفای دیگه داشت

شب عشقم واسه من حال و هوای دیگه داشت

اگه داشتم تو رو رسوای عبادت می شدم

دلم این خسته یه عاشق یه خدای دیگه داشت

اگه داشتم تو رو اون قصه نویس

واسه من یه قصه های دیگه داشت

می دونم زندگیم اینجوری نبود

می دونم مرد عاشق یه شبای دیگه داشت

اگه داشتم تو رو اون میخونه که جای منه

شبا اونجا جای من یه بینوای دیگه داشت

نمی گم با تو صد گریه دیگه گریه نبود

با تو این زمزمه ها یه های های دیگه داشت

میدونم پیش تو اروم میشدم حتی اگه

قهر ونازت واسه من درد و بلای دیگه داشت

اگه یارم میشدی صاحب دنیات میشدم

فکر نکن چشمای تو یه عاشقای دیگه داشت

-----------------------------------------------------------------------------

************      باز آمدم    *********

باز امدم از راه سفر یکبار دگر در خونه ی تو

گل داده باز گلخونه دل از بوی تو و دوردونه تو

سر می نهد این خانه بدوش شادان وخموش بر شونه تو

پر می کند از باده ی شوق چشمون خود را پیمونه تو

باز امشب این دیوونه دل بر بام و بر سر می زنه

غم اومده تا پشت در باز حلقه بر در می زنه

یاد تو و دوریه تو اتیش به جونم می زنه

من می روم اما دلم در سینه پر پر می زنه

سرد و غمین می خونه این ویرونه دل

باز امشب این دیوونه دل بر بام و بر سر می زنه

متن ترانه آلبوم تولد عشق معین

-----  میلاد -----

برای روز میلاد تن من،
نمی خوام پیرهن شادی بپوشی
به رسم عادت دیرینه حتی،
برایم جام سرمستی بنوشی
برای روز میلادم اگر تو،
به فکر هدیه ای ارزنده هستی
منو با خود ببر تا اوج خواستن،
بگو با من که با من زنده هستی
که من بی تو نه آغازم نه پایانم،
تویی آغاز روز بودن من
نذار پایان این احساس شیرین،
بشه بی تو غم فرسودن من

نمی خوام از گلهای سرخ و ابی،
برایم تاج خوشبختی بیاری
به ارزشهای ایثار محبت،
به پایم اشک خوشحالی بباری
بذار از داغی دستهای تنها،
بگیره هرم گرما بستر من
بذار با تو بسوزه جسم خستم،
ببینی آتش و خاکستر من
تو ای تنها نیاز زنده موندن،
بکش دست نوازش بر سر من
به تن کن پیرهنی رنگ محبت،
اگه خواستی بیایی دیدن من
که من بی تو نه آغازم نه پایانم....

-----  حلقه طلا -----

یه حلقه طلایی اسمتو روش نوشتم
می خوام بیام دستت کنم بیای تو سرنوشتم
دو تا دل از جواهر می خوام برات بیارم
که بندازم به گردنت همیشه یادگارم

می گیره دل بهونت میام بسوی خونت
اگه کسی ببینه می گم شدم دیوونت
می دونی توی دنیا به غیر تو ندارم
اگه بخوای دلم رو به زیر پات می ذارم

نمی دونی دلی که بی قراره اگه بگی بله چه حالی داره
برات لباسی از حریر میارم نگینش از ماه پولک از ستاره
خدا کنه تا جون دارم باشی گل بهارم
یه روز نیاد به من بگی دیگه دوست ندارم
بریز به روی شونه هات زلفهاتو دسته دسته
می خوام که تاج مروارید روی موهات بذارم

-----  تمنا -----

ای جان من
هر کس به تمنای کسی غرق نیاز است
هر کس به سوی قبله ی خود رو به نماز است
هر کس به زبان دل خود زمزمه ساز است
با عشق در امیخته در راز و نیاز اسث

ای جان من تو . جانان من تو
در مذهب عشق ایمان من تو
هیهات که کوتاه شود با رفتن جانم
این دست تمنا که به سوی تو دراز است

هر کس به زبان دل خود زمزمه ساز است
با عشق در امیخته در راز و نیاز اسث

هر که در عشق تو گم شد از تو پیدا می شود
قطره ی نا قابل دل از تو دریا می شود
دستی که به درگاه خدا بسته پل عشق
کوتاه نبینید که این قصه دراز است

خاصییت عشق می جوشد از تو
دل رنگ اتش می پوید از تو
هر گوشه ی این خاک که دل سوخته ای هست
از دولت عشق تو در میکده باز اسث
هر کس به تمنای ....

-----  دیگر چه خواهی -----

من که عمرم را به پایت ریختم
زندگیها را به پایت ریختم
ای تو دیروز من و امروز من
من که فردا را به پایت ریختم
دیگر چه خواهی؟ دیگر چه خواهی؟
من که با خوب و بد تو ساختم
ابرویم را به خاک انداختم
در سفر تا هفت شهر عشق تو
من که مرزی تا جنون نشناختم
دیگر چه خواهی؟ دیگر چه خواهی؟
من که همچون بت پرستیدم تو را
هر کجا رفتم فقط دیدم تو را
با تمام گریه ها از دست تو
می شکستم بغض و خندیدم تو را
پس چرا ازردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟
مثل من هرگز کسی عاشق نبوده
سوختن از عشق را لایق نبوده
از توام بر اتش و خاموشم از تو
تا نگویی در وفا صادق نبوده
هر چه می سوزم تو می گویی کم است
قصه ام ورد تمام عالم است
پس چرا ازردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟
هر چه را می خواستی از من به دست اورده ای
مرگ غرورم بس نبود که قصد جانم کرده ای
من که دنیا را به پایت ریختم
زندگیها را به پایت ریختم

-----  پدر سوخته -----

این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل

این پدرسوخته عاشق بی تاب دله
این که می گیره ز من شب همه شب خواب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله

میاد میگه بمون بمون، یا که برو، یا که بیا
من یه فرمانبر بیچاره و ارباب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله


تار و پود من و این ناله و فریاد و فغان
تن من ساز و هر قصه و مضراب دله
این که بی صبر و قراره همه شب تا به سحر
خلق عالم همه در خوابن و بی خواب دله

این پدر سوخته دل , این پدر سوخته دل

تو ز من غافل و من کوی نیازم همه تو
تو نماز منی و گوشه محراب دله
مست می ناب دله، اونی که میشه آب دله

این پدر سوخته دل , این پدر سوخته

-----  با من باش -----

گلکم، نازکم
گله کم کن، کمکم کن، کمکم

باش تا بهتر و بهتر باشم
باش تا از این همه سر باشم
باش تا هق هق من بند بیاد
باش که چشم من آفتاب می خواد

چون که از همیشه دیوونه ترم، با من باش
چون که آبروی عشق رو می خرم، با من باش
چون که بدجوری سزاوار توام، با من باش
حالا که حوصله تو سر می برم، با من باش

-----  بابا -----

چشماتو وا کن و ببین ببین که بابا اومده
بابا با یک عروسک خوشگل و زیبا اومده
چشماتو تو چشم بابا یه بار باز و بسته کن
نظر به حال دل این عاشق دل شکسته کن
چه شب هایی به شوق تو اومدم و خواب بودی
تو دست های عاشق من همیشه کم یاب بودی همیشه کم یاب بودی
اینها همش تقصیر ماست تو که گناهی نداری
به جز به آغوش پدر به جایی راهی نداری به جایی راهی نداری
کبوتر دو برجم الهی که فدات بشم
نذار که بیچاره ی اون گریه بی صدات بشم گریه بی صدات بشم


من واسه تو دلواپسم تو واسه ی عروسکهات
من واسه تو می میرم و تو واسه ی بازیچه هات
دلشادم از شادی تو سر مستم از خنده تو
اما ته دل نگران برای آینده ی تو
اینها همش تقصیر ماست .....
کبوتر دو برجم .....

-----  نیاز -----

بدون تو چه پروازی، چه احساسی چه آوازی
تویی که از صدای من، شراب کهنه می سازی
بیا خوبم که می دانم، در این بازی نمی بازی

نیاز رو تو خودم کشتم، که هرگز تا نشه پشتم
زدم بر چهره ام سیلی، که هرگز وا نشه مشتم
من آن خنجر به پهلویم، که دردم را نمی گویم
به زیر ضربه های غم، نیفتد خم به ابرویم
مرا اینگونه گر خواهی، دلت را آشیانم کن
من آن نشکستنی هستم، بیا و امتحانم کن

غرور ای ناجی حرمت، تو با من پا به پایی کن
به هنگام سقوط من، تو در من خودنمایی کن
من آن خورشید زرپوشم، که با ظلمت نمی جوشم
بجز آغوش دریا را، نمی گیرم در آغوشم

متن تران های آلبوم خاطره 7 از معین

۵۵۵۵۵۵۵  من از راه اومدم  ۵۵۵۵۵۵۵

این قافله ی عمر ، عجب میگذرد
این قافله ی عمر ، عجب میگذرد
دریاب دمی ، که با طرب میگذرد،که با طرب میگذرد

ساقی ، ساقی ، غم فردای حریفان چه خوریم
پیش آر پیاله را ، پیش آر پیاله را ، که شب مییی گذرد

من از راه اومدم
(من از راه اومدم)
دلت خواست اومدم
(دلت خواست اومدم)

تو از بیراهه ها رفتی ، تو چشم سیاه کجا رفتی

باید سر به جنون زد ، دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم ، بی تو تمومه کارم

هزار بار اومدم نبودی ، گرفتار اومدم نبودی
به دنبال تو باز اومدم ، پی چشم سیات اومدم
فقط با یک نگاه اومدم
باید سر به جنون زد ...
گذشتن از تو آسون نیست ، مثل تو یار فراوون نیست

باید سر به جنون زد ....

۵۵۵۵۵۵۵  پروردگار  ۵۵۵۵۵۵۵

برم قربون اوووون ، پروردگاریییی
که عاشق کرده ما را از قراری
بیا عاشق بیا ، دنیا بسازیم
بیا اون باوفا چون ما بسازیم

تو خورشید و دیار و چشمه ها رو
منم اون کوله بار قصه ها رو
همون شست و نگاهش از تو خوبه
هلال روی ماهش از تو خوبه
هلال روی ماهش از تو خوبه
دلش با تو ، وفاش با تو ، مرام با خداش با تو
محبت کردنش با من ، به خاک افتادنش با من

چراغش را تو روشن کن ، لباسش را تو بر تن کن
اذون مغربش با من ، طلوع مشرقش با من

برم قربون اون ، پروردگاریییی...

یکی بود و نبود قصه هاش با من
دل تنگ غروب و غصه هاش با من
طلا و خوشه های گندمش با تو
خداوندا رضای مردمش با تو


دلش با تو ، وفاش با تو ، مرام با خداش با تو
محبت کردنش با من ، به خاک افتادنش با من
چراغش را تو روشن کن ، لباسش را تو بر تن کن
اذون مغربش با من ، طلوع مشرقش با من

برم قربون اوووون ...

۵۵۵۵۵۵۵  همه رفتند  ۵۵۵۵۵۵۵

همه رفتند کسی دور و برم نیست

چنین بی کس شدن در باورم نیست

اگر این آخرا بی عاقبت بود

به جز افسوس هوایی در سرم نیست
همه رفتند کسی با ما نموندش، کسی خط دل ما رو نخوندش

همه رفتند ولی این دل ما را، همون که فکر نمی کردیم سوزوندش

که حاشا تقه ای بر در نخورده، که آیا زنده ایم یا جون سپرده

که حاشا صحبتی حرفی کلامی، که جزو رفته هاییم ما نمرده



عجب بالا و پایین داره دنیا، عجب این روزگار دل سرده با ما

یه روز دور و برم صد تا رفیق بود، منو امروز ببین تنهای تنهام
خیال کردم که این گوشه کنارا، یکی داره هوای کار ما را

یکی هم این میون دلسوز ما هست، نداره آرزو، آزار ما را

متن ترانه های آلبوم نماز معین

*******************      زندگی      *******************

دل بریدم از تمام زندگی
در تو گم گشتم به نام زندگی
با تو بودن شد برایم هر نفس
معنی ناب کلام زندگی
اوج خواهش های تو اما کشید
عاقبت ما را به کام زندگی

نوش دارویم بمان تلخی نکن
تا ننوشم زهر جام زندگی
معنی هر دل بریدن مرگ بود
تو نبودی التیام زندگی

با تولد رنج ما آغاز شد
رنج افتادن به دام زندگی
با تو بودن شد برایم هر نفس
معنی ناب کلام زندگی

*******************      نماز      *******************

نماز مغربو امشب به نام عشق بر پا کن
.....الـلّـه اکــبــر.....الـلّـه اکــبــر.....

نماز مغربو امشب به نام عشق بر پا کن
واسـم از درگه حـق مهربونـیـتـو تمنا کن

بخواه عشقو از اون قادر که هر ناگـفـته می دونه
که هر ناخونده می خونه

هوا اونه صدا اونه خدای عاشقا اونه

از امشب تا نماز مغرب هر شب
کـــنـــارم بــاش و یـــارم بــاش
و با من با من عاشـق مـدارا کـن

بـگـو یـا رب منو رسـوای رسوا کن
تو قلبم آتش افروزان کن غوغا کن

هوا اونه صدا اونه خدای عاشقا اونه

اگه عشق منی...

اگه عشق منی امشب نمازو هم صدا با قلب من...
امشب نمازو هم صدا با قلب من ذکر خدایا کن

الــهــی هوا اونه صدا اونه خدای عاشقا اونه
هوا اونه صدا اونه خدای عاشقا اونه

*******************      حیران      *******************

تو حیرانی در این هنگامه، من هم از تو حیرانتر
تو در آغاز آبادی، منم هر لحظه ویرانتر
در این بن بست ظلمانی، رهایی را چه میدانی؟
فرار از خود به سوی هم، و یا از هم گریزانتر

اگر از راه برگردیم سراپا حسرت دردیم
گذشتن، مرگ؛ ماندن، درد کدامین است
 
آسانتر؟
کدامین
 
پیک را گویم
که من هم از تو می جویم
نشانت را و ماندم بی خبر در آن پریشانتر
در این تنهایی ممتد فقط دست تو بر دستم
ندیدم از تو ای دیرآمده
  ناخوانده مهمانتر

*****************      عاشق ایران      *****************

با تو روینده و رویانم من
بی تو سوزنده و سوزانم من
چه کنم عاشق ایرانم من

وه چه گمگشته سری دارم من
یوسف رفته ز کنعانم من
همچو فرزند جدا از مادر
در هوای تو پریشانم من
مگرم نیست بجز تحفه جان
شرمسار از همه یارانم من
چه کنم عاشق ایرانم من

گاه گاهی که تو غمناک شوی
گریه ابر بهارانم من
گریه ام دست خودم نیست از اوست

پس نپرسید چه گریانم من
دلکی دارم و انسانم من
چه کنم عاشق ایرانم من

*******************      نیرنگ      *******************

به من اونکه بدی آموخت تو بودی
من و آتیش زد و خود سوخت تو بودی

اونکه با تیغ به زهر آلوده عشق دل و دیدم و بهم دوخت تو بودی
اونکه با شعبده بازی به نیرنگ لب فریاد من و دوخت تو بودی

آخر این قصه ما از خود ما از ابتدا پیدا بود نیرنگ بود رویا بود
دشمن ما از خود ما هر لحظه بین ما بود از ما بود با ما بود

تو من و به بازی تلخی کشوندی
که ندونسته به انتها رسوندی
من به خواب تو تو جادو شده خواب

دشمن ما رو سر سفره نشوندی
اونکه دل به قصه ها باخت توبودی
خونمون را روی آب ساخت توبودی

*****************      تااز ذدر اومد      *****************

تا از در اومد بوی گل اومد
بوی بهار و سوز دل اومد
وقتی نگام کرد آشفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم

نشست موهاشو شونه کرد
این دلو خوب دیوونه کرد
دل که پی بهونه بود شکایت از زمونه کرد

تا از در اومد بوی گل اومد.....

دل دیگه سر به راه نشد یه روز ازش جدا نشد می میره نباشه یارش خیلی خرابه کارش

معین - آلبوم بتو می اندیشم     

***************        سکه          *****************

پرنده قشنگی بود و پر زد
رفیق روز تنگی بود و پر زد
خیال کردم دلش دنبال عشقه
پی خوش آب و رنگی بود و پر زد

اگه سکه دو رو داره اسیر دست بازاره
نه عشقی داره تو کارش نه مهری داره بازارش
تو که سکه نبودی یار بودی
به ظاهر عاشق و غمخوار بودی
منو گمراه کردی وای بر من
تو هم افسونگر و مکار بودی

خیال کردم که تو فصل بهارم
بها ر و یار و قلب بی قرارم
خیال کردم که تو قلب بهشتم
از این بهتر نمیشه سرنوشتم
پرنده رفت و پژمرد و دل مرد
پرنده رفت و عشق رو با خودش برد

چطور پنهون می کردی از من اون روتو
                                                              
چطور پنهون می کردی عطر گیسوتو
منی که عطر گیسوتو به یک دنیا نمیدادم
چی شد من عاقبت از چشم مشتاق تو افتادم

***************        ننه          *****************

پشت در ننداختی ننه
با خوب و بدم ساختی ننه
سرم رو بگیر تو دامنت
قربون بوی پیرهنت

دنیا رو می خواستی برام
عمرت و گذاشتی به پام
عشق تو فقط زیارت
نماز بود و عبادت
حرف و حدیثت منم
عاشق گیست منم
سفید مثل برفه
راست راستی خیلی حرفه

پشت در ننداختی ننه.....

به انتظار دیدنم نشستی
چفت در و به عشق من نبستی
نشستی هی خدا خدا می کنی
اسم منو همش صدا می کنه
دنیا رو می خواستی برام
عمرت و گذاشتی به پام
عشق تو فقط زیارت
نماز بود و عبادت
حرف و حدیثت منم
عاشق گیست منم
سفید مثل برفه
راست راستی خیلی حرفه


دل ناگرونم تویی
آروم جونم تویی
دل ناگرونت منم
آروم جونت منم

دنیا رو می خواستی برام
عمرت و گذاشتی به پام

*************        بتو می اندیشم          ***************

به تو می اندیشم
به تو می اندیشم
ای سرا پا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
به تو می اندیشم

همه وقت . همه جا
من به هر حال که باشم
به تو می اندیشم
به تو می اندیشم

تو بدان این را . تنها تو بدان
تو بمان با من . تنها تو بمان

به تو می اندیشم...

جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب
من فدای تو .به جای همه گلها تو بخند
من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی ست
اخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ی ابر و هوا را تو بخوان
تو بمان با من . تنها تو بمان

به تو می اندیشم......

***************        همصدا          *****************

ای همصدای دیروز و فردا
عاشقتر از ما کی می شه پیدا
وقتی تو باشی هر لحظه با من
فرقی نداره اینجا و اونجا

ای همیشه ناجی من
من حبیبم، زخمه این تن
سخته بی تو زنده بودن
این روزها که عاشقی هم
دیگه از یاد رفته کم کم
با تو عاشق با تو خوبم
با تو روز بی غروبم

*********        برای دیدن تو از حادثه ها گذشتم          *********

هنوزم یار تنهایم، به دیدار تو می آیم، باز می آیم
اگر که فرصتی باشد، مجال صحبتی باشد، حرف خواهم زد
برای دیدن تو از حادثه ها گذشته ام
کفر اگر نباشد این من از خدا گذشته ام

عذاب این دریده ها، مرا شکسته بی صدا
دستی بکش به زخم من، که از شفا گذشته ام
باورم کن، باورم کن، من که با تو صادقم
اگه خسته ام، یا شکسته ام، هر چه هستم، عاشقم

منو بشناس و باور کن که خسته ام، خیلی خسته ام، اما هستم
تهی ماند و نشد آلوده دستم، من به دنیا دل نبستم
هر چه بلا کشیده ام، من از وفا کشیده ام
که از وفاداری این اهل وفا گذشته ام، من از وفا گذشته ام

***************        هم پیاله          *****************

هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش

بی نیاز و تنها باش
 تشنه باش و دریا باش
                                                                             
فارغ از من و ما باش
هم پیاله ی ما باش

در مرام ما رندان حرص مال دنیا نیست
گوش ما بدهکار قیل و قال دنیا نیست
بر بساط این دنیا پشت پا بزن چون ما
تشنه باش و دریا باش
هم پیاله ی ما باش
بزن بزن به سنگ می آیینه های کور و کر
بمان به نام عاشقی رفیق خانه و سفر
رفیق هم پیاله باش
که می نبوده بی اثر


هم پیاله ی ما باش...

وقتی نیستی خونمون با من غریبی می کنه
دل اگه میگه صبورم خود فریبی می کنه
صدای قناری محزون و غم آلود میشه
واسه من هر چی که هست و نیست نابود میشه

وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ میشه
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ میشه

وقتی نیستی گلهای باغچه نگاهم می کنن
با زبون بسته محکوم به گناهم می کنن

گلها میگن که با داشتن یه دنیا خاطره
چرا دیوونگی کردی و گذاشتی که بره!

وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ میشه
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ میشه

وقتی نیستی همه ی پنجره ها بسته میشن
با سکوت تو خونه قناری ها خسته میشن
روز واسم هفته میشه هفته برام ماه میشه
نفسهام به یاد تو یکی یکی آه میشه

وقتی نیستی گلهای باغچه نگاهم می کنن
با زبون بسته محکوم به گناهم می کنن
گلها میگن که با داشتن یه دنیا خاطره
چرا دیوونگی کردی و گذاشتی که بره!

وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ میشه
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ میشه

متن ترانه آلبوم صبحت بخیر از معین

۵۵۵۵۵۵۵  صبحت بخیر  ۵۵۵۵۵۵۵

در جان عاشق من شوق جدا شدن نیست
خو کرده قـفـس را مـیـل رهـا شدن نیست

مـن با تـمام جانم پر بسته و اسیرم
باید که با تو باشم در پـای تـو بـمیرم

صبحت بخیر عزیزم
با آنکـه گفتـه بودی
دیشـب خـدانگهدار

با آنکه دست سردت
از قـلـب خـستـه تـو
گویـد حدیث بـسـیـار

صــبـحت بـخـیـر عزیزم
بـا آنــکـه در نــگــاهــت
حرفی برای من نیست

بـا آنـکـه لـحـظـه لـحـظـه
می خوانم از دو چشمت
تـن خـسـتـه ای ز تـکـرار

در جان عاشق من شوق جدا شدن نیست
خو کرده قـفـس را مـیـل رهـا شدن نیست

مـن با تـمام جانم پر بسته و اسیرم
باید که با تو باشم در پـای تـو بـمیرم

صبحت بخیر عزیزم
با آنکـه گفتـه بودی
دیشـب خـدانگهدار

با آنکه دست سردت
از قـلـب خـستـه تـو
گویـد حدیث بـسـیـار

صــبـحت بـخـیـر عزیزم
بـا آنــکـه در نــگــاهــت
حرفی برای من نیست

بـا آنـکـه لـحـظـه لـحـظـه
می خوانم از دو چشمت
تـن خـسـتـه ای ز تـکـرار

دیوار غصـه ها را از دوش خسته بردار
من کوه استوارم به مـن بگـو نـگـه دار

عهدی که با تو بستم هرگز شکستنی نیست
این عشق تا دم مرگ هرگز گسستنی نیست

صبحت بخیر عزیزم
با آنکـه گفتـه بودی
دیشـب خـدانگهدار

با آنکه دست سردت
از قـلـب خـستـه تـو
گویـد حدیث بـسـیـار

صــبـحت بـخـیـر عزیزم
بـا آنــکـه در نــگــاهــت
حرفی برای من نیست

بـا آنـکـه لـحـظـه لـحـظـه
می خوانم از دو چشمت
تـن خـسـتـه ای ز تـکـرار

 ۵۵۵۵۵۵۵  ترمه و اطلس  ۵۵۵۵۵۵۵

ترمه و اطلس بیارین تا بپوشونم تنت
سینه ریزی از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقیبون برسه به دامنت
نکنه خونم بیفته عاقبت بر گردنت

ای بلا . بالا بلا .قربون اون نگاهت
قربون راه رفتنت . قربون خاک راهث
من روزی هزار دفه به پای تو می میرم
با یه بوسه ی تو باز دوباره جون می گیرم
با یه بوسه ی تو باز دوباره جون می گیرم

ترمه و اطلس بیارین تا بپوشونم تنت
سینه ریزی از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقیبون برسه به دامنت
نکنه خونم بیفته عاقبت بر گردنت


ای بلا . بالا بلا .قربون اون نگاهت
قربون راه رفتنت . قربون خاک راهث
من روزی هزار دفه به پای تو می میرم
با یه بوسه ی تو باز دوباره جون می گیرم
با یه بوسه ی تو باز دوباره جون می گیرم


ترمه و اطلس بیارین تا بپوشونم تنت
سینه ریزی از جواهر بنذازم به گردنت

نکنه دست رقیبون برسه به دامنت
نکنه خونم بیفته عاقبت بر گردنت


ترمه و اطلس بیارین تا بپوشونم تنت
سینه ریزی از جواهر بنذازم به گردنت

نکنه دست رقیبون برسه به دامنت
نکنه خونم بیفته عاقبت بر گردنت


ترمه و اطلس بیارین تا بپوشونم تنت
سینه ریزی از جواهر بنذازم به گردنت

نکنه دست رقیبون برسه به دامنت
نکنه خونم بیفته عاقبت بر گردنت

۵۵۵۵۵۵۵  خودم میام  ۵۵۵۵۵۵۵

دشمن اگه هزار هزار
فشنگاشون قطار قطار
حلقه به دورت بزنن
صد تا با سی صد تا سوار
خودم میام می برمت
با یک نگاه می دزدمت
خودم می یام می برمت
با یک نگاه می دزدمت

این دل بی قرارم
به دام تو اسیره
برای دیدن تو
نفسم داره می گیره
نفسم داره می گیره

قد نگو نگو نگو . سرو خرامانه
چشم نگو نگو نگو . نرگس مستانه
لب نگو نگو نگو . غنچه ی خندانه
دل نگو نگو نگو . خیلی پریشانه

این دل بی قرارم
به دام تو اسیره
این دل بی قرارم
به دام تو اسیره
برای دیدن تو
نفسم داره می گیره
نفسم داره می گیره

امید من تو هستی برای زندگانی
ارزوی دلم رو توی چشام می خونی
من دیگه خاک پاتم. هر جا بری باهاتم
من عاشق تو هستم . من تو رو می پرستم

این دل بی قرارم
به دام تو اسیره
برای دیدن تو
نفسم داره می گیره
نفسم داره می گیره

دشمن اگه هزار هزار
فشنگا شون قطار قطار
حلقه به دورت بزنن
صد تا بسی صد تا سوار
خودم می یام می برمت
با یک نگاه می دزدمت
خودم می یام می برمت
با یک نگاه می دزدمت


این دل بی قرارم
به دام تو اسیره
این دل بی قرارم
به دام تو اسیره
برای دیدن تو
نفسم داره می گیره
نفسم داره می گیره

۵۵۵۵۵۵۵  در کار عشق ما  ۵۵۵۵۵۵۵

در کار عشق ما همیشه اما بود
بی جانی ریشه از ساقه پیدا بود
آن شب که گفتی باورم کن با تو میمانم
دلواپسی های من از صبح فردا بود
آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست

باور نکردم گرچه این جمله زیبا بود
در عمق دریا هرگز یک قطره پیدا نیست
پایان عشق ما پایان دنیا نیست
مثل زلال آب من باورت کردم
مینای یک رنگی در ساغرت کردم
سلطان قلب خود تاج سرت کردم
در چشم دل تا خود پیغمبرت کردم
آن شب که گفتی باورم کن با تو میمانم
دلواپسی های من از صبح فردا بود
آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست
باور نکردم گرچه این جمله زیبا بود
در عمق دریا هرگز یک قطره پیدا نیست
پایان عشق ما پایان دنیا نیست

۵۵۵۵۵  عاشقتر از من چه کسی  ۵۵۵۵۵

بهتر از من چه کسی . عاشق تر از من چه کسی
واسه ی عشق تو دیوونه تر از من چه کسی
اگه قربونی می خواستی بهتر از من چه کسی
واسه پیش مرگ تو اماده تر از من چه کسی
تو اگه چشمه بودی تشنه تر از من چه کسی

واسه دلداری دادن خسته تر از من چه کسی
بهتر از من چه کسی . عاشق تر از من چه کسی
همه راه ها رو به من سد کردی
عشقم و رد کردی
به خودت بد کردی . به خودت بد کردی

فصل گل . فصل اقاقی . فصل سازگاری ساغر و ساقی
فصل خوب انتظار از پشت شیشه
فصل دل بستگی ساقه و ریشه
همه راه ها رو به من سد کردی
عشقم و رد کردی
به خودت بد کردی . به خودت بد کردی

واسه تسلیم و رضا دست و پا بسته تر از من چه کسی
در پرستیدن تو دیگه وا رسته تر از من چه کسی
بهتر از من چه کسی . عاشق تر از من چه کسی
واسه ی عشق تو دیوونه تر از من چه کسی

بهتر از من چه کسی . عاشق تر از من چه کسی

واسه ی عشق تو دیوونه تر از من چه کسی

بهتر از من چه کسی . عاشق تر از من چه کسی
واسه ی عشق تو دیوونه تر از من چه کسی

۵۵۵۵۵۵۵  چگونه چگونه  ۵۵۵۵۵۵۵

تو دیونه رفتی یه شب بی نشونه
تو خواستی که قلبم پریشون بمونه
واست گریه ی من دیگه بی امونه
دل از درد عشقم یه دریای خونه
می خوام با تو باشم . می خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولی نازنینم . چگونه چگونه . چگونه چگونه

من از سبزه سبزم .ولی خسته خسته
من از شهر عشقم .ولی دل شکسته
می گفتم یه ابری . یه هم رنگ بارون
یه بارون رحمت . واسه سبزه زارون
می خوام با تو باشم . می خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولی نازنینم . چگونه چگونه . چگونه چگونه

می خواستم بگم من که عاشق ترینم
تو فرصت ندادی . تو فرصت ندادی . تو فرصت ندادی

می خواستم بگم من که عاشق ترینم
تو فرصت ندادی . تو فرصت ندادی . تو فرصت ندادی
حقیقت چه تلخه . چه تلخ شکستن
حقیقت همینه که رفتی تو بی من
که رفتی تو بی من

می خوام با تو باشم . می خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولی نازنینم . چگونه چگونه . چگونه چگونه

من از سبزه سبزم .ولی خسته خسته
من از شهر عشقم .ولی دل شکسته
می گفتم یه ابری . یه هم رنگ بارون
یه بارون رحمت . واسه سبزه زارون
می خوام با تو باشم . می خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولی نازنینم . چگونه چگونه . چگونه چگونه


۵۵۵۵۵۵۵  تنهاترین مرد  ۵۵۵۵۵۵۵

تنها ترین مردم به دوشم کوله باره غم
از غمها لبریزم
کوه صبور شانه ام از بار غمها خم
من قصه ی دردم . تنها ی شبگردم
تنها دو دست مهربان تو پناه من
چشمان تو تنها چراغ کوره راه من
تنها تو ماندی از همه دنیا برای من
آن شانه های نازک تو تکیه گاه من
تنها تو هستی در تمام لحظه های من
تنها تو ماندی جز خدای من برای من
آه ای هستی من . شور مستی من
بر چین اشک مرا برچین
هستی می گذرد . مستی می گذرد
بنشین پیش دلم . بنشین

از ازل خالم زد رقم با تو. نقش تقدیر است
خود تو می دانی . با تو می مانم . بی تو می میرم


آه ای هستی من . شور مستی من
بر چین اشک مرا برچین
هستی می گذرد . مستی می گذرد
بنشین پیش دلم . بنشین

از ازل خواند زجر و غم با تو . نقش تقدیر است
خود تو می دانی . با تو می مانم . بی تو می میرم

عاشق ترین مردم که می میرم برای تو
ای وای اگر باشد به تو عاشق خدای تو
من قصه ی دردم . تنها ی شبگردم
تنها دو دست مهربان تو پناه من
چشمان تو تنها چراغ کوره راه من
تنها تو ماندی از همه دنیا برای من
آن شانه های نازک تو تکیه گاه من
تنها تو هستی ذر تمام لحظه های من
تنها تو ماندی جز خدای من عزیز من برای من

۵۵۵۵۵۵۵  پابه پای تو  ۵۵۵۵۵۵۵

پا به پای تو می یام هر جا بری
گوش به حرف تو می دم هر چی بگی
من گذشتم از همه برای تو
جونم و برات می دم به سادگی
تو بدون که شیشه ی عمر منی
خدا اون روز و نیاره که بشکنی

برای گفتن خوبی های تو
یه عالم کوچیکه . یک دنیا کمه
نمی شه از تو گذشت به سادگی
تو که خوبی هات به قد عالمه
تو که خوبی هات به قد عالمه


پا به پای تو ....

سفره ی دل و برات باز می کنم
تا که در کنارت اروم بگیرم
زندگی دوباره اغاز می کنم
حتی اون لحظه که دارم می میرم
با تو خوبه .با تو خوبه . به تو خوبه

هم طلوع و هم غروب

متن ترانه آلبوم پریچه از معین

اصفهان

دلم میخواد به اصفهان برگردم
بازم به اون نصف جهان برگردم
برم اونجا بشینم در کنار زاینده رود
بخونم از ته دل ترانه و شعر و سرود ترانه و شعرو سرود

خودم اینجا دلم اونجا همه راز و نیازم اونجا
ای خدا عشق منو یار منو اون گل نازم اونجا
چکنم با کی بگم عقده دل رو پیش کی خالی کنم
دردمو با چه زبون به اینو اون حالی کنم

اسمون گریه کند بر سر جانانه من
اشک ریزان شده دلدار در ان خانه من
از غم دوری او همدم پیمانه شدم
همچو شبگرد غزل خون سوی میخانه شدم
مست و دیوانه شدم مست و دیوانه شدم
به خدا این دل من پر از غمه تموم دنیا برام جهنمه
هر چه گویم من از این سوز دلم
به خدا بازم کمه بازم کمه

چکنم با کی بگم عقده دل رو پیش کی خالی کنم
دردمو با چه زبون به اینو اون حالی کنم

دلم میخواد به اصفهان برگردم
بازم به اون نصف جهان برگردم

بانو جون

داغ بوسه ات رو لبامه بانو جونم
تا ابد مال منی اینو می دونم
تو گلا پنهون شدی ای بهتر از گل
تا بیام بین گلا تو رو بچینم

بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم


گلای محمدی بوی تو دارن
نرگسا چشم تو رو یادم میارن
خرمن موهای تو بنفشه زارن
بازوهات نسترن صبح بهارن

می گیره دلم بهونه ت
شب میام بسوی خونه ت
می دونی که این دیوونه ت
بی قراره
خواب و آروم که نداره

بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم

دلشکسته

پشت درهای بسته ، عاشق دلشکسته ، داره هوای خوندن
با تو عزیز خسته ، با تو عزیز خسته
دوست دارم عزیزم عاشقتم هنوزم
نذار تا بیشتر از این به پای تو بسوزم
آره خودم فداتم فدای اون چشاتم
به قربون نگاتم همیشه خاک پاتم
بیا که زندگی رو به چشم تو ببینم
تو این دیار غربت کنار تو بشینم

کی از تو نــخــونه کـیـه بـــا تــــو نمونه
می خونم عاشقونه واست خونه به خونه

بیا بازم با من باش امید آخرم باش
تو این دیار غربت تو تنها یاورم باش

متن ترانه های آلبوم بی بی گل معین 

***************        بی بی گل ۱          *****************

بگو که گل نفرستد کسی به خانه من
که عطر یاد تو پر کرده آشیانه من
تو چلچراغ سعادت فروز بخت منی
بجای ماه تو پرتو فشان به خانه من
به شوق روی تو من زنده ام خدا داند
برای زیستن اینک تویی بهانه من

صدام کن ای صداقت پیشه، بی بی گل عتیقه
تمام دلخوشیم اینه که دل با تو رفیقه
صدام کن ای هوای تازه ای عطر رمنده
هوا پر شه پر از پرهای رنگی پرنده
بزن بارون بزن خیسم کن، آبم کن، ترم کن
کمک کن تازه بارون من غریبم پرپرم کن
بزن آتیش به جونم شعله کن خاکسترم کن
بذار سر روی دوشم سایه ت رو تاج سرم کن
صدام کن ای صداقت پیشه، بی بی گل عتیقه
تمام دلخوشیم اینه که دل با تو رفیقه

تو عاشق پیشه ای همیشه ای محشر بپا کن                                                منو عاشق ترین آواره عالم صدا کن                                                               من از مکتب سراغ قبله عشقو گرفتم                                                             تو اینجا تا ابد از عشق مردن رو بنا کن
***************        عشق من        *****************

عشق من . منو صدا کن . منو از خودم رها کن

تو اجاق مرده دل . آتشی تازه به پا کن
تو منو از نو بنا کن
عشق من . منو صدا کن . قصه امو بی انتها کن
روبروت آیینه بگذار . ابدیتی بنا کن
عشق من . منو صدا کن
قصه نگفته ام من . تو بیا روایتم کن
عشق من . مرمتم کن . از عذابم راحتم کن
ای صدای تو نهایت . راهی نهایتم کن
عشق من . منو صدا کن . تو منو از نو بنا کن
رهسپار قصه ها کن
تو به خاکستر نگاه کن . آتشی تازه به پا کن
ای بهارم . انتظارم . من زمین بی بهارم
شوره زار انتظارم . شوره زارم . انتظارم
چهره شکسته دارم . روح و جسم خسته دارم
به در ویرونه دل . بغض قفل بسته دارم
عشق من . ....

*************        ای آنکه بجز تو          *************

ای آنکه به جز تو هوایی به سرم نیست
کسی در نظرم نیست
جز یاد عزیزت . جز یاد عزیزت . کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست
قدر تو و احساس تو رو کسی نفهمید
دلت از همه رنجید
از عالم و آدم همه جا رنگ و ریا دید
دلت از همه رنجید
من مثل تو از دست همه رنج کشیدم
به جز غصه ندیدم
یک جرعه وفا از لب دریا طلبیدم
لب تشنه دویدم
ای تو نایاب . گوهر ناب
راز مخمل . ترمه خواب
ای توهمدل . ای تو همدرد
عاقبت عشق از تو گل کرد
عاشقم من . عاشق تو
ای تو تنها خوب دنیا
با تو دارم گفتنیها
ای آنکه به جز ....

ای وفادار . نازنین یار
ای نشسته بر دلت خار
ای بریده از من و ما
از گذشته مانده تنها
عاشقم من . عاشق تو

ای تو تنها خوب دنیا
با تو دارم گفتنیها
ای آنکه ....

***************        دلبرم دلبر      *****************

دلبرم دلبر خانه خرابم کرد
چشم شهلایش دیده پر آبم کرد

به چشمان سیاه تو اسیرم
خدا می دونه دلم از تو نگیرم
بیا دردت به جان عاشق تو
نمیری تو به جای تو بمیرم
دلبرم دلبر ....

گفتم میری سفر آروم می گیرم
ندونستم که از دوریت می میرم
بهت گفتم برو هرجا که میری
به شرطی خاطراتم رو نگیری
دلبرم دلبر ....

به چشمان ...
دلبرم دلبر ....

جداییتو رو دوش خسته بردم

تموم شب نفس ها تو شمردم
چشمامو بستمو خواب تو دیدم
رو لبام طعم لبها تو چشیدم
دلبرم دلبر......


***************
        خونه         *****************

گلهای خشک تو گلدون خبر از درد میده
خبر از جدایی و زندگی سرد میده
وقتی با شوق فراوون به خونه رو می آرم
به من آزار تو فرمان عقب گرد میده
نذار ساز زندگیمون خشن آهنگ بشه
یه کاری کن یه کاری کن واسه خونه دلم تنگ بشه

خونه آخرین پناه واسه ی خستگیهام
خونه آخرین امید واسه دلبستگیهام
من خسته واسه گفتگو یه همراز می خوام
واسه پر کشیدنام رفیق پرواز می خوام

نذار ساز زندگیمون خشن آهنگ بشه
یه کاری کن یه کاری کن واسه خونه دلم تنگ بشه


***************        بی بی گل ۲         *****************

بی بی گل فدات بشم دیگه بی تو خستم بی بی گل
یکی از همین روزا می بینی شکستم بی بی گل
بی بی گل فدات بشم دل شده رسوای غمت
آخ دلم تنگه بیا بیا روی چشمام قدمت

بی بی گل تو که منو کشتی بی بی گلواسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
تو واسم زندگی نذاشتی بی بی گل
واسه چی منو دوست نداشتی بی بی گل
بی بی گل فدات بشم ......

بی بی گل دنیا دوروزه مهربونی تو می خوام
کجا پیدات بکنم بگو نشونی تو می خوام
دیگه تو از عاشقت رازت رو پنهون نکنی
هر کسی دل به تو بست خونشو ویرون نکنی

بی بی گل تو که منو کشتی ......

بی بی گل فدات بشم ......

مگه از جون نخریدم ناز چشمای تو رو
میدونی هیچکی تو قلبم نگرفت جای تو رو
خوشه خوشه اون موهات روی شونه هات بریز
اشک رو از چشمای من بردار و زیر پات بریز

***************        کرشمه        *****************

خواهم که بر مویت ، مویت ، مویت
هر دم زنم شانه ، هر دم زنم شانه
ترسم پریشان کند بسی حال هرکسی
چشم نرگست مستانه مستانه ، مستانه مستانه

خواهم که بر چشمت ، چشمت ، چشمت
هر دم کشم سرمه ، هر دم کشم سرمه
ترسم مجنون کند بسی مثل من کسی
چشم نرگست مستانه مستانه ، مستانه مستانه
یه شب بیا منزل ما
حل کن تو صد مشگل ما
ای دلبر خوشگل ما
دردت به جان ما شد
روح و روان ما شد

خواهم بر ابرویت ، رویت ، رویت
هر دم کشم وسمه ، هر دم کشم وسمه
ترسم که مجنون کند بسی مثل من کسی
چشم نرگست مستانه مستانه ، مستانه مستانه
خواهم که بر رویت ، رویت ، رویت
هر دم زنم بوسه ، هر دم زنم بوسه
ترسم که نالان کند بسی حال هر کسی
چشم نرگست مستانه مستانه ، دیوانه دیوانه

البوم : یکی را دوست می دارم

یکی را دوست می دارم - راز - محض رضای خدا - قسم به عشق -کوچه - طناز - بیا دستم بگیر - دل بلا

-----------------------

یکی را دوست می دارم

اواز

یکی را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نمی داند

نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست می دارم

ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند

به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم

ولی افسوس او گل را به زلف کودکی اویخت تا اورا بخنداند

صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت

بگو از من به دلدارم تو را من دوست می دارم

ولی ناگه ولی ناگه ز ابر تیره  برقی جست و روی ماه تابان را بپوشانید

من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم

سینه مالامال درد اما دلی بی کینه دارم

پاکبازم من ولی در ارزویم عشقبازیست

مثل هر جنبنده ای من هم دلی در سینه دارم

من عاشق عاشق شدنم

در کدامین مکتب و مذهب جرم است پاکبازی

در جهان صدها هزاران پاکباز از سینه دارم

کار هرکس نیست مکتب داریه این پاکبازان

هدیه از سلطان عشق بر هر دو پایم پینه دارم

من عاشق عاشق شدنم

من از بیراههای حله بر می گردم و اواز شب دارم

هزار و یک شبی دیگر نگفته زیر لب  دارم

مثال کوره می سوزد تنم از عشق امید طرب دارم

حدیث تازه ای از عشق مردان حلب دارم

من عاشق عاشق شدنم.........

-----------------------

راز

چشای تو نور کوچه باغ رازه

چشایه من ظلمت شب نیازه

با همدیگه راز و نیازی داشتیم

حکایت دور و درازی داشتیم

اما پس از اون اشنایی    اون همدلی اون همزبانی    از گرد راه اومد جدایی

رفتی و چشم برام گذاشتی  تو این قفس تنهام گذاشتی  حالا نمی دونم کجایی

کاشکی یکی بود ما رو   باهم اشتی میداد

کاشکی چشامون باز   تو چشم هم میوفتاد

امروز اگه تاریک وخاموش و سیاهه

فردا که شد دنیا پر از خورشید دوباره

-----------------------

محض رضای خدا

محض رضای خدا به من بگو بی وفا

بعد یه عمر اشنایی  چرا گشتی جدا

گفتی تا روز پیری تا وقتیکه بمیری

تا دنیا  دنیا باشه پیشم می مونی و نمیری

بگو با که هستی حالا  کی و می پرستی

دستای گرمتو گذاشتی تو چه دستی

تو تاریکیه شبهای من زار

بگو شمع شب افروز که هستی

محض رضای خدا به من بگو بی وفا

بعد یه عمر اشنایی  چرا گشتی جدا

-----------------------

قسم به عشق

اواز

بی تو ای روشنگر شبهای من

بوسه میزد ناله بر لبهای من

در بلور اشک من یاد تو بود

در سکوت سینه فریاد تو بود

مخمل سرخ شفق رنگ تو داشت

پرده های ساز اهنگ تو داشت

تو شادیه گذشتمی بخت سعید رفتمی

تو این هیاهوی غریب بهونه یه قشنگمی

گفتی نگو دوست دارم حرفتو باور ندارم

اشتباه می کنی بازم اشتباه می کنی بازم

دوست دارم قدر خدا قدر تمام قصه ها

تو رو قسم به عشقمون تو رو قسم به عشقمون

یه شب دیگه پیشم بمون یه شب دیگه پیشم بمون

چرا تو باور نداری حرف دل عاشقمو

چرا تو تنها میزاری دستهای سرد خستمو

بیا که با صدای تو مهر سکوتو می شکنم

هزار هزار شعر و غزل نخونده فریاد میزنم

-----------------------

کوچه

اواز

امشب ای سرو من در کنار کیستی

دوش بودی یار من امروز یار کیستی

برده ای صبر و قرار از من رفتی از نظر

ای قرار جان و دل صبر و قرار کیستی

امشب سر هر کوچه دنبال تو می گردم

هر رهگذری گوید من عاشق و ولگردم

از رهگذران پرسم من جا و مکان  تو

بر هر گذری گویم  من نام و نشان تو

گر میشنوی صوتم اواز ده اینجایم

تا پر بکشم سویت من واله و شیدایم

من دور تو می گردم من دور تو میگردم

در مسجد و میخانه من نام تو را گویم

در کعبه و بتخانه من باز تو را جویم

-----------------------

طناز

طناز من ای ناز من ای ناز

باز از تو میگم تو شعر و اواز

باز باهم می خندیم

باز باهم می رقصیم

اما نه به این ساز

این زندگی اینجور نمی مونه

عشق من ازم دور نمی مونه

صاحب داره دنیا همه کاراش

اینجوری که ناجور نمی مونه

دنیام که به تاریکیه شبهاست

تو چشمای من اشک یه دریاست

اخ اونچه منو زنده میزاره

عشق تو عزیز و عشق فرداست

گفتم که خدا عزیزترینه

نازش بکشیم که نازنینه

باز رد میشه ابر پاره پاره

مهتاب میاد و ماه و ستاره

-----------------------

بیا دستم بگیر

من از خورشید عشق تو جوونم

من از تو و تو رو از خودم می دونم

بذار بتابه خورشیدت به جونم

بمون ای خود من تا من بمونم

ببین اوای تلخ گریه هامو

تویی فقط که میشنوی صدامو

تویی تنها که با من همزبونی

تویی که مثل زندگی می مونی

دلم تنگه نخون اواز رفتن

مثل مرگ برام از تو گذشتن

بیا دستم بگیر افتادم از پا

نذار جون بسپارم اینگونه تنها

تو که نیستی غم چشمام یه دنیاست

دلم سیاه تراز تموم شبهاست

بیا بشکن طلسم این شبا رو

بیا نابود کن این سایه ها رو

دارم از  دست میرم چاره ای کن

بگو باشم فقط اشاره ای کن

-----------------------

دل بلا

اواز

ازاد بودم من گرفتارم تو کردی

مفتون مه رویان عیارم تو کردی

من اهل بودم رند میخارم تو کردی

با می فروشان اینچنین یارم تو کردی

ای دل بلا  ای دل بلا ای دل بلایی

ای دل سزاواری که دائم مبتلایی

از مای اخر خصم جان ما چرایی

دیوانه جان اخر چه ای کار کجایی

روزم سیه حالم تبه کردی تو کردی

ای دل بسوزی هر گنه کردی تو کردی

تا چند می سوزی دلا خود را و ما را

ما هیچ رحمی کن به خود اخر خدا را

تا چند خواهی عشق درد بی دوا را

تا کی بجان باید خریدن این بلا را

مجنون شوی دیوانه ام کردی تو کردی

از خود مرا بیگانه ام کردی تو کردی

اخر دلا تا کی غم بیهوده خوردن

ما را به این میخانه ان میخانه بردن

روزم سیه حالم تبه کردی تو کردی

ای دل بسوزی هر گنه کردی تو کردی

متن ترانه سفر از معین

۵۵۵۵۵۵۵  سفر  ۵۵۵۵۵۵۵

سفر کردم که از عشقت جدا شم
دلم میخواست دگر عاشق نباشم
ولی عشق تو قلبم مونده ای وای
دل دیونمو سوزونده ای وای
هنوزم عشقم هنوزم عاشقم دنیای دردم
مث پروانه ها دورت میگردم
مث پروانه ها دورت میگردم


سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه
اخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه
غم دور از تو بودن یه بی بال و پرم کرد
نرفت از یاد من عشق سفر عاشق ترم کرد
هنوز پیش مرگتم من بمیرم تا نمیری
خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری


دلم از ابر و بارون بجز اسم تو نشنید
تو مهتاب شبونه فقط چشمام تو رو دید
نشو با من غریبه مث نامهربونا
بلا گردون چشمات زمین و اسمونا

میخوام برگردم اما میترسم
میترسم بگی حرفی نداری
بگی عشقی نمونده
میترسم بری تنهام بذاری
تو رو دیدم تو بارون دل دریا تو بودی
تو موج سبز سبزه تن صحرا تو بودی


مگه میشه ندیدت تو مهتاب شبونه؟
مگه میشه نخوندت تو شعر عاشقونه؟

۵۵۵۵۵۵۵  خالق  ۵۵۵۵۵۵۵

ای خالق هر قصه من این منو این تو
بر ساز دلم زخمه بزن این منو این تو
هر لحظه جدا از تو برام ماهی و سالی
با هر نفسم داد میزنم جای تو خالی
منم عاشق ناز تو کشیدن
بخاطر تو از همه بریدن تنها تو رو دیدن
منم عاشق انتظار کشیدن
صدای پا تو از کوچه شنیدن تنها تو رو دیدن

تو اون ابر بلندی که دستات شفای شوره زاره
تو اون ساحل نوری که هر موج به تو سجده میاره
تو فصل سبز عشقی که هرگل بهارو از تو داره
اگه نوازش تو نباشه گل گلخونه خاره

تو آخرین کلامی که شاعر تو هر غزل میاره
بدون تو خدا هم تو شعراش دیگه غزل نداره
بمون که شوکت عشق بمونه که قصه گوی عشقی
نگو که حرمت عشق شکسته تو آبروی عشقی

۵۵۵۵۵۵۵  پریچه  ۵۵۵۵۵۵۵

میخونم به هوای تو پریچهر
چه قدر خالیه جای تو پریچهر
دلم کرده هوایت ، وای پریچهر
دلم تنگه برایت

تو رو میطلبم ، لحظه به لحظه
تویی تاب و تبم ، لحظه به لحظه
چشات شهر من که شهر قصه است
برای هر شبم ، لحظه به لحظه
تو از هزار و یک شبی پریچهر
بجز تو زندگی هیچه پریچهر
یه دنیا همه هیچه وای پریچهر
دنیا بی تو هیچه

من از نگاه تو شب و شناختم
غزل دیدم و عاشقانه ساختم
تو هر بیت غزل قصه چشمات
دلم قافیه شد ، قافیه باختم

شب چشم تو قیمتیترینه ، به انگشتر عمر من نگینه
همه دنیای من فقط همینه ، همین شرقیترین شهر زمینه
تو از هزار و یک شبی پریچهر
بجز تو زندگی هیچه پریچهر
یه دنیا همه هیچه وای پریچهر
دنیا بی تو هیچه

تو معجون گل و مخمل نوری
پریواره قصه های حوری
تموم قصه ها بی تو میمیرن
که تو حوصله سنگ صبوری
تو رو میطلبم ، لحظه به لحظه
تویی تاب و تبم ، لحظه به لحظه
چشات شهر من که شهر قصه است
برای هر شبم ، لحظه به لحظه
تو از هزار و یک شبی پریچهر
بجز تو زندگی هیچه پریچهر
یه دنیا همه هیچه وای پریچهر
دنیا بی تو هیچه

تو رو میطلبم ، لحظه به لحظه
تویی تاب و تبم ، لحظه به لحظه
چشات شهر من که شهر قصه است
برای هر شبم ، لحظه به لحظه
تو از هزار و یک شبی پریچهر
بجز تو زندگی هیچه پریچهر

۵۵۵۵۵۵۵  رسم  ۵۵۵۵۵۵۵

این چه رسمیست که تو ناز کنی یک طرفه
این نشد کار که من ناز کشم یک طرفه
عین ظلمست که تو مست خرامان باشی
من به خاری حقارت برسم یکطرفه
نازنینم این چه رسمیت این چه رسمیت
این چه رسمیت که تو عاشق خود باشی و من

در غم سستی پیمان تو پرپر بزنم
این چه گفته است که تو غرق هوس بازی خویش
من عاشق به دل غم زده خنجر بزنم
نازنینم این چه رسمیت این چه رسمیت
این چه گفته است که من خسته ترین باشم و تو

غافل از آتش افروخته در سینه من

این چه کاریست که من مهر تو بر دل گیرم
تو شب و روز بگیری به دلت کینه من
نازنینم این چه رسمیت این چه رسمیت

۵۵۵۵۵۵۵  درویش  ۵۵۵۵۵۵۵

یه عمر که دل ای دل رمیدیو رووندی
کبوترای عشقو یکی یکی پروندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
عجب ساده ای ای دل
واسه سوختنو پر پر زدنو مرده ای دل
هر جا که غمی بود ای دل تو شکستی
یک عمر که ای دل تو غصه پرستی
تو هر شب هر روز دنبال حقیقت
من عاشق دنیا یار میو مستی ای دل
در مجمع خوبان بیهوده نشستی
با چشم خماری عهدی که نبستی
هرگز نرسوندی ما را تو به مقصود
چی فهمیدی اخر از عالم هستی ای دل
من مست تمنا تو همره درویش
من خیره سرو تو دنبال ره خویش ای دل
یه عمر که دل ای دل رمیدیو رووندی
منو به هر جا خواستی به دنبالت کشوندی

هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
عجب ساده ای یا دل
واسه سوختنو پر پر زدنو مرده ای دل

۵۵۵۵۵  نه از آشنایان وفا دیده ام  ۵۵۵۵۵

نه از آشنایان وفا دیده ام
نه در باده نوشان صفا دیده ام
زنامردمیها نرنجد دلم
که از چشم خود هم خطا دیده ام

به خاکستر دل نگیرد شرار
من از برق چشمی بلا دیده ام
وفای تو را نازم ای اشک غم
که در دیده عمری تورا دیده ام

نه از آشنایان وفا دیده ام
نه در باده نوشان صفا دیده ام
زنامردمیها نرنجد دلم
که از چشم خود هم خطا دیده ام

طبیبا مکن منعم از جام می
که درد درون را دوا دیده ام
حریم خدا شد چه شبها دلم
که خود را ز عالم جدا دیده ام


از آن رو نریزد سرشکم ز چشم
که در قطره هایش خدا دیده ام
برو صاف شو تا خدابین شوی
ببین من خدا را کجا دیده ام

نه از آشنایان وفا دیده ام
نه در باده نوشان صفا دیده ام
زنامردمیها نرنجد دلم
که از چشم خود هم خطا دیده ام

طبیبا مکن منعم از جام می
که درد درون را دوا دیده ام
حریم خدا شد چه شبها دلم
که خود را ز عالم جدا دیده ام
از آن رو نریزد سرشکم ز چشم
که در قطره هایش خدا دیده ام
برو صاف شو تا خدابین شوی
ببین من خدا را کجا دیده ام

نه از آشنایان وفا دیده ام
نه در باده نوشان صفا دیده ام
زنامردمیها نرنجد دلم
که از چشم خود هم خطا دیده ام

۵۵۵۵۵۵۵  دلسوخته  ۵۵۵۵۵۵۵

دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پرکنده ی رندان جهانم
در صحنه ی بازیگری کهنه ی دنیا
عشق است قمار من و بازیگر آنم
با آنکه همه باخته در بازی [عشقند]
بازنده ترین است در این جمع نشانم
ای عشق از تو زهر است به [جامم]
دل سوخت ،‌ تن سوخت ، ماندم من و [نامم]
دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پرکنده ی رندان جهانم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
ای دوست مزن زخم زبان جای نصیحت
بگذار ببارد به سرم سنگ مصیبت
من زنده از این جرمم و [حاضر به] مجازات
مرگ است مرا گر بزنم حرف ندامت
باید که ببازم با درد بسازم
در مذهب رندان این است نمازم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم ، عاشق این کهنه قمارم
من در به در عشقم و رسوای جهانم
چون سایه به دنبال سر عشق روانم
او کهنه حریف من و من کهنه حریفش
سرگرم قماریم من و او ،‌ بر سر جانم
باید که ببازم ، با درد بسازم
در مذهب رندان ، این است نمازم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم

۵۵۵۵۵۵۵  آرزو  ۵۵۵۵۵۵۵

آرزو داشتم یار من تو باشـــــــی
چراغ شام تار من تو باشــــــــی
حالادونستم که دنیاپرستـــــــی
خوردی شراب دورنگی و پستی
آخه وای وای وای ازاین دنیــــــا
آخا حیف حیف حیف ازاین دنیــــا

بنویسم ور بامه طاقه بستان
تا کی وکیشم جور ناکسان

۵۵۵۵۵۵۵  کفتر کاکل بسر  ۵۵۵۵۵۵۵

کفتر کاکل به سر های های
این خبر از من ببر وای وای
بگو به یارم
که دوسش دارم
بگو برگرده چشم براشم من
خاطر خواشم من
من برات هر چی میگفتم همه از دل بود
همه از دل بود
همه از دل بود
تو برام هر چی می گفتی همه باطل بود
همه باطل بود
همه باطل بود
کفتر کاکل به سر های های
این خبر از من ببر وای وای
بگو به یارم
که دوسش دارم
بگو برگرده چشم براشم من
خاطر خواشم من

۵۵۵۵۵۵۵  شاه دخترون  ۵۵۵۵۵۵۵

شاه دخترون دختر گل به سر سرون دختر
شاه دخترون دختر گل به سر سرون دختر
برده اون نگاه تو عقل و هوش من از
ای گل گلستانم ای نو گل بستانم
چشمان سیاه تو چشمان سیاه تو
اتش زده بر جانم اتش زده بر جانم
این دل سرکش من تاب وتوان نداره
برای دیدن تو همیشه بی قراره
اگه پیشه من بیایی اگه پیشه من بیایی
دل دیگه غم نداره دل دیگه غم نداره
شاه دخترون دختر گل به سر سرورن دختر
برده اون نگاه تو عقلو هوش من از سر عقلو هوش من از سر
با اون راه رفتنت خندیدنت میون گلها
با اون راه رفتنت خندیدنت میون گلها
پروانه شدیو پر می زنی می بری دلها
چرارفتی نداری مروتی نداری
چرا بر من مسکین محبتی نداری محبتی نداری
شاه دخترون دختر گل به سر سرون دختر
چشمان سیاه تو برده هوش من از سر برده هوش من از سر

البوم: کعبه

کعبه - -مست  - من باهاتم - وقتیکه تو رفتی - دعای شب - می پرستم

وقتی سرت رو شونمه

---------------------------     

 کعبه

تو مکه عشقی و من عاشق رو به قبله تم

من اولین قربونیه عیدای فطر کعبتم

میمیرم از عشق چشات اگه ندی تو حاجتم

میمیرم از عشق چشات اگه ندی تو حاجتم

هرچی بته بخاطرت کوبوندمو شکوندم

خودمو تو چشم مست تو اتیش زدم سوزوندم

به عشق دیدن گله روی تو اینجا موندم

بین نماز ظهر و عصرم استخاره کردم

خوب اومده مبارکه دور سرت بگردم

اگه به من وفا کنی حاجتمو روا کنی

بین تموم عاشقات نذرمنو ادا کنی

یه کاسه گندم می ریزم تا کفترا رو سیر کنم

واست می میرم اینقدر تا دلتو اسیر کنم

به پات می شینم شب و روزتا با تو عمر و پیر کنم

دو بیتی اواز: (حافظ)

به مزگان سیه کردی هزاران رخنه دردینم

بیا کز چشم بیمارت هزاران درد بر چینم

---------------------------

مست

اونا که تو زندگیشون قصه های خوب شنیدن

تو قمار زندگانی همجوربازی رو دیدن

اونا که تو خلوت شب شعرهای حافظو خوندن

همه راه و رفتن اما بر سردو راهی موندن

بهشون بگین که اینجا یه نفر همیشه مسته

یه نفر همیشه تنها سر اون کوچه نشسته

بهشون بگین که قصش مثله شاهنومه درازه

کی بوده کجا رسیده چه جوری باید بسازه

حالا قصه هاشو مستا توی میخونه ها میگن

اما اون همیشه مستو توی اونجا را نمیدن

دیگه نیست کمند دلها گیسوهای رنگ برفش

دیگه میخونه جایی نیست که بیاد رو لبها حرفش

بذارین همه بدونن که به دست غم اسیره

اخرش یه شب همین جا سر این کوچه می میره

من امشب سر خوش و مست غزل خوانم

به جام می پناه اورده ام از غم گریزانم

گر از میخانه باز ایم مرا غم باز می جوید

روید ای دوستان من گوشه یه میخانه می مانم

---------------------------

من با هاتم

ناز من عشق من از چشم ترم زود مرو

سر و جانم به فدایت ز برم زود مرو

نکنم شکوه که دیر امده ای در بر من

لااقل دیر چو ایی به سرم زود مرو

بنشین یک دم و از چشم ترم زود مرو

ای شکسته تو شکستی مویه کردی

غصه خوردی از ته دل گریه کردی

من باهاتم خاکه پاتم

مثل ماتم تو صداتم

من رفیق گریه هاتم

عشق در تو شور در تو

بی تو من جایی ندارم

بی تو فردایی ندارم

من باهاتم............

مثل بارون تو چشاتم

مثل غصه تو صداتم

چون پرنده در هواتم

---------------------------

وقتی که تو رفتی

وقتیکه تو رفتی خورشید نمرده

دریا و بیابان خدا دست نخورده

وقتیکه تو رفتی قلبی  نشکسته

اشکم نشده سیل و مرا سیل نبرده

وقتیکه تو رفتی انگارنه انگارکه از تو اثری بود

انگار نه انگار که بیدادگری بود

انگار نه انگار که عشقی به سری بود

انگار نه انگار که در دل شرری بود

وقتیکه تو رفتی انگار که عشقی به دل نطفه نبسته

انگار که مستیم و صبوحی نشکسته

انگار که عمری بر باد نرفته

انگار که در دل امیدی ننشسته

وقتیکه تو رفتی چشم منه خسته بی خواب نمانده

وقتیکه تو رفتی در سینه دل من بی تاب نمانده

اواز:

برو برو که دگر اشنا نمی خواهم

به درد خو گرفتم و دوا نمی خواهم

تو قبله گاه منی من ز قبله بی زارم

تو گر خدایه منی من خدا نمی خواهم

ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

امید ز هر کس که بریدیم   بریدیم

دل نیست کبوتر که چو بر خاست نشیند

از گوشه یه بامی که پریدیم  پریدیم

---------------------------

دعای شب

در دل شب دعای من گریه بی صدای من

بانگ خدا خدای من بخاطر تو بود و بس

پاکی لحظه های من گریه های های من

گوهر اشکهای من به خاطر تو بود و بس

اینهمه بی پناهیم  اینهمه سر به راهیم  اینهمه بی گناهیم

غصه به جان خریدنم از همه کس بریدنم زخم زبون شنیدنم

به خاطر تو بود و بس به خاطر تو بود وبس

رو به خدا نشسته ام نذر و دخیل بسته ام

سوز منو گداز من اشک منو نیاز من

به خاطر تو بود و بس به خاطر تو بود وبس

---------------------------

می پرستم

اواز :

بازوانت را به مستی حلقه کن برگردنم

تا بلرزد زیر بازوهای سیمینت تنم

چهره یه زیبایه خود را ازرخ  من وا مگیر

جز به اغوش چمن  یا  دامن من جا مگیر

راز عشق خویش را اهسته خوان در گوش من

جستجو کن عشق را در گرمیه اغوش من

من تو را تا بیکران ها من تو را تا کهکشانها

از زمین تا اسمانها دوست دارم می پرستم

من تو را همچون اهورا من تو را همچون مسیحا

همچون عطر پاک گلها دوست دارم می پرستم

من تو را با هستی خود با وجودم

عاشقم با خون خود با تار و پودم

من تو را با لحظه هایه انتظارم

عاشقم با این نگاه بی قرارم

من تو را همچون پرستو یاسمن ها نسترن ها

من تو را با انچه هستی دوست دارم می پرستم

---------------------------

وقتی سرت رو شونمه

وقتی سرت رو شونمه درد و بلات تو جونمه

جون به جونم اگر کنن خاطر خواهیت تو خونمه

دلم می خواد باهات باشم رفیق پا به پات باشم

سایه به سایه دم به دم بمیرم و فدات باشم

تصدق رنگ چشات شبا ستاره هاش فدات

نخواب بذار نگات کنم هرچی دارم فدات کنم

ستاره بارونت کنم جونمو قربونت کنم

متن ترانه های آلبوم هوس از معین

۵۵۵۵۵۵۵  هوس  ۵۵۵۵۵۵۵

برای من نوشته
گذشته ها گذشته
تمام قصه هام هوس بود
برای او نوشتم
برای تو هوس بود
ولی برای من نفس بود

کاشکی خبر نداشتی
دیونه نگاتم
یه مشت خاک ناچیز
افتاده ای به زیر پاتم
کاشکی صدای قلبت
نبود صدای قلبم
کاشکی نگفته بودم
تا وقت جون دادان باهاتم

نوشته هرچه بود تموم شد
نوشتم عمر من حروم شد
نوشته رفته ای زیادم
نوشتم شمع رو به بادم
نوشته در دلم هوس مرد
نوشتم دل توی قفس مرد

کاشکی نبسته بودم
زندگیمو به چشمات
کاشکی نخورده بودم
به سادگی فریب حرفات

لعنت به من که آسون
به یک نگات شکستم
به این دل دیونه
راه گریز و ساده بستم

۵۵۵۵۵۵۵  سفره  ۵۵۵۵۵۵۵

بیا دست قشنگ مهربانت را عصایی کن که برخیزم
و شور انگیز و شوق آلود بدامان شقایقها بیاویزم

بدزدم تیشه فرهاد عاشق را و بی پروا چنان رعدی بنای سنگی غم را فرو ریزم

بسازم کلبه عشقی میان باغ فرداها و حافظ وار بر بام فلک طرحی دگر از عشق اندازم و نقش دیگری ریزم
بیا واکن لبانم را به تکرار سرود عشق که من آن مرغ غمگین شباویزم

دلم می خواد تو سفره مون

یه لقمه نون داشت پر عشق

وسط برکتش میشد

هر چی که خواست از خود عشق

دلم می خواست تو باغچه مون می کاشتمت

گل می دادی

رنگ و وارنگ از همه رنگ نرگس و سنبل می دادی

دلم می خواست میشد واست

دشت رو چراغونش کنم

ماه رو بزارم تو چشات

ستاره بارونش کنم

وسط میدون ببرم بازار رو ارزونش کنم

داد بزنم خاطر خواتم عشق رو فراوونش کنم

گلاب قمصر میشدی به مرگ گل جون میدادی شاخه به شاخه برگ به برگ به لپشون خون میدادی

گریه عاشق میشدی نم نم بارون میدادی به شاعرای در به در شعر فراوون میدادی

۵۵۵۵۵۵۵  پنجره  ۵۵۵۵۵۵۵

صبح که در پنجره تون وا می شه
خورشید از اون روزنه پیدا می شه
خاطره انگیز میشه باغ لبت
وقتی گل خنده شکوفا می شه

به که چه زیبایی گرم و دل آرایی مثل یه رویایی
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه

آسمون قلب تو آفتابیه
شهر شب از روی تو مهتابیه
آسمون قلب تو آفتابیه
شهر شب از روی تو مهتابیه
به که چه زیبایی گرم و دل آرایی مثل یه رویایی
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا


صبح که در پنجره تون وا می شه
خورشید از اون روزنه پیدا می شه
خاطره انگیز میشه باغ لبت
وقتی گل خنده شکوفا می شه

به که چه زیبایی گرم و دل آرایی مثل یه رویایی
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا

۵۵۵۵۵۵۵  لیلی و مجنون  ۵۵۵۵۵۵۵

بیا تا لیلی و مجنون شویم، افسانه اش با من
بیا با من به شهر عشق رو کن، خانه اش با من
بیا تا سر به روی شانه هم را ز دل گوییم
اگر مویت چو روزم شد پریشان، شانه اش با من
در میخانه چشمت، به گلگشته نگه وا کن
خرابم کن خراب، آبادی ویرانه اش با من

سلام ای غم، سلام ای همزبان مهربان دل
پر پرواز وا کن چون پرستو، لانه اش با من
مگو دیوانه خو زنجیر گیسو را ز هم وا کن
دل دیوانه دیوانه دیوانه اش با من

در این دنیای وانفسای حسرت زای بی فردا
خدایا عاشقان را غم مده، شکرانه اش با من

مگو دیگر سمندر در دل آتش نمی سوزد

تو گرمم کن به افسون، گرمی افسانه اش با من
چه بشکن بشکنی دارد، فلک در کار سرمستان
تو پنهان بشکن این، نشکستن پیمانه اش با من

۵۵۵۵۵۵۵   صفای اشک و آه ۵۵۵۵۵۵۵

صفای اشک و آهم داده این عشق
دل دور از گناهم داده ای عشق
دو چشمونت یه شب آتیش به جون زد
خیال کردم پناهم داده ای عشق
چنون عاشق چنون دیوونه حالم

که می خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همین دیوونه حالیم
یه رنگم، صادقم، صافم، زلالم

تو که عشق رو تو ویرونی ندیدی
شب سر در گریبونی ندیدی
نمی دونی چه دردی داره دوری
تو که رنگ پریشونی ندیدی

عزیز جونم، غم عشق تو کم نیست
سوای عشق تو هر غم که غم نیست
گله کردی چرا می نالم از درد
دیگه این ناله ها دست خودم نیست
چنون عاشق چنون دیوونه حالم
که می خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همین دیوونه حالیم
یه رنگم، صادقم، صافم، زلالم

۵۵۵۵۵۵۵  دلم گرفته  ۵۵۵۵۵۵۵

دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون
تو زندگیم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی، تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون دست رفاقت نمی دم

امشب از اون شبهاست که من، دوباره دیوونه بشم
تو مستی و بی خبری اسیر میخونه بشم
امشب از اون شبهاست که من، دلم می خواد داد بزنم
تو شهر این غریبه ها دردم رو فریاد بزنم

از این همه دربه دری تو قلب من قیامته
چه فایده داره زندگی این انتهای طاقته

از این همه در به دری به لب رسیده جون من
به داد من نمیرسه خدای آسمون من

***************        وقتی نیستی          *****************

عشق اگه غمخوار نبود چی می شد؟