عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت
عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت

سقوط

سقوط


وقتی که گل در نمی آد

سواری این ور نمی آد

کوه و بیابون چی چیه ؟

وقتی که بارون نمی آد

ابر زمستون نمی آد

این همه ناودون چی چیه ؟

حالا تو دست بی صدا

دشنه ی ما شعر و غزل

قصه ی مرگ عاطفه

خوابهای خوب بغل بغل

انگار با هم غریبه ایم

خوبی ی ما دشمنی یه

کاش من و تو می فهمیدیم

اومدنی رفتنی یه

تقصیر این قصه ها بود

تقصیر این دشمن ها بود

اونا اگه شب نبودن

سپیده امروز با ما بود

سقوط من در خودمه

سقوط ما مثل منه

مرگ روزهای بچگی

ازروز به شب رسیدنه

دشمنی ها مصیبته

سقوط ما مصیبته

تقصیر این قصه ها بود

تقصیر این دشمنها بود

اونا اگه شب نبودن

سپیده امروز با ما بود

کسی حرف من و انگار نمی فهمه

مرده زنده خواب و بیدار نمی فهمه

کسی تنهایی مو از من نمی دزده

درد ما رو در و دیوار نمی فهمه

برای تنهایی خودم دلم میسوزه

قلب امروز ی من خالی تر از دیروزه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد