در عجبم چطور هنوز ستون فقراتت سالم است
وقتی با این انهدام سخت از چشمانم افتادی !
خواهش میکنم : بی حوصلگی هایم را ببخش ، بداخلاقی هایم را فراموش کن ، بی اعتنایی هایم را جدی نگیر ، در عوض من هم تورا می بخشم که مسبب همه ی اینهایی
سروی که نشست ، می شوی بعد از من
من زنده به گور می شوم بعد از تو
کسی هست آغوشش را،شانههایش رابه من قرض بدهد ؟ !
تا یک دل سیر گریه کنم؟!بدون هیچ حرف و سوال و جواب و دلداری و نصیحتی؟
ته دیگ عشق اول را هر چقدر که بسابی ،
چه با اسکاجدوست داشتن های بعدی چه با سیم ظرفشویی عاشق شدن
های بعدی
از دلـت پاک نمی شود حالا تو هی بساب و از صدای نا هنجارش سر
درد بگیر … !!
زیر سایه بون چشمات تو شبستون نگاهت
یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم
بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون
میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم
همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت دست نه ، دل تکان می دهم
سنگ بر زمین انداز ، من خود پریده ام
برا تو خاطره گفتم واسه تو خاطره بودم
اگه بارون و بیابون منو گم کرده تو چشماش
گاهی وقتا مهربون شو ،گاهی وقتا یاد من باش
الهی زندگیت طعم عسل شه دعای دشمنت هی بی اثر شه
ستارت تا ابد روشن بمونه سیاهی راه خونت رو ندونه
الهی مرغ عشق آرزوهات سر شب تا سحر یکدم بخونه
ذهن را درگیر با عشقی خیالی کرد و رفت
جمله های واضح دل را سوالی کرد و رفت
چون رمیدن های آهو ناز کردن های او
چشم و دستان مرا حالی به حالی کرد و رفت
برایم زندان ساختی با این بی وفایی
خسته ام از این زندان از این تنهایی
حسرت به دل ماندم که روزی بیاید
چشمان من منتظر طلوع چشمانت است
بیدار شو تا این چشمانم برای ذوقی که سالها منتظر بود جشن شادی بر پا کند
* *
* * * *
* * * * *
* * * *
* * * * * *
* * *
تمام لحظه های من فدای تاب مژگانت
شقایق وار میمیرم برای خواب چشمانت
بی من تو را دلی ایست که دریا نمی شود
روزهای دور از تو را هرگز نخواهم شمرد ، تا همیشه بگویم همین دیروز بود
آن عشق را در تو ، تو را در دل ، دل را در موقع طپیدن به تو دوست دارم
مشکلات به سبکی هوا ، عشق به عمق اقیانوس
دوستی به محکمی الماس ، موفقیت به درخشانی طلا