یه بار یه ترکه داشت نماز می خوند میگه بسم الله الرحمن الرحیم خب خدایا سرت رو درد نمیارم والضالین !!!!!!!!!!!!!
ترکه خودکارش تموم میشه، ترک تحصیل میکنه!
ترکه سوار هواپیما میشه، میشینه کنار دست یک پیرمرده. خلاصه سر صحبت باز میشه و این دوتا نسبتاٌ با هم رفیق میشن. وسطای راه، یک مهمون دار میاد از پیرمرده میپرسه، پدر شما شکلات میل دارید؟ پیرمرده میگه: نه خیلی ممنون، من بواسیر دارم. مهمون داره از ترکه میپرسه: شما چی؟ ترکه میاد تریپ رفاقت بگذاره، میگه: نه مرسی. این رفیقمون بواسیر داره، باهم میخوریم!
ترکه با خدا قهر بوده، میره در مسجد رو میزنه فرار میکنه!
یه ترکه میخواسته خود کشی کنه میره خودش رو میندازه تو گلدون میگه لطفا منو آب ندین!
ترکه میره ورزشگاه دوستش رو ببینه، میخواد سلام کنه تو رودربایستی گیر میکنه با همه ورزشگاه دست میده!
به ترکه میگن با خرچنگ جمله بساز. میگه کره خر چنگ ننداز!
ترکه شامپوش مخصوص موهای خشک بوده، بدون آب سرش رو میشوره!
شیطان اکس میزنه مردم را به راه راست هدایت میکنه.
عزراییل میره سراغ ترکه ، ترکه خودش را به مردن میزنه.
ترکه عکس گوره خر زده بود به اتاقش. بهش میگن این عکسه چیه؟ ترکه میگه: این عکس جوانی های بابام هست تو یوونتوس بازی میکرده.
ترکه سکه میندازه هوا، شیر میاد، فرار میکنه!
رشتیه کتاب چاپ میکنه، می نویسه تقدیم به پدرم که بهترین دوست بابام بود!
به ترکه میگن با خرچنگ جمله بساز. میگه کره خر چنگ ننداز!
یه افسره جلوی یه ترکه رو می گیره بهش میگه گواهینامه. ترکه میگه که چی؟ یعنی باید باهاش جمله بسازم؟! ترکه میره کارواش، بهش میگن پس کو ماشینت؟ میگه مسیر نزدیک بود پیاده اومدم!