یه زمانی خیلی سال پیش وقتی آدما ناراحت می شدن ، یه چیزی از گوشه ی چشمشون مثل یه قطره می چکید .... احساس قشنگی بود ، اما هیچکی اسمشو نمیدونست . بعد اون تموم عاشقان جمع شدن و اسم این قطره رو گذاشتن اشک و اسم این احساس رو گریه ....
گریه کن برای دردات . گریه کن برای خونه
گریه کن برای این دل ، که نمی تونه بمونه
گریه کن برای دردات ، گریه آواز ِ جنونه
گریه کن ، اگه میتونی که تو دل غمی نمونه
اگه می شنوی صدامو یا که می بینی نگامو
دل من تنهای تنهاست ، تو ندیدی گریه هامو
گریه کن برای دردات ، گریه آواز ِ جنونه
گریه کن برای این دل ، که نمی تونه بمونه
گریه کن برای رفتن ، گریه کن برای مردن
گریه کن برای قلبی که با چشمای تو سوختن
اگه می شنوی صدامو یا که می بینی نگامو
دل من تنهای تنهاست ، تو ندیدی گریه هامو
گریه کن برای دردات ، گریه آواز ِ جنونه
گریه کن برای این دل ، که نمی تونه بمونه
دلم صد پاره شده
بی تو اواره شده
هر روز به یه جور میسوزوندیش
دل من خسته شده
مرغ پر بسته شده
میگی همینیه که هستی
نمیشه از تو رد بشم
بدجوری وابسته شدم
واست مهم نبود که بودم
حق من این نبود که تو
حالا بهم بگی برو
منی که عاشق تو بودم
خسته شدم ازین همه نیرنگ تو
بردار برو هرچی که دارم مال تو
خسته شدم ازین همه در به دری
دیگه مهم نیست که ندارمت تو رو