یاور همیشه مومن
بای بداد من رسیده … تو روزای خود شکستن …..
ای چراغ مهربونی ….. تو شبای وحشت من ….
ای تبلور حقیقت توی لحظه های تردید …. تو من و از من گرفتی …. تو من و دادی به خورشید
اگه مدیون تو باشم ….. اگه از تو باشه جونم ….. قدر اون لحظه نداره که من و دادی نشونم ….
وقتی شب شب سفر بود ….. توی لحظه های غربت
وقتی همسایه کسی بود … واسه بردنم به ظلمت
وقتی هر ثانیه شب ….. طپش هراس من بود
وقتی زخم خنجر دوست بهترین لباس من بود
تو بادست مهربونی ….. به سرم مرحم کشیدی ….
برام از روشنی گفتی ….. پرده شب و دریدی
……………………………………..
یاور همیشه مومن … تو برو سفر سلامت …..
غم من نخور که دوریت … واسه من شده عادت
ای طلوع اولین دوست … ای غروب آخر من ….
به سلامت سفرت خوش …. ای یگانه یاور من ….
مقصدت هرجاکه باشه …. هرجای دنیا که باشی
اون ور مرز شقایق …… پشت لحظه ها که باشی ….
خاطرت باشه که قلبت …. سپر بلای من بود ….
تنها دست تو رفیق ….. دست بی ریای من بود
یاور همیشه مومن
سلام
چه خاطراتی رو زنده میکنی
زنده باشی عزیز
mehrabahani.xec.ir
سلام عزیز به این آدرس برو عکس منو میبین
در مورد اون مطالب هم چشم خبرت میکنم