عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت

رهایم

رهایم ، ای رها در باد
رها از داد و از بیداد
رها در باد
حرفی مانده ته حرفی
غمت کم
جام دیگر ریز
که شب جاوید جاوید است
صبحدم در خواب
من از ریزش بیاد اشک می افتم
باید بارشی پی گیر
درد ، آوار
بیاد التجا در این شب دلگیر
من از غم های پنهانی
به یاد قصه های شاد
و از سرمستی این آب آتشناک دانستم
که هوشیاری
سرت خوش
جام را دریاب
هی... هشدار
شب است آری ، شبی بیدار
دزد و محتسب در خواب
می ات بر کف
و بانگ نوش من بر لب
رها در باد
من از فریاد ناهنجار پی بردم سکوتی هست
و در هر حلقه ی زنجیر
خواندم راز آزادی
سخن آهسته می گویی
نمی گویی که می مویی
شب نوش است ، نیشی نیست
جامی ریز
جام دیگری
جامی که گیرم من از آن کامی
رها در باد
کجایی دوست ؟
کو دشمن ؟
بگو با من بگوش تشنه ام ، گوشم
بخوان با من
بنال ایا تو هم از حلقه ی زنجیر
دانستی که در بندی ؟
رها در باد ، با من گفت
شنیدم آری ای بد مست
من از زنجیر سازانم چه می گویی ؟
برای چکمه و قداره و شلاق هایم قصه می گویی
کجایی پیر
خدایی نیست
راهی نیست
دیگر جان پناهی نیست
سنگی هست
دامی هست
ننگی هست
چاهی هست
من و دشمن به یک راهیم و بر یک نطع
و از یک باده سرمستیم ، وای من
صدای جام ها
جام ها
جام ها و جام
رها در باد
بلایت دور
رهاتر باش ، خیرت پیش
این باد این شبان از تو
رهایم کن ، رها در خویش
چنان در خویش می گریم که گویی گریه درمانی ست
مرگی نیست

نبسته ام به کس دل

نبسته ام به کس دل، نبســـــته کس به من دل
چو تخــــته پــاره بـــر موج رهـــا رهـــا، رهـــا من


ز مــــن هر آنکــه او دور، چـو دل به سینه نزدیک
به مـــن هر آنکـه نزدیک، ازو جــــــدا، جــــدا من




نه چشــــم دل به ســـــویی، نه باده در سبویی
که تــــر کـــــنم گـلـــــــویی، به یاد آشنــــــا من



ســــــتاره هــــا نهـــــــفتم در آسمـــــان ابــــری
دلــــــم گرفته ای دوست، هـــــوای گریــه با من



نبسته ام به کس دل، نبســـــته کس به من دل
چو تخــــته پــاره بـــر موج رهـــا رهــــا، رهـــا من

دیدار

نمی گم خدانگه دارِ‌‌‌، چون همین امروز و فردا، می رسه لحظه دیدار

              نه نمونی تو به یادم شب تا صبح همیشه بیدار

              من می رم تا که بدونی رفتن و دوری یه قصه است

            نه خیال نکن نبودت، خوشیه نه!همه غصه است

          سر نوشته تو واین دل تا ابد فقط همینه

تقدیر چشمای من شد که تو رو دیگه نبینه

زیر بارونای این شهر این دلم داره می گیره

گریه های هر شب من تو بیای دیگه می میره

لحظه های بی تو بودن می گذره اما به سختی

یکی با خنده نگام کرد گفت ببین اخه چه بختی

کاشکی ارزوی من رو بر اورده می کردی

به خدا می میره این دل تو بری و برنگردی

                      اره این شعرو گفتم که بدونی یادت هستم

                      توی شهر به این شلوغی دل به هیچ کسی نبستم

                    وقتی تو هستی کنارم انگاری دنیا رو دارم

                  وقتی نیستی ولی انگار کنار چوبه ی دارم

                  اگه خوندی شعرمن رو نذار دیگری بخونه

                  نذار راز ما دوتا رو کسی جز خدا بدونه

وقتی تو نیستی

وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور که از همه دنیا میاد
تا وقتی که در وا میشه لحظه دیدن می رسه
هر جی که جاده ست رو زمین به سینه من میرسه آه ه ه ه ه ه
ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رســــــــم
وقتی تو نیستی قلبمو واسه کی تکرار بکنم
گلهای خواب آلوده رو واسه کی بیدار بکنم
دست کبوترای عشق واسه کی دونه بپاشه
مگه تن من می تونه بدونه تو زنده باشه
ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رســــــــم
عزیزترین سوغاتیه غبار پیراهن تو
عمر دوبارهء منه دیدن و بوئیدن تو
نه من تو رو واسه خدا نه از سر هوس می خوام
عمر دوبارهء منی تو رو واسه نفس می خوام
ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رســــــــم


حقیقت

یک بار دختری در حین صحبت با پسری که عاشقش بود ازش پرسید:

چرا دوستم داری ؟واسه چی عاشقمی؟

-دلیلشو نمی دونم اما واقعا دوستت دارم

-توهیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی پس چطور عاشقمی؟

-من جدا دلیلشو نمی دونم اما می تونم بهت ثابت کنم

-ثابت کنی؟؟نه!من می خوام دلیلتو بگی
 -باشه ..باشه میگم چون تو خوشگلی،صدات گرم و خواستنیه همیشه بهم اهمیت می دی دوست داشتنی هستی ،با ملاحظه هستی،به خاطر لبخندت

دختر از جواب های پسر خیلی راضی و قانع شد

متاسفانه چند روز بعد اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت

پسر نامه ای رو کنار دستش با این مضمون گذاشت:عزیزم گفتم به خاطر صدای گرمت اما حالا که نمی تونی حرف بزنی میتونی؟؟؟؟؟

پس دیگه نمی تونم عاشقت بمونم

گفتم به خاطر اهمیت دادن هات و مراقبت هات عاشقتم اما حالا که نمی تونی برام اونجوری باشی پس من هم نمیتونم عاشقت باشم

گفتم برای خنده هات و حرکاتت دوست دارم اما حالا نه می تونی بخندی نه حرکت کنی پس من هم نمی تونم دوست داشته باشم

اگه عشق همیشه یه دلیل می خواد مثل همین الان پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق موندن تو نداره

عشق دلیل میخواد؟؟؟

نه!!معلومه که نه

پس من هنوز هم عاشقتم

برنامه هفتگی خانم های ایرانی (طنــــــــــز)

شنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم ''فال قهوه روسی یخ زده'' بگیریم.میگن خیلی جالبه, همه چی رو درست میگه به خواهر شوهر نازی گفته ''شوهرت واست یه انگشتر میخره'' خیلی جالبه نه؟ سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!


یکشنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی بریم ''کلاسهای روش خود اتکایی بر اعتماد به نفس ''ثبت نام کنیم هم خیلی جالبه هم اثرات خیلی خوبی در زندگی زناشویی داره, تا برگردم دیر شده,سر راه یه چیزی بگیر بیار!


دوشنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی بریم شوی ''ظروف عتیقه''.میگن خیلی جالبه.ممکنه طول بکشه.سر راه از بیرون یه چیزی بگیر و بیار!


سه شنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز من و نازی قراره با هم بریم برای لباس مامانم که میخواد برای عروسی خواهر نازی بدوزه دگمه بخریم.تو که میدونی فامیل مامانم اینا چقدر روی دگمه حساسند!ممکنه طول بکشه.سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!


چهارشنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم برای کلاس ''بدنسازی'' و ''آموزش ترومپت'' ثبت نام کنیم.همسایه نازی رفته میگه خیلی جالبه.ترومپت هم که میگن خیلی کلاس داره مگه نه؟ ممکنه طول بکشه چون جلسه اوله.سر راه یه چیزی بگیر بیار!


پنج شنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی بریم خونه همسایه خاله نازی که تازه از کانادا اومده.میخوایم شرایط اقامت رو ازش بپرسیم.من واقعاً از این زندگی ''خسته '' شدم!چیه همش مثل کلفتها کنج خونه! به هر حال چون ممکنه طول بکشه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!



جمعه:
مرد:عزیزم امروز چی ناهار داریم؟
زن:ببینم تو واقعاً ''خجالت'' نمیکشی؟یعنی من یه روز تعطیل هم حق استراحت ندارم؟واقعاً نمیدونم به شما مردای ایرونی چی باید گفت!نه واقعاً این خیلی توقع بزرگیه که انتظار داشته باشم فقط هفته ای یه بارشوهرم من رو برای ناهار بیرون ببره؟!؟

اس ام اس

یارو سکه میندازه صندوق صدقات ٬ سوارش میشه

---------------------------------------------------------------

دو تا اصفهانی دراز کشیده بودند یکیشون داشته خمیازه میکشیده اون یکی میگه داداش تا دهنت بازه لطفا این اصغر ما رو هم صدا کن

---------------------------------------------------------------

عروس میره گل بچینه ، شهرداری میگیرتش

---------------------------------------------------------------

طرف خودشو میمالیده به سپر ماشین ! میگن چی کار میکنی بابا, میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم

ادامه مطلب ...

روز زن

روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ،دلواپسی! روز مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ! روز مادر یعنی بهانه  بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد روز مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن  او که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود روز مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن....         

مادرم روزت مبارک...

روز زن را به تمام دختران و زنان تبریک عرض می کنیم
برای شادی روح مادرانی که دیگر در بین ما نیستند صلوات و این ایمیل را برای تمامی دوستان خود ارسال کنید تا در ختم صلوات شریک باشید