عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت
عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت

متن عاشقانه

متن عاشقانه

فصل زرد
ا ی نهایت ازدحام تنهایی
در کوچه های سرد وبی روح تو
آرامش غریبی مرا فریاد میزند.
با ناله ای غریب
که از شکستن گوشواره ها ی
افتاده بر خاکت به گوش میرسد.
ای زیبا ترین ترنم آفرینش
با خود تا انتهای غربت اشکهایت
مرا ببر مرا ببر
از بغض که می خوام بنوسیم بد جوری بغضم میگیره.
از گریه می خوام بگم ........ گریه م میگیره.
از تنهایی و خنده و ............هم همین طور.
همین باعث میشه که به چیزای دیگه فکر نکنم. چون حالا دیگه کاملا برام جا افتاده که به هر چیزی زیاد فکر کنی بهش مبتلا میشی.
دیگر شراب نیاور
دهانم طعم ناسزا میدهد
ایمان مرا لبهای مست تو دزدیدند
شور و شوقی بودم پوچ
من به نوروز می مانستم
کنج قرمزترین روزهای تقویم
مثل شهریورهای بی تجدید و آزاد.
ستاره ها از ترس تو
هرگز بر من نتابیدند
چه بی رحم بودی نیمه شبها
وقتی به دختران حسود
چشمک تعارف میکردی
چشمهایت جسارتی بی منظور
هزار بار هم بغض کنی
خطای این اشکهای منبسط را
گونه های بی شرمم به دل نمی گیرند
سکوت نکرده ام که برای غمگینیم
هی مست کنی....هی مست کنی....
روزهام دور انگشتهای تو حلقه میزدند
چهارشنبه شبم را تو به آتش کشاندی
پلک کدام زن می پرید از روی خاکسترم
و کدام زردی با بوسه ات سرخ میشد؟
بی خیال من شو!
گریه ام را کسی به شانه نمی گیرد
سر انگشت همین روزها خواهم مرد
به درک که نمی شود باشم!
به سلامتی این همه بدبختی
شرابی برایم بریز!
************
هبوطِ فریاد را به احترام صدا
یک دقیقه سکوت کن!
شاید بشود بوی باران بگیرم
در دستان آب
پیر میشوم با همین کودکانه ها
که توی چشمهای خدا خیس میشوی
شانه های دنیا هم که سنگینی کنند
خدا روی نگاهت راه می رود
پلک نزن!
دارم خلق میشوم...
......و به باران سوگند
و به شبنم و به گل
و به هر چیز که چون عشق
لطیف است
که تو پروانه هستی منی!!
دلم گرفتار غمی ست
قسمت می دهم ای گل همیشه بهار
دل من را تنها مگذار
این گناه است
دو تا گلبرگ اقاقی
یک نوای کوچه باغی
یک قفس پراز ستاره
غنچۀ سیبِ بهاره
یک هوای تازۀ پاک
پر پروانۀ دل چاک
خنده های شاد مستی
شعر عاشقانِ هستی
تن عریان شقایق
قطره های اشک عاشق
یک قلم پراز نگفته
یک گل تازه شکفته
نصف قرص از اول ماه
چهرۀ یوسفِ در چاه
همۀ دارو ندارم
همینه برات می یارم
می کنم تحفه راهت
نداره قابل او چشم سیاهت


 

الو سلام
منزل خداست؟
این منم مزاحمی که آشناست
هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟
الو
دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد
خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟
چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند تر
صدای من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟
اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم
شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست
دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم
پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست
الو ، مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم
دوباره زنگ می زنم ، دوباره ، تا خدا خداست
دوباره ...
تا خدا خداست...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد