عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت

حکایت ها...

:. سعدی .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

یاد دارم که در ایام طفولیت، مُتعبد بودمی و شب‌خیز و مولع زهد و پرهیز. (برای زهد ولع داشتم)

شبی در خدمت پدر (رحمة‌الله علیه) نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مُصحَـف عزیز بر کنار گرفته و طایفه‌ای گِرد ما خفته
پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه‌ای بگزارد. چنان خواب غفلت برده‌اند که گویی نخفته‌اند؛ که مرده‌اند!
گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی به، از آن که در پوستین خلق افتی(جستجوی عیب دیگران کردن)...

 


:. آغاز روز .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

عارفى را پرسیدند: چگونه صبح خویش را آغاز کردى ؟ گفت : با تاءسف بر دیروز و بیزارى بر امروز و خوار داشتن فردا.


:. یاری خدا .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

 امام صادق (ع ) فرمود: یارى خدا بر مؤمن همین بس ، که دشمن خود را به معصیت پروردگار مشغول مى بیند.


:. نادانتر از نادان .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

در (کشاف) پیرامون این سخن پروردگار که گوید: (قل نار جهنم اشد حرا) آمده است :

 آنکه از رنج ساعتى خوددارى کند، به رنجى پایدار افتد..و چنین کسى  از هر نادانى نادان ترست...

:. دوای دل .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

بزرگی فرمود : پنج چیز دواى دل است...قرآن را به تاءمل خواندن، شکم خالى داشتن، نماز شب ، سحرگاهان به درگاه خدا نالیدن و همنشینى با نیکوکاران...


:. زینت .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

زاهدى به روز عید، با جامه هاى ژنده بیرون آمد. 

او را گفتند: به روزى چنین ، با جامه اى چنین بیرون آیى ؟! در حالى که مردم ، خویش را زینت داده اند. گفت : پروردگار را هیچ زینتى همچون طاعت وى نیست

:. بهترین اعمال .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

در (کافى ) به طریق حسن از امام باقر (ع ) روایت شده است که فرمود: بهترین اعمال در نزد خدا، آنست که بنده آن را دوام دهد. هر چند که اندک باشد

:. شکرانه نعمت .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

علی علیه السلام فرمود: اگر پروردگار، معصیت را به عقوبت وعده نداده بود، بنده را واجب بود که به شکرانه نعمت ، گناه نورزد...


:. حق مومن .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

کلینى از (ابان بن تغلب)روایت کرده است که گفت :

 امام صادق (ع ) را گفتم : مرا از حق مؤمن آگاه کن... او فرمود: اى ابان، از آن دست بدار!(منصرف شو)

 گفتم : فدایت شوم ! و باز او را گفتم .

 آنگاه گفت:اى ابان!آنست که نیمى از مال خویش او را دهى.و مرا نگریست و احوال درونى من دانست

 و گفت : اى ابان ! مگر ندانى که خداى متعال از ایثار کنندگان بر نفس خویش یاد کرده است ؟

 گفتم : آرى فدایت شوم . و گفت اگر مال خویش با او بخش ‍ کنى ، بر او ایثار نکرده اى بلکه با او همسان شده اى

 و آنگاه ایثار کرده اى ، که نیم دیگر نیز او را دهى ...

:. کمیاب .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

از سفیان ثورى روایت شده است که گفت : از امام صادق (ع ) شنیدم که مى گفت:

سلامتى چنان کمیاب است که نمى دانى کجایش بیابى..

و اگر در چیزى یافت شود، شاید که در گمنامى  باشد...

 و اگر در گمنامى نیافتى ، شاید در تنهایى باشد، هر چند که تنهایى همانند گمنامى نیست..

 و اگر در تنهایى نبود، شاید که در سکوت باشد، گرچه سکوت ، چون تنهایى نیست.. 

 و اگر در سکوت یافت نشد، شاید که در سخنان پیشینیان نیکوکار یافت شود..

 و نیکبخت آن که در وجود خود، تنهایى را بیابد...فتدبر

:. چه میخواهی؟ .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حکیمى گفته است : اگر جویاى عزتى ، آن را در اطاعت بجوى ! و اگر بى نیازى خواهى ، از قناعت بخواه !..آن که خداى را اطاعت کند، پیروزیش ‍ افزون شود و آن که قناعت پیشه کند، فقر از او دور گردد.

 


:. غنیمت دان .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حکیمی گفت: رأی بزرگ را حقیر مدارید، اگرچه از کودک خردسال واقع شود؛ زیرا درّ گران بها از قیمت خود نیفتد، هر چند کودک غواص از دریا آورده باشد...


:. ترس .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

بزرگی فرمود : شبی در بادیه می رفتم - تنها - شبی تاریک بود . ناگاه سیاهی پیش آمد . چندانکه مناره ای..ترسیدم .. چون او را بدیدم گفتم : تو پری هستی یا آدمی؟
گفت : تو مسلمانی یا کافری؟
گفتم : مسلمان .
گفت : مسلمان جز خدای از چیزی نترسد..
 
شیخ گفت : دل من به من بازآمد(ترسم برطرف شد)دانستم که فرستاده غیب است . تسلیم کردم و خوف از من برفت...


:. همه حال با او .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

بزرگی فرمود : مدت بیست سال نه از کسی چیزی گرفتم و نه کسی را چیزی دادم .

گفتند : چگونه ؟

گفت : اگر می گرفتم از وی(خدا) گرفتم و اگر می دادم بدو می دادم....فتدبّر


:. یاد خدا نزد سلطان .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

بزرگی را گفتند :چرا سلطان را وعظ نکنی ؟، که ظلم بر ما می رود

فرمود : خدای را از آن بزرگتر دانم که من او را پیش کسی یاد کنم که او را نداند...


:. تو را به .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

شخصی اویس قرن را گفت :مرا وصیتی کن ..فرمود : خدای را شناسی ؟ گفت :شناسم .گفت :اگر به جز از خدای هیچ کس دیگر نشناسی تو را به(برای تو بهتر است) . گفت :زیادت کن . فرمود :یا فلان ! خدای تو را می داند؟(تورا میشناسد؟) گفت :داند . فرمود :اگر به جز خدای کس دیگر تو را نداند تو را به...

:. موعظه سفر .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

نقل است که کسی سفری خواست رفت.بزرگی را گفت :مرا وصیتی کن .فرمود :اگر یارخواهی تو را خدای بس ، و اگر همراه خواهی کرام الکاتبین بس ،  اگر عبرت خواهی تو را دنیا بس ،و اگر مونس خواهی قران بس ،و اگر کار خواهی عبادت خدای تو را بس ،و اگر وعظ خواهی تو را مر گ بس...


:. زیرک .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

بزرگی فرمود :به نزدیک من زیرک و دانا آن است که خراب کند دنیا را ، و بدان خرابی دنیا آخرت را بنیاد کند ، و خراب نکند آخرت را و بدان خرابیِ آخرت، دنیا را بنیاد نهد..


:. وصیت .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

نقل است که یکی بزرگی را وصیت خواست . فرمود : یا اخی ! لازم(ملازم) یک در باش تا همه درها برتو گشایند و لازم یک سیِد(بزرگ) باش تا همه سادات تو را گردن نهند ...


:. سلاح .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

کسى دانش بسیار اندوخت و بدان عمل نکرد، حکیمى او را گفت : اى فلان ! اگر زندگى خویش در گرد آوردن سلاح صرف کنى ، کى به جنگ خواهى پرداخت ؟


:. کریم .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

بادیه نشینى را گفتند: فرداى قیامت پروردگار، به حسابت رسیدگى مى کند. گفت : اى فلان ! مرا شاد کردى . زیرا چون کریم به حساب رسیدگى کند، بخشندگى کند.


:. خلوص .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

نقل است که بزرگی به مستی درگذشت(گذرش به مستی افتاد) ،دهانش آلوده بود... آب آورد و دهان آن مست بشست ، و می گفت :دهانی که ذکر حق بر آن دهان رفته باشد آلوده بگذاری بی حرمتی بود.

چون مرد بیدار شد او را گفتند :زاهد خراسان دهانت را بشست .

آن مرد گفت :من نیز توبه کردم .

پس از آن بزرگ به خواب دید که او را گفتند :تو از برای ما دهنی شستی ،ما نبز دل تو را بشستیم .

 


:. خواهد پذیرفت؟ .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

مردى بزرگی را گفت : خدا را نافرمانى کرده ام مرا خواهد پذیرفت ؟ و او گفت : اى واى بر تو! خدا روى برگرداندگان را به خویش مى خواند، چگونه روى آورندگان به خویش را نپذیرد؟

:. روزی مقدر .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حکیمی فرمود : روزى یى که در جستجوى آنى ، همچون سایه ایست  که با تو مى آید.. چون او را دنبال کنى  از تو مى گریزد و چون از پیش او بگریزى ، به دنبال تو مى آید..


:. تبسم به موافقت رضای خدا .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

نقل است بزرگی را  که سی سال لب او را هیچ کس خندان ندیده بود مگر آن روز که پسرش وفات کرد. تبسّمی کرد. گفتند: این چه وقت تبسّم است؟ گفت: دانستم که خدای تعالی راضی است به مرگ پسر من...من به موافقتِ رضای او تبسّم کردم.


:. عذاب .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حضرت عیسى (ع ) را گذر بر سر قبرى افتاد، از خداوند درخواست کرد که صاحب قبر را زنده فرماید. همینکه زنده شد از او سؤ ال فرمود حال و وضع تو چگونه است ؟ عرض کرد من حمال و باربر بودم..روزى هیمه اى براى کسى میبردم ؛ خلالى از آن جدا کردم تا دندان خود را با آن ، خلال کنم..از آن زمان که مرده ام عذاب همان خلال را میکشم...


:. به خلوت درآی .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

 رابعه را که از زنان عارفه بود، کسى گفت: از خلوت بیرون آى تا شگفتى‏هاى خلقت بینى . رابعه گفت: (( به خلوت در آى تا عجایب خالق بینى .))


:. آمیزش با مردم .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

 

حکیمى گفته است : عاقل را سزاوار است که بداند که خیرى در مردم نیست و نیز بداند که از آن ناگزیر است . و اگر این بداند، چندان که مقتضى ست با آنان در آمیزد


:. سنگ ببار .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

 

روزى معاویه یکی از اهل یمن را گفت : از شما نادان تر نبوده است (زیرا زنى بر آنان فرمانروایى داشته است) و او، به پاسخ گفت : نادان تر از قبیله من ، دودمان تو اند که چون پیامبر خدا (ص ) آنان را فرا خواند، گفتند: پروردگارا! اگر این بر حق است ، از آسمان بر ما سنگ ببار! و نگفتند که : پروردگارا اگر این بر حق است ، ما را به سوى او هدایت کن !


:. دوست باش و دشمن مباش .:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ


حکیمى فرزندانش را گفت :

با هیچ کس دشمنى مورزید،حتى اگر گمان کنید که به شما زیانى نرساند و از دوستى کسى نپرهیزید حتى اگر گمان کنید که به شما سودى نرساند،زیرا که شما نمى دانید که چه وقت باید از دشمنى دشمن هراسید و چه هنگام باید به دوستى دوستى امید داشت...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد