ماه من غصه نخور زندگی جزر و مد داره
دنیامون یه عالمه ،آدم خوب و بد داره
ماه من غصه نخور همه که دشمن نمیشن
همه که پر ترک مث من و تو نمیشن
.
ماه من غصه نخور،گریه پناه آدماس
ترو تازه موندن گل ماله اشک شبنما س
ماه من غصه نخور زندگی خوب داره و زشت
خدا رو چه دیدی شاید فردامون باشه بهشت
ماه من غصه نخور پنجره مون بازه هنوز
باغچه مون غرق گلای عاشق ناز هنوز
ماه من غصه نخور باز داره فصل سیب میشه
میدونم گاهی آدم تو وطنش غریب میشه
ماه من غصه نخور ماها که تب نمیکنن
ماها که از آدم ها کمک طلب نمیکنن
ماه من غصه نخور شمدونیا صورتی ان
دلایی که بشکنن چون عاشق قیمتی ان
ماه من غصه نخور سبک میشی بارون بیاد
توی عاشقی باید نترسی از کم و زیاد
ماه من غصه نخور خاطره هامون کودکن
توی این قصه دلا یه وقتایی عروسکن
ماه من غصه نخور بازی زمین خوردن داره
کار دنیا همینه تولد و مردن داره
ماه من غصه نخور تاب بازی افتادن داره
زندگی شکستن و دوباره دل دادن داره
ماه من غصه نخور گلا میان عیادتت
به نتیجه میرسه آخر یه روز عبادتت
ماه من غصه نخور خیلیا تنهان مث تو
خیلیا با زخمای عاشقی آشنان مث تو
ماه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه
اونیکه غصه نداشته باشه آدم نمیشه
ماه من غصه نخور حافظ واست وا میکنم
شعرشو میخونم و تورو مداوا میکنم
ماه من غصه نخور دنیا رو بسپار به خدا
هردومون دعا کنیم تو هم جدا منم جدا
زنی در آیینه مردهاست
و کودکان بازیگوش
خواب شاهماهی میبینند
چهقدر دوستات دارم
وقتی که سرخ میپوشی
در آیینه زنی بود
که یک روز تابستان
به رگهای برآمدهاش نگاه کرد
و جاودان شد به ناگهان
چهقدر دوست میدارمات
وقتی که آیینه را میکُشی
در آیینهام زنی بودی
که یکروز در میان رگهام ریختی
و زیبا شدی در من
چهقدر دوستات میدارم
وقتی که مینویسم تو
بینهایت
و امروز
نوشتم آیینه از تو پیدا میشد اگر نبود
چهقدر دوستداشتن
چهقدر دوستداشتن
چهقدر ...
و تو!
غمگینی، چهره ندارد. و مردان، همیشه توی تاریکی گریه میکنند. بهقدر هرچه فرودگاه که توی دنیا هست، میشود زنی را از دست داد. و تف به ذات دنیا که درست جایی زندگی به تو هدیه میشود که از دست دادهایش : فرودگاه!
کسی هست توی دوردستهای این خاک، که دوستاش دارم. حرف میزنم و میگوید از کی چه خبر؟ میگویم امروز دخترهای زیادی دیدم که شبیه تو نبودند. میگوید چه خوب! و باور میکنم که کسی شبیه بانو نیست. آدمیزاده، فقط یکبار میمیرد؛ چرا توی دست و لای این و آن؟ من اینجوری دوست دارم: زن ِ من! کفش ِ من! خانهء من! مادر من! تقویم ِ من! دارایی ِ من! همینقدر سنتی و آنتی فلان! و حتی احمقانه!
تو که بال داری، بپر پرنده باش ...
زنها همیشه خیلی تلخ غصه میخورند.... مثل تو!در پس هر زن ِ زیبایی، مرد ِ غمگینی هست تنهایی، همیشه تنهاست آوارگی، سرزمین ندارد
خیلی سخته که دلی روبا نگات دزدیده باشی
وسط راه اما ازعشق،یه کمی ترسیده باشی
خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی ازخودت می پرسی یعنی،میشه اون بره زمانی؟
خیلی سخته توی پاییزباغریبی آشنا شی اما
وقتی که بهار شد یه جوری ازش جداشی
خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اونو ببینه
خیلی سخته که ببینی کسی عاشقیش دروغه
چقدر از گریه اون شب،چشم تو سرش شلوغه
خیلی سخته واسه اون بشکنه یه روز غرورت اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت
خیلی سخته بودن تو واسه اون بشه عادت
دیگه بوسیدن دستات واسه اون بشه عبادت
خیلی سخته که دل تو نکنه قصد تلافی تا که بین دوپرستو نباشه هیچ اختلافی
خیلی سخته اونکه دیروز واسش یه رویا بودیاز یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی
خیلی سخته بری یکشب واسه چیدن ستاره ولی تا رسیدی اونجا ببینی روزشد دوباره
خیلی سخته که من وتو همیشه باهم بمونیم
انقدعاشق که ندونن دیوونه کدوممونیم
یک قلب خسته از ضربان ایستاده است
من مردهام ، نشان که زمان ایستاده است
و قلب من که از ضربان ایستاده است
مانیتور کنار جسد را نگاه کن
یک خط سبز از نوسان ایستاده است
چون لختهیی حقیر نشان غمی بزرگ
در پیچ و تاب یک شریان ایستاده است
من روی تخت نیست ، من اینجاست زیر سقف
چیزی شبیه روح و روان ایستاده است
شاید هنوز من بشود زندهگی کنم
روحم هنوز دلنگران ایستاده است
اورژانس کو؟ اتاق عمل کو؟ پزشک کو؟
لعنت به بخت من که زبان ایستاده است
اصلا نیامدند ببینند مردهام
شوک الکتریکیشان ایستاده است
فریاد میزنم و به جایی نمیرسد
فریادهام توی دهان ایستاده است
اشک کسی به خاطر من در نیامده
جز این سِرُم که چکهکنان ایستاده است
شاید برای زل زدنام گریه میکند
چون چشمهام در هیجان ایستاده است
ای وای دیر شد بدنام سرد روی تخت
تا سردخانه یک دو خزان ایستاده است
آقای روح! رسمی شد دادگاهتان
حالا نکیر و منکرتان ایستاده است
آقای روح! وقت خداحافظی رسید
دست جسد به جای تکان ایستاده است
مرگام به رنگ دفتر شعرم غریب بود
راوی قلم به دست زمان ایستاده است:
یک روز زاده شد و حدودی غزل سرود
یادش همیشه در دلمان ایستاده است
یک اتفاق ساده و معمولیست این
یک قلب خسته از ضربان ایستاده است
نظر دادن شما = زودتر آپ کردن من . خود دانید !!!
تو می رسی و غمی پنهان همیشه پشت سرت جاری
همیشه طرح قدم هایت شبیه روز عزاداری
تو می نشینی و بین ما نشسته پیکر مغمومی
غریب وخسته و خاک آلود؛ به فکر چاره ناچاری
شبیه جنگل انبوهی که گر گرفته از اندوهِ -
هجوم لشکر چنگیزی... گواهت این غم تاتاری
بیا و گریه نکن در خود که شانه های زمین خیسند
مرا تحمل باران نیست؛ تو را شهامت خودداری
همین که چشم خدا باز است به روی هرچه که پیش آید
ببین چه مرهم شیرینیست برای سختی و دشواری!!
کمی پرنده اگر باشی در آسمان دلم هستی
رفیق ماهی و مهتابی؛عزیز سرو وسپیداری...
چقدر منتظرت بودم !ببینمت کمی آسوده...
دوباره آمده ای اما؛ همان همیشه عزاداری!
فرانسه
در این کشور درها معمولا قفل نیستند، بنابراین دستگیره در را می چرخانند و در را باز می کنند. بعداً ماموران یک کلید یدکی درست می کنند یا قفل را عوض می کنند.
آمریکا
بلافاصله F.B.I تعداد 194 نفر از مظنونین القاعده را دستگیر و تعدادی از ایرانیان را اخراح می کند و در بازوجویی اعضای القاعده تعدادی بمب و موشک و نارنجک و تانک نفربر و موشک ضد موشک در خانههای آنها پیدا می کنند، اما کلیدی پیدا نمی شود.
آلمان
حتما یک کلید یدکی در جیب هلموت کهل است، آن را از او می گیرند.
بلژیک
ابتدا مسئول مربوطه به ماموران نامه می نویسد و این خبر را می دهد، بعد موضوع طی نامهای به وزارت کشور و وزارت امور خارجه خبر داده می شود، بعد نامههایی برای پارلمان اروپا نوشته می شود. بعد از نه ماه نامه نگاری کلید خودش پیدا می شود.
انگلستان
در انگلستان هیچ وقت هیچ کلیدی گم نمی شود، مگر اینکه از دهها سال قبل در مورد آن تصمیم گرفته شده باشد.
کلمبیا
رئیس جمهور از قاچاقچیان می خواهد کلید را پس بدهند، آنها هم از او می خواهند قول بدهد دیگر درها را قفل نکنند.
واتیکان
پاپ از خداوند می خواهد جای کلید را نشان بدهد، بعد هم یک کلید ساز می آورند و در را باز می کنند.
ایتالیا
گم شدن در این کشور طبیعی است، بنابراین در را می شکنند و خسارت آنرا به برلوسکونی می دهند.
افغانستان
با یک توپ 106 در را از جا می کنند و در این ماجرا تعدادی از نیروهای آمریکایی و القاعده هم به قتل می رسند.
عراق
چند ساعت منتظر می مانند تا عملیات استشهادی انجام شود، در جریان عملیات در هم باز می شود و می بینند صدام آنجا نیست.
سوئیس
برای انتخاب بین باز کردن در یا باز نکردن آن رفراندوم برگزار می کنند.
روسیه
یکی از دزدهایی که وزیر شده است، با یک سنجاق در را باز می کند.
ایران
ابتدا تعدادی از عوامل نفوذی را که اتفاقا روزنامه نگار هستند دستگیر می کنند، بعد حزب الله از خواهران می خواهد که مواظب حجابشان باشند، بعد چند روز روزنامه را تعطیل می کنند، بعد کمیسیون تحقیق تشکیل شده و برای یافتن کلید وزارت اطلاعات را در جریان قرار می دهند، بعد معلوم می شود که از هر کلیدی چهار عدد یدکی در مجلس، ریاست جمهوری، شواری نگهبان، ، قوه قضاییه وجود دارد، بعد کلیدها را پس از استفسار از شواری نگهبان می برند و می بینند هیچکدامشان در را باز نمی کنند. بعد با لگد در را باز می کنند و می بینند رییس جمهور یک هفته در آنجا گیر کرده بود و جیکش در نمی آمد.
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به نبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
من از قصه زندگی ام نمی ترسم من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن می ترسم. ای بهار زندگی ام اکنون که قلبم مالا مال از غم زندگیست
اکنون که پاهایم توان راه رفتن ندارد برگرد باز هم به من ببخش احساس دوست داشتن جاودانه را باز هم آغوش گرمت را به سویم بگشا باز هم شانه هایت را مرحمی برایم قرار بده.
بگزار در آغوشت آرامش را به دست آورم بدان که قلب من هم شکسته بدان که روحم از همه دردها خسته شده....
طالع بینی خواب - مدل خوابیدن و شخصیت آدمخیلی از مردم موقع خوابیدن حالت جنینی که در رحم مادر هست رو بخود میگیرن و می خوابن و عده ای هم دستاشونو می کنن زیر بالشت و پشت به آسمان می خوابن. هر کدام از ما انسانها موقع خوابیدن به یک فرم خاصی میخوابیم که خیلی شبیه به هم هستن و با توجه به اینکه موقع خواب ما کنترلی بر روی مدل خوابیدنمان نداریم، حالت خواب ما درونی خواهد بود و با مقایسه حالت خوابیدن و شخصیت انسانها میتوان به شخصیت سایرین پی برد. در زیر میتوانید تعدادی از حالتهایی که عموما مردم در موقع خواب به خود میگرند و مدل شخصیتی آنها را بیان می کند را مشاهد کنید:
درجمع مثل یک فرد واقعی به نظر می آیید ولی خیلی تودار خجالتی و ضعیف هستید. سعی می کنید که راز دار باشید ، اگر با مشکلی مواجه شوید ترجیح می دهید پیش خودتان نگه دارید تا به کسی بگویید . تعجبی نیست که در خواب هم اخم می کنید.
خودخواه و کینه توز واژه هاییست که شما را توصیف میکند. اطرافیانتان مراقب هستند که پای شما را لگد نکنند، چرا که شما به راحتی عصبانی میشوید.
احساس تنهایی و افسردگی می کنید چون فکر و ذکرتان معطوف ناکامی ها و شکست های گذشته است. دو دل و مردد هستید و این گمان را در بقیه ایجاد میکنید که عشق در زندگی شما گم شده است .
چه روح آزادی خواهی ! این حالت هویت واقعی شما را نشان می دهد. دلداری، عشق، زیبایی و پرستش. همینطور خیلی ولخرج هستید اما خوشبختانه به همان نسبت هم پول بدست می آورید. عادت بد شما این است که کمی کنجکاو هستید و به نظر می رسد که از شایعه پراکنی لذت میبرید.
شما انسان مطمئنی هستید. درهر کاری که به عهده بگیرید به دلیل کوشش بی امان خودتان موفق خواهید شد. میگویند کسانی که به پهلوی راست میخوابند و بازوی راستشان زیر سرشان است ، آینده خوب و قدرت در انتظارشان است .
خیلی ایراد گیر هستید و همیشه مینالید و شکایت می کنید. شاید اسم دوم شما (عصبانی ) باشد . به آسانی عصبانی می شوید و به خاطر مسائل کوچک بیش از حد هیجان زده می شوید. زندگی معامله آنچنان بزرگی نیست ، یاد بگیرید که راحت باشید.
مثل اینکه کوته فکر هستید ، همینطور خیلی خودمختار و خود رای و همیشه مردم را مجبور به برآورده کردن نیازهای خودتان میکنید . احتمالا بی پروا و بی هدف هم هستید.
هرکس که به این شکل می خوابد دل مشغولی دارد و در پذیرفتن تغییرات دچار مشکل می شود . تنهایی برتری شماست . هنوز چگونگی آزادیتان در آستانه تحمل شماست.