عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت
عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت

جشن ازدواج

 

آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست
با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید
ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است
لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید
ادامه مطلب ...

معمای جالب عشق لیلا و جنون

sms-jok.royablog.com

 

یه نفر برای بازدید میره به یه بیمارستان روانی .

زیر لب میگه: لیلا… لیلا… لیلا…لیلا… لیلا…لیلا

 

مرد بازدیدکننده میپرسه این آدم چشه؟ میگن یه دختری رو میخواسته به اسم “لیلا

 

که بهش ندادن، اینم به این روز افتاده

 

مرد و همراهاش به طبقه بالا میرن

 

.

مردی رو میبینه که توی یه جایی شبیه به قفس به غل و زنجیر بستنش

و در حالیکه سعی میکنه زنجیرها رو پاره کنه،

با خشم و غضب فریاد میزنه: لیلا… لیلا… لیلا… لیلا… لیلا… لیلا… لیلا

 

بازدیدکننده با تعجب میپرسه این چشه؟

 

!!!!

میگن اون دختری رو که به اون یکی ندادن، دادن به این

!!!

به دیوار تکیه داده و هرچند دقیقه آروم سرشو به دیوار میزنه و با هر ضربه ای،

اول مردی رو میبینه که یه گوشه ای نشسته، غم از چهرش میباره،

شعر طنز دختر دم بخت

دانشمندان می گویند ازدواج  سلامت افزاست

دختری گفت به مامانش که

خسته ام از همه چیز ،از دنیا

حالم انگار کمی طوفانی است .................

ادامه مطلب ...

طنز: دختران دانشجوی دانشگاه های دولتی از ترم 1 تا ترم ۸

ویژگی های کلی: این دختران از آن دسته دخترانی هستند که تا زمان ورود به دانشگاه با واژه ای به اسم پسر غریبه هستند و تنها وسیله نقلیه ای که سوار شده اند اتوبوس می باشد.از نظر شکل ظاهری بیشتر شبیه مردان غیرتمند و با خدا هستند!!!

 خصوصیات دانشجویان دختر:


ترم 1- اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف پ- س – ر یک کلمه معنی دار بسازید مخ آنها ERROR می دهد! چون فکر میکنند تنها دانشجوی این مملکت هستند عمراً کسی را تحویل نمی گیرند. و تا وقتی که قبل از اسمشان کلمه مهندس و دکتر را به کار نبرید جوابتان را نمی دهند! {پیشنهاد میکنم که در دختران ترم یکی (صفری) به دنبال GF نباشید چون اولاً پا نمی دهند و ثانیاً اگر حتی یکی از این دختران برای دوستی پا بدهد(یکی در هر 10 میلیون سال)همه به شما به چشم یک همجنس باز نگاه خواهند کرد !}

 فقط برای عملیات قضای حاجت به WC می روند.طولانی ترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه تا خانه می باشد.به پسران همکلاسی به چشم خواستگار نگاه می کنند.تمام کتب ترم اول را می خرند و با دقت جلد میگیرند.سوژه خنده دانشجویان ترم بالایی هستند. وقتی به آنها سلام میکنید به چشم یک مزاحم خیابانی به شما نگاه میکنند!(بی جنبن دیگه!!!) در فاصله بین کلاسها نان و پنیر دستپخت مادر را میل میکنند تا انرژی بگیرند!

ترم 2 – همچنان قادر به ساختن کلمات معنی دار نمیباشند! متوجه میشوند به غیر از آنها افراد دیگری نیز به اسم دانشجو تو این مملکت هستند! به مقدار بسیار ناچیز از قطر ابروها کاسته میشودولی سیبیل جزیی از اعضای ثابت بدن می باشد.سر کلاس متوجه موجوداتی عجیب و غریب میشوند اما اسم آنها را نمی دانند.کماکان مسیر دانشگاه تا خانه بدون هیچ کم و کاستی طی میشود.نیمی از کتاب های ترم را میخرند و نیمه دیگر را از کتابخانه می گیرند.اگر به آنها سلام کنید در جواب زمزمه نامفهومی میشنوید با این مضمون:سلام علیکم ورحمة الله و برکاته! دو- سه بار از جلوی تریای دانشکده رد میشوند اما جرأت داخل شدن را ندارند!(استغفرالله)

ترم 3 - به معنای واژه پسر پی می برند و با ماهیت آن موجودات عجیب و غریب آشنا می شوند.به این نکته حیاتی پی می برند که تنها استفاده WC قضای حاجت نیست!!!سوژه خنده پیدا می کنند.همه کتابها را از کتابخانه می گیرند و متوجه میشوند که تا 4 جلسه میتوانند سر کلاس غیبت کنند.می فهمند که شهر خیلی بزرگ است و غیر از خانه شان جاهای دیگری هم دارد! تریا دانشکده تبدیل به پاتوق آنها میشود.در جواب سلام شما میگویند سلام!

ترم 4 – با واژه BF آشنا میشوند اما راه و رسم تور کردنش را بلد نیستند.ابروها نازک میشودو سیبیل ناپدید!در ساعت های استراحت بین کلاسها و حتی وسط کلاس ها به WC میروند!!!همیشه در دانشگاه از قسمتهای "پر پسر" عبور میکنند.شروع میکنند به پرسیدن آدرس از پسرای خوش تیپ دانشگاه!(نکته:اگر دیدید که جلوی در آموزش یه دختر ازتون آدرس آموزش رو پرسید پس: 1- دختره ترم 4 درس میخونه.2-شما خوشتیپید!.3 – یالا مخشو بزن دیگه چلمن!)


شروع میکنن به نوشتن جزوه !هر 2-3 شب یکبار به خانه میروند برای حاضری و به خاطر غر زدن های مامان بابا.(خوب پدر مادرن دیگه دلشون تنگ میشه شما به بزرگی خودتون ببخشید!) و تعویض لباس و بقیه روز ها خونه دوستشون درس میخونن!(آره جون خودت .بیچاره پدر ,مادره خبر نداره خوابگاه دخترا بغل خوابگاه پسراست!!!!) در جواب سلام شما میگویند:سلام.چطوری؟خوبی؟

ترم 5 –یکی از این موجودات خوش خط و خال (BF ) را بدست می آورند اما چون تازه کار هستند بامبول های زیادی سرشان پیاده میشود!اصلاً سر کلاسها نمی روند و از دانشگاه فقط با WC کار دارند!چون BF دارند دیگه احدی را تحویل نمیگیرند و درست مثل ترم یک میشوند( چون این دفعه فکر میکنن فقط خودشونن که BF دارند و آسمان باز شده این پسره افتاده تو بغل اینا! =آخر بی جنبگی)کوتاهترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه به کافی شاپ و سپس خانه میباشد.از چهره مردانه گذشته تنها خاطره ای باقی مانده است!(اینجاست که میگن مردونگی مرده!!!)

به دلیل افزایش آرایشات روی صورتشون اضافه وزن می آورند و برای جبران آن از مقدار شلوار و مانتو شان کم میکنند!یک میز اختصاصی برای خودشان و BF شان در تریا دانشکده رزرو است!تابلو میشوند.کارکنان حراست دانشگاه آنها را به اسم کوچک می شناسند.سند کمیته انضباطی را به نامشان میکنند!
در جواب سلام شما (بعد از 10 دقیقه!) می گویند:اوا سلام ببخشید حواسم نبود(طرف داره عاشق میشه و حواسش یه جای دیگست....خاک بر سرت!)

ترم 6 – خیلی تابلو میشوند!عاشق میشوند! مورد سوءاستفاده قرار میگیرند!مشروط میشوند!!!

ترم 7 – به طرز وحشتناکی تابلو میشوند! در عشق شکست میخورند!مشروط میشوند!

ترم 8– دوباره آدم میشوند.دیگر تابلو نیستند چون جوانان مستعد دیگری جای آنها را میگیرند(من لذت می برم میبینم این جوونا.......!)جای جای دانشگاه برایشان خاطره انگیز است.مثل بچه آدم این ترم درس میخوانند فارغ میشوند.در به در دنبال شوهر میگردند.به نگهبان جلوی در دانشگاه هم پا می دهند.به اولین پیشنهاد جواب مثبت میدهند و از چاله به چاه می افتند!!!!

بعد از دانشگاه: ازدواج میکنند و رخت بچه میشورند!!!

شعر زیبایی در مورد سیاه پوستان

 **
***This poem was nominated poem of 2005.
Written by an African kid, amazing thought :*
*"When I born, I Black, When I grow up, I Black,
When I go in Sun, I Black, When I scared, I Black,
When I sick, I Black, And when I die, I still black...
And you White fellow,
When you born, you pink, When you grow up, you White,
When you go in Sun, you Red, When you cold, you blue,
When you scared, you yellow, When you sick, you Green,
And when you die, you Gray...
And you call me colored???.. ......."*
**


***این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده**.
توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره :*
***وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم،**
وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم،
وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم...
و تو، آدم سفید،
وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی،
وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای،
وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی،
و وقتی می میری، خاکستری ای...
و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟.........*

لطیفه

بچه ترکه نقاشی میکشه میره پیشه باباش میگه: بابا نقاشیم قشنگه؟ باباه میگه: آره دخترم. حالا بگو چی کشیدی؟ دختره ترکه تو مسابقه قرآن سوره بنی اسرائیل بهش می افته انصراف میده!!
--------------------------------------------------------------------------------
ترکه تو عروسی می خونده: می خوام با  بوسه گل لباتو پر پر کنم!!!  یه هو کمیته می ریزه تو مجلس!!! ترکه میگه:بعد گلای پر پر رو هدیه به رهبر کنم!!!
--------------------------------------------------------------------------------
ترکه به زنش میگه : عجب داماد آمریکایی خوبی داریم . زنه میگه چطور؟ میگه من پشت در بودم شنیدم برا اینکه ما بیدار نشیم داشت دخترمونو ساکت میکرد و هی میگفت : ساک ایت! ساک ایت!
--------------------------------------------------------------------------------
به یه ترکه میگن :‌ راسته شما به خر میگین داداش میگه آره داداش
--------------------------------------------------------------------------------
ترکه میره آمپول بزنه میره تو درمانگاه پیش پرستاره میگه خانم من اومدم آمپول بزنم پرستاره نگاه میکنه میبینه پنی سیلین هستش میگه آقاشما آخرین بار کی پنیسیلین زدین ؟ میگه دیروز پرستاره میگه خیلی خب آمپول رو میزنن و ترکه غش میکنه حالش بد میشه و .... بعد از اینکه حالش رو جا میارن پرستاره با عصبانیت میگه مرتیکه مگه نگفتی دیروز پنی سیلین زدی ترکه : آره ولی دیروز هم همینجوری شد
--------------------------------------------------------------------------------
از ترکه میپرسن شیشه چه جوری ساخته میشه میگه به پشم شیشه واجبی میزنن
--------------------------------------------------------------------------------
ترکه زنش دو قلو می زاد به دکتره میگه: دکتر ارزون حساب کن جفتشو ببرم!!!
--------------------------------------------------------------------------------
رشتیه می خواسته با دوتا از رفیقاش گلف بازی کنه. یکی از رفیقاش میگه: من توپشو میارم. اون یکی میگه: من چوبشو میارم. رشتیه میگه : اِهه؟! یعنی باز سوراخش افتاد گردن من؟!!
--------------------------------------------------------------------------------
رشتیه اسم دخترش رو میگذاره مین، ازش میپرسن: آخه این دیگه چجور اسمیه؟ میگه:‌ میخوام کسی نپره روش!!
--------------------------------------------------------------------------------
رفیق رشتیه داشته نصیحتش می‌کرده که که بابا این زن تو دیگه گندشو درآورده، هر روز دم خوننتون ملت بیست متر صف کشیدن ! بابا دیگه باید طلاقش بدی. رشتیه میگه: اووو! طلاقش بدم خودم برم ته صف؟!!
--------------------------------------------------------------------------------
--------------------------------------------------------------------------------
ترکه میره بالای پل عابر پیاده میگه خب من خر » من نفهم. آخه مگه شما اینجا رودخونه میبینید که پل زدید
--------------------------------------------------------------------------------
ترکه میره دکتر میگه : آقا هیچ کی منو آدم حساب نمی کنه دکتر می گه : نفر بعدی بیاد تو .
--------------------------------------------------------------------------------
ترکه با دو نفر دیگه سوار تاکسی بوده ... بعد از مدتی یکی پیاده میشه و درو محکم میبنده ... راننده میگه : الاغ بی شعور ... یه کمی جلوتر یه نفر دیگه پیاده میشه و باز در و محکم میبنده و بازم راننده میگه : الاغ بی شعور ... خلاصه نوبت به ترکه میرسه و ترکه هم با دقت در و آهسته میبنده میبینه راننده داره نگاش میکنه به راننده میگه : چیه ... الاغ باشعور ندیدی

اگه جک ها بیمزه است به خوشمزگی خودتون درستش کنید......

یه دفعه دو تا هزار پا همدیگر رو بغل میکنن میشن زیپ

---------------------------------------------------------------

یه نفر میره جوراب فروشی میگه آقا جوراب میخوام فروشنده میگه:مردونه ؟یارو دست میده میگه: مردونه

---------------------------------------------------------------

یه یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم

---------------------------------------------------------------

از طرف می پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز می کنن ؟ میگه : آخه من امتحان کردم..... پیاده خیلی راهه

---------------------------------------------------------------

پسره رو ختنه می کنن می گن باید دامن بپوشی. می گه نامردا مگه چقدشو بریدین؟

---------------------------------------------------------------

به ترکه میگن: چرا قبض آب و برقو دوست داری، میگه: چون روش نوشته: مش ترک گرامی

---------------------------------------------------------------

دختره میره تعلیم رانندگی ... ازش میپرسند چطور بود ؟ میگه : بد نبود ! اما معلمش خیلی مذهبی بود. میگن : واسه چی؟ میگه : والا من هر کاری میکردم هر جایی میپیچیدم میگفت : یا اباالفضل ...یا حضرت عباس...یا امام حسین

---------------------------------------------------------------

 تست فیزیک کنکور : سرعت نور چه قدر است؟  1- بد نیست  2- خوب است  3- الحمدالله   4- تو خوبی؟

---------------------------------------------------------------

یه نفر یه سگ فلج داشته، هر وقت دزد میومده، سگه رو می گذاشته توی فرغون و دنبال دزده می‌دویده

---------------------------------------------------------------

اخیرا کشف کردند که حرف مورد علاقه ی دختر های ایرانی در زبان فارسی ( پ ) و ( خ ) می باشد، مثلا : دوست دارند که ( پول ) ( خرج ) کنند. ( پسر ) ( خر ) کنند. ( پدر ) ( خام ) کنند. ( پراید ) ( خرد ) کنند.  ( پاسپورت ) بگیرند برن ( خارج) . ( پر رو ) و ( خوشگل ) باشند و ... ادامه دارد

---------------------------------------------------------------

تست هوش :  به 750 گرم میگن چی؟؟؟ ........... میگن نیم کیلو و نیم

---------------------------------------------------------------

بر اساس جدیدترین تحقیقات ، تنها 20% از مردها عقل دارند! ... مابقی همگی زن دارند

---------------------------------------------------------------

یه نکته جدی : ترجیح می دم روی موتورسیکلتم باشم و به خدا فکر کنم تا اینکه تو کلیسا باشم و به موتورسیکلتم فکر کنم - مارلون براندو

---------------------------------------------------------------

شرمنده ، بی ادبیه ولی ..... از فردا طرح قهوه ای ایرانسل در سراسر کشور : فقط با پرداخت صد هزار تومان هر گوهی میخواهید بخورید

---------------------------------------------------------------

آیا میدانستید که بزبزه قندی اولین بز دیابتی تاریخ است !

---------------------------------------------------------------

یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر...وقتی برمیگرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم هی می گفتن لنگرو بندازین تو آب

---------------------------------------------------------------

به یه نفر گفتن چه وقتی خیلی ضایع شدی گفت : یه روز دختر خالم بهم زنگ زد گفت: بیا خونه خالیه!! منم خوشحال شدم رفتم. در رو که باز کردم دیدم کسی نیست! دختر خالم گفت: من میرم تو اتاق تو هم 5 دقیقه دیگه بیا تو!! منم 5 دقیقه بعد رفتم تو دیدم همه میگن تولد تولد تولدت مبارک. بعد به طرف میگن خب چه ربطی داشت! میگه: اخه لخت رفته بودم تو

---------------------------------------------------------------

توصیه دخترانه : اگه یه موقع مورد حمله یک پسر قرار گرفتی شلوار اونو بکش پایین دامن خودتو بده بالا ! فکر بد نکن! آخه اینجوری تو میتونی بدوی ولی اون نمیتونه

---------------------------------------------------------------

چند نفر اکیپی میرن کوه نوردی شب خواب بودن دیدن یکی داد می زنه جرج جرج... میگن: ما اینجا جرج نداریم که! خلاصه می خوابن صبح پا می شن میبینن ترکه رو گرگ خورده

---------------------------------------------------------------

به ملانصرالدین میگن جوان ها شراب میخورن قمار میکنن تریاک میکشن دختر بازی میکنن ... حکم چیه ؟ میگه : گیشنیز

---------------------------------------------------------------

سرهنگه داشته امتحان رانندگی می‌گرفته. از یارو می‌پرسه: اگه یه نفر وسط خیابون بود، بوق میزنی یا چراغ؟ طرف میگه: برف پاک کن جناب سرهنگ! سرهنگه کف می‌کنه می‌پرسه: یعنی چی؟ یارو میگه: یعنی یا برو این طرف یا برو اون طرف

---------------------------------------------------------------

یه روز یه پسره رو میبرن کلانتری ، میگه چرا منو آوردین اینجا ؟؟ میگن واسه عرق خوری .. میگه پس چرا نمیارین بخوریم؟

---------------------------------------------------------------

پسر خوب چگونه پسری است ؟ پسری که اولا دوست دختر نداشته باشه - دوما دوست دختر نداشته باشه - سوما دوست دختر نداشته باشه - چهارما دوست دختر نداشته باشه..... چون دوست دختر بنای اولیه منحرف شدن این گل پاک و معصوم است

---------------------------------------------------------------

پشت کنکوریه نذر میکنه اگه دانشگاه قبول بشه ،،،ننه اش رو با پای برهنه بفرسته کربلا

---------------------------------------------------------------

معلم از شاگردش می پرسه: 5 + 5 چند میشه؟شاگردش یه کم فکر میکنه میگه 11 معلم میگه: احمق دستتو از جیب شلوارت در بیار ، دوباره با انگشت بشمار!

---------------------------------------------------------------

میدونی به یه دختر خوشگل که لباس خواب پوشیده چی میگن؟.............. میگن : شب بخیر

---------------------------------------------------------------

روزگاریست همه عرض بدن میخواهند / همه از دوست فقط چشم و دهن میخواهند / دیو هستند ولی مثل پری می‌پوشند / گرگ‌هایی که لباس پدری می‌پوشند / آنچه دیدند به مقیاس نظر می‌سنجند / عشق‌ را همه با دور کمر می‌سنجند / خب طبیعی ست که یک روزه به پایان برسد / عشق‌هایی که سر پیچ خیابان برسد

---------------------------------------------------------------

دختره تو جلسه خواستگاری یه باد صدا دار ازش در میره ، داماد از بس میخنده می افته می میره رو سنگ قبرش می نویسند نسیمی آمد و گلی بر باد رفت

---------------------------------------------------------------

پسره تو کلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر خیلی خوشگل  میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی ، پول دادی ، قیافه دادی ، خانواده خوب دادی... فقط ازت یه چیز دیگه میخوام... اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح‌! خودت کمکم کن! ترکه از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌ هل نده زشته ، خودم میرم!

---------------------------------------------------------------

طرف عروسی میکنه، هفته بعد دست خانوم رو میگیره میبره دکتر ، میگه: اقای دکتر ما بچه دار نمیشیم!! دکتره میپرسه: چند وقته ازدواج کردین؟ طرف میگه: یک هفته است!! دکتره شاکی میشه، میگه: داداش من، این زنه ، مایکرووِیو که نیست

---------------------------------------------------------------

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم ، وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم ، پر پروانه شکستن هنر انسان نیست ، گر شکستیم ز غفلت،من و مایی نکنیم ، یادمان باشد سر سجاده عشق ، جز برای دل محبوب دعایی نکنیم ، یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد ، طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم

---------------------------------------------------------------

اصفهانیه داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام میدن یا نه

---------------------------------------------------------------

غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی

---------------------------------------------------------------

پسره ، دختر محلشون را نشون میکنه ، رفیقاش میان با سنگ میزنن

---------------------------------------------------------------

تُو قلبمی ، تُو خونمی ، تُو تموم وجودمی ........ رفتم دکتر ، میگن انگل داری

---------------------------------------------------------------

به دختره می گن اگه دنیا رو بهت بدن چی کار می کنی می گه من فعلا می خوام درسمو ادامه بدم

---------------------------------------------------------------

دو تا دانمارکی با هم همسایه بودن ... هر سی ثانیه برق یکیشون می رفت ... تحقیق می کنن می بینن از چراغ راهنمایی برق میدزدیدن

---------------------------------------------------------------

به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه!

---------------------------------------------------------------

دیگه از چشم افتادی . می فهمی؟ ..............صاف افتادی تو قلبم

---------------------------------------------------------------

شیرفرهاد میره تو صف نونوایی، شاطر نونوائی میگه: نون تا اینجا بیشتر نمی‌رسه، بقیه برن. ترکه میگه: ببخشید اگه میشه جمع‌تر وایسین نون به ما هم برسه

---------------------------------------------------------------

عربه بلال می خوره تا صبح اذان می گه

---------------------------------------------------------------

یه مرده ، زنشو تو یه فیلم بد می بینه آخر فیلم میگه خدا شکر که فیلم بود

---------------------------------------------------------------

یارو میره حرم داد می‌ زنه : آقایون شلوغ نکنید! حاجت ها قاطی‌ می‌شه! من پارسال اومدم ، حامله شدم

---------------------------------------------------------------

غضنفر میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما این رودخانه می بینید که اومدین روش پل زدین

---------------------------------------------------------------

همیشه برای کسی بخند که میدونی به خاطر تو شاد میشه... واسه کسی گریه کن که میدونی وقتی غصه ‏داری و اشک میریزی برات اشک میریزه... برای کسی غمگین باش که در غمت شریکه... عاشقه کسی ‏باش که دوستت داشته باشه

---------------------------------------------------------------

پیروزی افتخار آمیز دانشمندان ایرانی در عرصه انرژی هسته ای و دستیابی آن عزیزان به اورانیوم غنی شده رو ولش کن "خودت چه طوری؟

---------------------------------------------------------------

یه برره ای به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ یارو می گه : آره ، تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما

---------------------------------------------------------------

یک گاو نر دنبال یک گاو ماده می افته گاو ماده هی فرار می کرده دست آخر به یک کوچه می رسه که بن بست بوده برمی گرده و با حالت درماندگی می گوید آخه چی از جون من می خوایی گاو نر می گه مااااااااااااااااااااااچ

---------------------------------------------------------------

گوش بده ببین چی میگم . اگه یکی بهت پی ام داد گفت من حسن هستم و سراغ منو از تو گرفت بگو نمی شناسمش. این یارو شماعی زاده فکر می کنه گیتارش دست منه

---------------------------------------------------------------

یه پسره  به دختره میگه بوس میدی؟  میگه نه ! پسره میگه به جهنم بخاطر خودت گفتم من خودم زن دارم  

---------------------------------------------------------------

یه برره ای  میمیره ، شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲تاشون سوال می کردن  .... ۶۰ تاشون حالیش می کردن

---------------------------------------------------------------

سپاس و ستایش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید در به دری ، هر ترمی که آغاز می شود موجب پرداخت زر است  و چون به پایان رسد مایه ضرر ، پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب ..... از جیب و جان که بر آید ...... کز عهده خرجش به در آید  

---------------------------------------------------------------

یه دفعه یه پسره داشته راه میرفته میخوره زمین هواااااااااا میره نمیدونی تا کجاااااااا میره

---------------------------------------------------------------

یارو  زنگ میزنه ۱۱۰ میگه آقا پدال گاز و پدال ترمز و پدال کلاچ و فرمون و دنده رو دزدیدن! پلیس میگه ، برو صندلی جلو بشین 

---------------------------------------------------------------

یه روز یه بابائی سوار تاکسی میشه ، به راننده میگه آقا لطفا من را دو نفر حساب کنین ، راننده برمیگرده میگه من تو رو پشم ...... حساب نمیکنم

---------------------------------------------------------------

یه بچه خوشگله ریش بزی میذاره ، گرگه میاد میخورتش

---------------------------------------------------------------

یه روز سه تا خانوم مرغه به هم میرسن اولی میگه چه روزگاری شده ، دیشب تو کیف دخترم یه عکس جوجه خروس پیدا کردم ..... دومی میگه این که چیزی نیست یه روز دیدم دخترم تو خیابون داره با یه خروسه میگه و میخنده .... سومی میگه اینها که چیزی نیست من دیشب تو کیف دخترم یه تخم مرغ پیدا کردم 

---------------------------------------------------------------

یارو ماشینش تو برف گیر میکنه زنجیر نداشته ،  سینه میزنه

---------------------------------------------------------------

دختر و پسره داشتن با هم قایم باشک  بازی میکردند ، دختره به پسره میگه تو چشم بگذار اونوقت من میرم قایم میشم ، اگه تونستی منو پیدا کنی بغلم کن و بوسم کن ، اگه هم نتونستی منو پیدا کنی من زیر راه پله قایم شدم !  

---------------------------------------------------------------

گرگه میره در خونه شنگول و منگول در میزنه ، مامانشون میگه بیا تو بچه ها نیستن  

---------------------------------------------------------------

زن خوب برای ازدواج باید سه تا خصلت داشته باشه : 1 - نجیب باشه یعنی با جیب آدم کاری نداشته باشه ........... 2 - خانه دار باشه یعنی از خودش خونه داشته باشه

4 - مثل ماه بمونه یعنی شبها بیاد و صبح بره ( بره خونه باباش ) ............... 5 - البته در حد متعالی این که باباش وضعش توپ باشه و 3 تا سکته هم کرده باشه 

---------------------------------------------------------------

به آسمون نگاه میکنم تو رو میبینم ... به دریا نگاه میکنم تو رو میبینم ... به دشت های سبز نگاه میکنم تو رو میبینم و حتی وقتی به قلبم نگاه میکنم تو رو میبینم ... بابا بیا برو اونطرف بگذار یه چیز بهتر ببینیم  

---------------------------------------------------------------

این هم یه شعر واسه بعضی دخترهای امروزی :

آخر یه روز تیک میگیری  ،  لباسهای شیک میگیری  ،  بابات را میکنی کچل  ،  تا بینی رو کنی عمل ،  با همراهت زنگ میزنی  ،  عینک رنگ رنگ میزنی  ،  این دل و اون دل میزنی  ،  هی به موهات ژل میزنی  ،  جنس لباسات تریکو  ،  موزیک فقط از انریکو  ،  جوراب های فسقلکی  ،  روسری های الکی  ،  با اشوه های شُتری  ،  میشینی پشت موتوری  ،  تو خیالت خیلی تکی  ،  فکر میکنی با نمکی  ،  خوشی با این تیپ خفن  ، حالا قشنگی مثلا ؟

-----------------------------------------------------------------

از یه نفر میپرسن اولین کسی که رفت مکه حاجی شد کی بود میگه حاج زنبور عسل

-----------------------------------------------------------------

از یه بچه مشنگه میپرسن پس جواب خون شهدا را کی باید بده  ، میگه خب معلومه آزمایشگاه

-------------------------------------------------------------------

از یه لره میپرسن تو شما آدم مشهور هم هست میگه آره .... سوفیا لُره ! ، الیزابت تای لُر ، لُر و هاردی .... یه ماده شیمیائی هم هست که اختراع خودمونه بهش میگن کلُر

-------------------------------------------------------------------

یه بار یه بچه از باباش میپرسه : بابائی وقتی شما با مامانی میرفتین ماه عسل من هم بودم ، بابائه میگه آره عزیزم تو هم  بودی ... رفتنی پیش من بودی ، برگشتنی پیش مامانت

-------------------------------------------------------------------

آقا ماشا ا... میره تو بانک وام بگیره ، ضامن نداشته منفجر میشه

-------------------------------------------------------------------

یه دفعه یه آبادانیه تو بیابون گم میشه ، و داشته از تشنگی میمرده .... خلاصه هی میگفته آب آب آآآآآ آب .... یه دفعه میرسه به یه چشمه دستاشو میزنه تو آب میکشه به موهاش میگه آخیــــــــــش ، وُلک  راحت شدم تیپ موهام خراب شده بود  داشتم میمردما

-------------------------------------------------------------------

آقا ماشاا... را میبرن بهشت ، زیر پای مادران له میشه ( آخه بهشت زیر پای مادران است )

------------------------------------------------------------------------------------

با عرض معذرت این دو ، سه تا جک پائینی یک کم ضایع بازی داره ها ، شما نخونید .....  خانم معلمه سر کلاس از یه بچه تخسه می پرسه:‌ اگه سه تا گنجشک سر یه شاخه درخت نشسته باشن،‌ بعد ما یکیشون رو با تیر بزنیم، چند تا گنجشک رو درخت میمونه؟ بچهه میگه:‌ هیچی! معلمه میگه: نخیر دو تا میمونه. بچهه میگه: خوب اون دو تا هم از صدای تیر فرار میکنن دیگه.‌ معلمه یکم فکر میکنه، میگه: جوابت درست نبود ولی از طرز فکرت خوشم اومد! بعد شاگرده میگه:‌ خانم حالا ما یه سوال بپرسیم؟! معلمه میگه :‌ بپرس. پسره‌ میگه: اگه سه تا خانم تو خیابون بستنی بخورن، اولی گاز بزنه، ‌دومی لیس بزنه و سومی میک بزنه، کدومشون ازدواج کرده؟! معلمه یکم فکر میکنه، میگه:‌ خوب معلومه،‌ سومی! بچهه میگه:‌ نه...جوابتون درست نبود.  اونی که حلقه دستشه ازدواج کرده، ولی از طرز فکرت خوشم اومد

-------------------------------------------------------------------

ترکه میره دکتر، میگه: آقای دکتر مدتیه که احساس پوچی میکنم! دکتره میگه: یعنی چی؟ ترکه میگه: مثلاٌ الان یک ساله میدونم که زنم خرابه.. ولی عین خیالم نیست! دکتره میگه: خوب تو بعضی شرایط این میتونه طبیعی باشه.  ترکه میگه: نه آقا دکتر، آخه دخترم هم تو کار هروئینه، ولی من خیالیم نیست. دکتره میگه: خوب این هم دلیل نمیشه... ترکه میگه: نه آخه آقای دکتر، الانم که شما جلوم نشستین، انگار دارم با .....م حرف میزنم

--------------------------------------------------------------------

یه دفعه بامشاد داشته با پیچ گوشتی به ناف شکمش ور میرفته یکهو  پیچ شکمش باز میشه باسنش می افته

---------------------------------------------------------------------

 

اول سرش را با تُف خیس میکنیم .... بعد سیخش میکنیم .... بعد میکنیمش تو سوراخ ......... ما اینطوری سوزن را نخ میکنیم شما چطوری ؟ 

----------------------------------------------------------------------

یه دفعه یه کُرد را میبرن جهنم فردا میبینن هیچ کسی تو جهنم نیست ... تحقیق میکنن میبینن کُرده همه را ( قاچاقی ) برده بهشت

----------------------------------------------------------------------

به آقای پشندی میگن سه تا اسم بگو توش الله داشته باشه .. میگه شکرالله ، حمدلله ، سیندرلاه

 ----------------------------------------------------------------------

یه دفعه یه آفتاب پرست میره رو جعبه مداد رنگی " هنگ " میکنه

----------------------------------------------------------------------

!!!! یه دفعه پلیس  ( بامشاد )  را میگیره بهش میگه کارت ماشین ، گواهینامه ، بیمه ..... بامشاد میگه باید با اینها جمله بسازم

----------------------------------------------------------------------

 

ه یارو میگین حال ساده را تعریف کن ،..... میگه لب گرفتن

----------------------------------------------------------------------

یک روز تو ی جهنم شلوغ بوده و همه می زدند و می رقصیدند کی می پرسه چی شده ..... می گویند : آخ جون پروند ه ها گم شده ، پروند ه ها گم شده

----------------------------------------------------------------------

دکتر نظام وظیفه پسر لاغری را معاینه کرد و در برگه نوشت : معاف، به دلیل ضعف جسمانی
پسره با خوشحالی گفت : آخ جون  فوری میرم زن میگیرم
کتره نوشت : و همچنین ضعف عقلانی 
 

-----------------------------------------------------------

یه روز چند تا رفیق میخواستن برن گردش ، تهرانیه میگه ماشینش با من ، رشتی میگه نهارش هم با من ، شیرازیه هم میگه تخمه و چای هم با من ، اصفهانیه میگه پس حالا که همتون یه چیز میارین منم داداشم را میارم

-----------------------------------------------------------------------

یه روز میبینن عزرائیل ماکسیما خریده  ، میگن عزرائیل وضعت خوب شده ، میگه حقوق اضافه کاری های زلزله بم را جمع کردم

-----------------------------------------------------------------------

مادر : پسرم ، من دارم می رم خرید یه وقت به کبریت دست نزنی هاپسر : نه مامان جون  من خودم فندک دارم 
 

-----------------------------------------------------------------------

از خشایار پرسیدند : گاو بهتره یا گوسفند
خشایاره میگه : گاو بهتره
می پرسند چرا
میگه : گاو وقتی میخواد بره آنطرف جاده اول سمت راست نگاه میکنه بعد سمت چپ رو ، بعد میره ، ولی گوسفند عین گاو سرشو میندازه پایین رد میشه 
 

-----------------------------------------------------------------------

یه روز صبح یه پیرزنه میره کلانتری میگه دیشب دزد اومده خونه ام و به من تجاوز کرده

 افسر مربوطه ازش می پرسه مگه شما بیدار بودی 

پیرزنه میگه : نه
افسره میگه : پس از کجا فهمیدی بهت تجاوز شده
یرزنه میگه : صبح که بیدار شدم دیدم جیگرم خنک شده 

-----------------------------------------------------------------------
بهروز خالی بند یه زن حامله رادر اتوبوس میبینه و به او میگه : خانم این چیه
خانومه میگه : معلومه بچه ام است دیگه
بهروزه میگه : دوستش داری
خانومه : آره خوب، خیلی
میگه : پس چرا قورتش دادی

-----------------------------------------------------------

یه بچه ایی تازه بدنیا اومده بوده ، شیر مامانشو نمی خورده ، هر زن دیگه ای هم آوردن ، فایده نداشته بچه شیر اونا رو هم نمی خورده تا اینکه یه زن سیاه میارن بچه شیرشو می خوره بابائه می گه : آهان ، پدر سوخته ، تو شیرکاکائو می خواستی ما نمی دونستیم
 

-----------------------------------------------------------------------

خشایار قله اورست رو فتح میکنه ، خبرنگارها جمع میشن و ازش می پرسند : آقا رمز موفقیت شما چی بود
خشایاره میگه : والله آقا من این چیزها حالیم نیست ، اگه بازم بهم بار بخوره میارم این بالا

-----------------------------------------------------------------------

آقا غلام تو اتوبوس کنار یه خانم چاقی نشسته بود یه نیگاه به خانومه کرد و گفت : راستی خانم اسم شما چیه
خانمه گفت : غنچه
آقا غلام گفت : شما وا بشین دیگه چی چی میشید

----------------------------------------------------------------------
ک روز غضنفر خواب میبینه بزرگترین نون بربری دنیا را خورده صبح که بلند میشه میبینه لاحافش نیست
 

==========================================

مطالب جدید زیر که بصورت خبیثانه ای بر ضد آقایان خوشگل ، خوش تیپ و با وفا نوشته شده توسط یکی از دوستان خیلی عزیز برای ما ارسال شده است ... شما زیاد جدی نگیرید

 

- چرا مغز مردها گرونتر از مغز زنهاست؟
- آخه زنها از مغزشون تا به حال استفاده کرده اند!

------------------------------------------------------------------------

- ببین خانوم, تو روزنامه نوشته که مردها به طور متوسط در روز از پونزده هزار کلمه برای صحبت کردن استفاده میکنند, ولی زنها از سی هزار کلمه. دیدی ثابت شد شما زنها بیشتر حرف میزنین تا ما مردها؟
- هیچ هم همچین چیزی نیست. فوقش ثابت شده که ما هر حرف رو باید دو بار بزنیم تا توی مخ شماها فرو بره!
- ... ببخشید چی گفتی؟

-------------------------------------------------------------------------

تلفن همراه تنها چیزیه که مردها سرش دعوا دارند که مال کدومشون کوچیکتره... 

------------------------------------------------------------------------

بهترین انتقام از زنی که شوهرتون رو از چنگتون در آورده چیه؟
بذارین شوهرتون مال اون بمونه!

-------------------------------------------------------------------------

- مامان من شنیده ام تو بعضی از کشورها زن و شوهر قبل از ازدواج همدیگه رو نمیشناسن! راسته؟
- دخترم تو همه جای دنیا وضع همینه!

------------------------------------------------------------------------

- بهترین مدرک دروغ بودن قصه ها چیه؟
- شاهزاده افسانه ای همیشه خوش تیپ و باهوش و پولدار و مجرده!

------------------------------------------------------------------------

آگهی نیازمندی: به پنج مرد زرنگ و کاری یا یک زن نیازمندیم...

------------------------------------------------------------------------

یه مرد متاهل تنهایی میره مسافرت. وقتی برمیگرده زنش میپرسه:
- خوش گذشت؟
- عالی بود! خیلی کیف کردم!
- خوب حالا چقدر خرجت شد؟
- ده هزار دلار!

خوب معلومه که حسابی دعواشون میشه. خانمه میگه حالا که اینجور شد من هم تنها میرم مسافرت. وقتی برمیگرده شوهره میپرسه:

- خوش گذشت؟
- عالی بود! خیلی کیف کردم!
- خوب حالا چقدر خرجت شد؟
- ده دلار!
- مگه میشه؟
- چرا نمیشه؟ شب اول ده دلار دادم یه نوشیدنی دم بار خوردم, بعد با یه احمقی مثل تو آشنا شدم!

------------------------------------------------------------------------

فالگیر: فردا شوهرتون میمیره!
زن: اینو که خودم میدونم. بهم بگو گیر پلیس میفتم یا نه!

------------------------------------------------------------------------

هر زن باهوشی میلیونها دشمن داره: همه مردهای احمق!

------------------------------------------------------------------------

وقی خدا مرد رو آفرید داشت تمرین میکرد!

------------------------------------------------------------------------

- چرا روان درمانی مردها کمتر از زنها طول میکشه؟
- معمولا باید در روان درمانی به دوران کودکی بازگشت و مردها همیشه در همون دوران به سر میبرند!

------------------------------------------------------------------------

- به مردی که نود و نه درصد مغزش از بین رفته چی میگن؟
- خواجه!

------------------------------------------------------------------------

مرد: عزیزم, من میخوام از تو خوشبخت ترین زن دنیا رو بسازم!
زن: خیر پیش!

------------------------------------------------------------------------

 فرق یک مرد با یک گربه چیه؟
- یکیشون یه موجود دله است که بی چشم و روئه و براش مهم نیست که کی بهش غذا میده, اون یکی یه حیوان ملوس خانگیه.

------------------------------------------------------------------------

- فرق بین یک مرد باهوش و هیولای لاک نس چیه؟
- هیولای لاک نس تا به حال چند بار دیده شده!

------------------------------------------------------------------------

- وقتی یه زن میبینه که شوهرش داره زیکزاک تو حیاط میدوه باید چیکار کنه؟
- هیچی, باید بهتر هدف بگیره و به شلیک کردن ادامه بده!

------------------------------------------------------------------------

- وقتی خدا حوا رو آفرید چی گفت؟
- کار نیکو کردن از پر کردن است!

------------------------------------------------------------------------

- به زنی که همیشه میدونه شوهرش کجاست چی میگن؟
- بیوه.

- به مردی که نود درصد قوه عقلانیش رو از دست داده چی میگن؟
- بیوه.

------------------------------------------------------------------------

- چرا مردها از زنهای خوشگل بیشتر از زنهای باهوش خوششون میاد؟
- چون قدرت چشمهاشون بیشتر از قدرت مغزشونه!

------------------------------------------------------------------------

یه پری افسانه ای به یه مرد میگه: یه آرزوت رو بگو تا برآورده کنم. مرده میگه: یه کاری کن که زنم حسابی احمق بشه تا بتونم با خیال راحت بهش دروغ بگم و هی مچم رو نگیره. پریه قبول میکنه و میگه: برو خونه تون. آرزوت رو برآورده کردم. مرده خوشحال میره خونه, میبینه زنش تبدیل به یه مرد شده!

------------------------------------------------------------------------

- خانمم درست سه هفته بعد از ازدواجمون فوت کرد...
- خوب پس زیاد زجر نکشیده!

البته در جواب این همه خبیث بازی نویسنده مطالب بالا باید گفت که سر یا جای عقل است یا جای  مــو ،،، واسه همینه آقایان کمتر مو دارند و بعضی ها هم اصلا مو ندارند .... به نظر شما چرا  اکثر سیاستمدارها و پروفسور ها و پولدارها بی مو هستند ؟؟؟!  جواب  :  واسه اینکه عقلشون بیشتر از باقیه کار میکنه ،،، راستی چرا مُد شده دختر ها موهاشون را خیلی بلند میگذارند

********************************************

یه نفر داشته با زنش دعوا میکرده که :   تو که از من خوشت نمیومد پس چرا سر سفره عقد با صدای بلند داد زدی بـــــــــــله ،،، زنه میگه : من به تو نگفتم بله ،، یکی از من پرسید با این مرتیکه عوضی میخواهی ازدواج کنی من داد زدم بـــــــــــله 

یارو میره خونه میبینه یه مرده تو خونشون با زنش نشسته .. میاد جلو میگه تو کی هستی با زن من نشستی ... طرف میگه راستش من خلبانم اما هواپیما سقوط کرد افتادم تو خونه شما  ... یارو یه نگاه میکنه میگه  این ارتش هم چه خر تو خریه ها ، دیروز هم یکی از نیرو دریائی کشتی شون غرق شده بود نزدیک بود تو وان حموم غرق بشه

یه روز بهروز خالی بند سرما میخوره صداش میگیره اون هم مجبور بوده با صدای یواش و از ته گلو حرف بزنه ( مجسم کنید حالت را) ... خلاصه یه کاری پیش میاد میره آیفون همسایشون را میزنه .. زن همسایه آیفون را بر میداره میگه کیــه ، بهروزه با صدای یواش میگه حاج آقا هستن ، زنه میگه نه نیستش بیا تو 

به خشایار میگن با شمشیر جمله بساز ، میگه فولاد فدات شم  شیر بخور

خشایار و بهروز خالی بند  را میبرن جهنم ، اما وسط راه میگن به شما یه آوانس میدیم ،، میگن چیه ،میگن اینجا 2 نوع جهنم داریم یکی جهنم ایرانی ها یکی جهنم خارجی ها ، میپرسن فرقش چیه ، میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یک بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون اما تو جهنم ایرانی ها هر روز ،،،، خلاصه خشایار میگه من میرم تو جهنم خارجیا و بهروز هم میاد تو جهنم ایرانیا ..... یه چند ماهه بعد خشایار میبینه خیلی ناجوره اینجا میگه بیچاره بهروز خالی بند که هر روز قیر میخوره ، خلاص میره میبینه بهروز با رفیقاش نشستن دارن حال میکنن و چاخان  خبری هم از قیر داغ نیست ،خشایاره  میگه جریان چیه ، مگن بابا اینجا آخه جهنم ایرانی هاست یک روز قیرش نیست ، یک روز قیرش هست قیفش نیست ، یه روز  دو تاش هست یارو نمی یاد سر کار  

( برنامه کودک کار و اندیشه را که یادتون هست ) ،، قزوینیه میره صدا و سیما میگه ببخشید آقا اون بچه که هی میگفت  ( من کـــارم   من کــارم )  کدومـــــه !!!  

ه بنده خدائی یه تیکه جور میکنه اما جا نداشته ، خلاص هر چی این در اون در میکنه خونه خالی گیرش نمیاد ، یه هو میبینه یه تریلی گوشه خیابون پارکه ، خلاصه میرن زیر تریلی و تو حس بودن کـــــــــــــه میبینه یکی زد سر شونش !!! طرف بر میگرده میبینه وای یه افسره است میگه بله قربان چی شده ، سروانه میگه شما اینجا دارین چی کار می کنین ، یارو هول میکنه میگه هیچی قربان دارم روغن ماشین را عوض میکنم ، سروانه میگه عزیزم اولا روغن ماشین را از این طرفی میشن و عوض میکننن نه اون طرفی ، دوماً تریلی نیم ساعته رفــته 

آقا غلام زنگ میزنه 110 میگه آقا  صدی ده  طرف میگه بله بفرمائید غلامه میگه بی انصاف تو بازار صدی پنج نزول میدن 

طرف شب عروسیش بوده خلاصه به داداش کوچیکش میگه برو یه بسته کــرم از داروخونه بگیر بیار .. آقا این بچه میره میخره میده دست داداش دوماده اونها هم میرن تو حنجله ..... خلاصه مبینن یه ساعت شد نیومدن دوساعت شد سه ساعت شد یه روز شد میبینن عروس دوماد نمیان بیرون ، میگن بابا اینها مگه چه کار میکنن ، بچه میگه من بگم من بگم ، میزنن تو سر بچه میگن وااااا ، بچه چه معنی داره از این حرفها بزنه ، خلاصه سرتون درد نیارم یه روز شد دو روز شد یه هفته شد مبینن نمیان بیرون ، میگن بچه تو که میدونی چرا نمیان بیرون  ،،، پسره میگه راستش داداش گفت برو یه بسته کــرم بخر ، مغازه بسته بود من هم یه بسته چسب دوقلو خریدم بهش دادم  

1- خشایار به رفیقش میگه: میخوام دختر شاه رو بگیرم! رفیقش میگه: چرت نگو مومن! مگه کشکیه؟!  خشایار میگه: بابا من که راضیم، ننه ام هم که راضیه، فقط مونده شاه و دخترش!

یه حاجی  اصفهانیه میره خونه یه بابائی مهمونی و شب هم می مونه ، خلاصه نصفه شب بوده که صاحب خونه هوس خانومش را میکنه ، حالا از یارو اصرار از حاج خانوم انکار که بابا یارو اصفهانیه بیدار میشه میبینه آبرومون میره ، یارو آخرش شاکی میشه میگه خوب برو به بهونه آب خوردن از یخچال ، نور یخچال می افته ببین  طرف خوابه یا نه ، حاج خانوم هم میره میبینه بــله اصفهانی خوابه خوابه ، خلاصه میان و مشغول میشن ..... صبح حاجیه بلند میشه به صاحب خونه میگه ( با لهجه اصفهونی ) حج آقا دیشب خیلی تشنم بود  ،، صابخونه میگه حاجی آب که بالا سرتون تو یخچال بود   بر میداشتین میخوردین ،، اصفانیه میگه نـــــــــــــه حج آقا  ، دیشب یکی اومد اینجا یه لیوان آب خورد تا صبح  می ک ....... نش 

2 - مهران مدیری 2 تا دزد میگیره زنگ میزنه به 220   

3- طرف خیلی شاکی میره ثبت‌احوال، میگه: آقا این اسم من خیلی ضایعه ، باید حتماٌ عوضش کنم. کارمنده ازش میپرسه، مگه اسمتون چیه؟ طرف میگه: خشایارِ گهُ‌چهره ! کارمنده میگه: آره خوب حق دارید، باید حتماً عوضش کنید. حالا چه اسمی میخواید بگذارید؟  خشایار میگه: خشایار ان‌چهره!

 

 بهروز خالی بند پرتقال خونی میخوره، ایدز میگیره

5-  از خشایار میپرسن: میدونی USA مخفف چیه؟ میگه: یوم‌الله سیزده آبان !     نــــــــــــــه غلام

6- بهروز خالی بند رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟! یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. بهروز خالی بند یوخده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟!

9- بهروز خالی بند تصادف میکنه، ملت علاف میریزن دورش و شروع میکنن نظر کارشناسی دادن. بالاخره بعد یک مدت افسر راهنمایی میاد، منتها اونقدر ملت هرکدوم واسه خودشون چرت و پرت میگفتن که صدای افسره به جایی نمیرسیده. بهروز خالی بند شاکی میشه، داد میزنه: ساکت.. ساکت...  دیگه اینجا کسی جز جناب سروان حق گه خوردن نداره ها!

11- بهروز خالی بند زنگ میزنه فلسطین، میبینه اشغاله!

12 - آقا غلام دست میذاره به برق فیوز می پره ، فیوز رو میزنن غلامه می پره

13- بهروز خالی بند سوار آسانسور میشه، میبینه نوشته‌: ظرفیت 12 نفر. باخودش میگه: عجب بدبختیه‌ها! حالا 11 نفر دیگه از کجا بیارم؟!

14- به اکبر عبدی میگن دوست داری خشایار بمیره ارثش به تو برسه ، اکبره میگه نه ، دوست دارم بکشندش تا دیه هم بگیرم

15- از آقای خیابانی میپرسن: به نظر شما اگه آمریکا افغانستان و عربستان رو بگیره، به کره و چین هم حمله کنه تکلیف ایران چی میشه؟ خیابانی میگه: چی میشه نداره که، ایران میره جام جهانی!

17 - خشایار مستوفی داشته میمرده ، ملت ریخته بودند دورش ببینند دم آخری چی میگه ، خشایار میگه به ارواح باباتون من همه نماز روزه هام را گرفتم فقط 60 سال واسم طهارت بگیرین ! 

18- از ناتاشا میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ ناتاشا انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچة همسایمونه، ولی همیشه خونة ماست!

19-  مامان بهروز داروخونه داشته، یک روز  جلو در مغازه بزرگ مینویسه: سوسک کش جدید رسید! خلاصه بعد یک مدت یک بابایی میاد تو میگه: ببخشید، جریان این سوسک‌کش جدید چیه؟ این خونة ما رو سوسک سر گرفته. ننه بهروز میگه: این دارو خیلی جدیده و بازدهیش هم تضمینیه. شما این دارو رو میریزید تو یک قطره چکون، بعد کشیک میکشید تا سوسکها رو بگیرید. هر سوسک رو که گرفتید، در روز سه نوبت (صبح و ظهر و شب) تو هر چشمش دو قطره ازین دارو میچکونید، بعد از یک مدت سوسکها کور میشن و خودشون از گشنگی میمیرن! یارو کف میکنه، میگه: خوب آخه اگه سوسکها رو بگیریم که همونجا درجا می‌کشیمشون!  طرف ما  میره تو فکر، بعد یک مدت میگه: آره خوب، ازون راهم مِشه!

20- آبادانیه میخواسته بره خواستگاری، دیرش شده بوده حواسش پرت میشه شلوارش رو پشت و رو میپوشه و با عجله میدوه تو خیابون، یهو یک ماشین میاد میزنه درازش میکنه وسط خیابون. رانندهه میاد بالا سرش، میگه: طوریت که نشده؟ آبادانیه یک نگاه به سر تا پاش میکنه، چشمش میافته به شلوارش، میگه: چی چیو طوری نشده، ولک زدی حسابی پیچوندی!

21- میخواستن بهروز خالی بند رو شکنجه روحی بدن، میفرستنش تو یک اتاق گــرد، میگن برو یک گوشه بشین!

26- یه بابائی  تو یک شب برف و بورانی داشته از سر  زمین برمیگشته خونه، یهو میبینه یکجا کوه ریزش کرده، یک قطار هم داره ازون دور میاد! خلاصه جنگی لباساشو درمیاره و آتیش میزنه، میره اون جلو وامیسته. رانندة قطاره هم که آتیشو میبینه میزنه رو ترمز و قطار وا میسته. همچین که قطار واستاد، یارو یک نارنجک درمیاره، میندازه زیر قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار میشن! خلاصه یارو  رو میگیرن میبیرن  بازجویی، اونجا بازجوه بهش میتوپه که: مرتیکة خر! نه به اون لباس آتیش زدنت، نه به اون نارنجک انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! طرف میزنه زیر گریه، میگه: جناب سروان به خدا من از بچگی این دهقان فداکار و حسین فهمیده رو قاطی میکردم!

28- طرف کلیدش رو تو ماشین جا میگذاره، تا بره کلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو ماشین گیر میکنن!

29- بعد از عمری داریوش میاد ایران، اجرا زنده میگذاره تو استادیوم آزادی. خلاصه دیگه ملت داشتن خودشون رو خفه میکردن، داریوش هم میاد خیلی حال بده، از ملت میپرسه: چی میخواین براتون بخونم؟ یک ترکه ازون پشت داد میزنه: اِبـــی بـخـــون.. اِبـــی بـخـون!

30- از ننه بهروز میپرسن چندتا بچه داری؟ انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: هفت تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا این که فقط یکیه! میگه: آخه دادم mp3شون کردن!

31- ترکه میره مسابقه بیست سوالی،  رفقاش از پشت‌ صحنه بهش میرسونن که: جواب برج ایفله،  فقط تو  زود نگو که ضایع شه. خلاصه مسابقه شروع میشه، ترکه میپرسه: تو جیب جا میگیره؟ میگن: نه. ترکه میگه:...ها!  پس حتماٌ برج ایفله!

32- غلام میره مسابقه بیست سوالی،  رفقاش از پشت‌ صحنه بهش میرسونن که: جواب خیاره،  فقط تو  زود نگو که ضایع شه. خلاصه مسابقه شروع میشه، غلامه میپرسه: تو جیب جا میگیره؟ میگن: نه. غلام میگه: بابا این عجب خیار گنده‌ایه!

33- یه جوونه میخواسته تو یک ادارة دولتی استخدام شه، میبرنش گزینش. اونجا یارو ازش میپرسه: شما وقتی میخواین وارد مستراح شید، با پای راست وارد میشید یا با پای چپ؟!  طرف هول میشه، میگه:  شما منو استخدام کنید، من با سر وارد میشم!

35- ماشین بهروز رو تو روز روشن، جلو چشماش میدزدن، رفیقاش میدون دنبال ماشینه و داد میزنن: آااای دزد! بگـــیـــرینش!  یهو خشایار  داد میزنه: هیچ خودتونو ناراحت نکنید.. هیچ غلطی نمیتونه بکنه! رفیقاش وامیستن، میپرسن: چرا؟ خشی  میگه:  من شمارشو برداشتم!

36- فولاد می افته تو چاه، فامیلاش سند میگذارن درش میارن!

39- یه بابائی سوار هواپیما میشه، میشینه کنار دست یک پیرمرده. خلاصه سر صحبت باز میشه و این دوتا نسبتاٌ با هم رفیق میشن. وسطای راه، یک مهمون دار میاد از پیرمرده میپرسه، پدر شما شکلات میل دارید؟ پیرمرده میگه: نه خیلی ممنون، من بواسیر دارم. مهمون داره از طرف میپرسه: شما چی؟ یارو میاد تریپ رفاقت بگذاره، میگه: نه مرسی. این رفیقمون بواسیر داره، باهم باز میکنیم میخوریم!

40- شیخ پشم الدین کشکولی یه کارت تلفن میخره، عجالتاً اول میده پرسش کنن!

41- یه پیرمرده و یه پیرزنه و یه پسره و یه دختره تو یه کوپه قطار با هم بودن،‌ قطار میره تو تونل و همه جا تاریک میشه،‌ یهو یه صدای ماچ و بعد هم یه صدای کشیده میاد! قطار از تونل میاد بیرون همه نشسته بودن سر جاشون. پیرزنه با خودش میگه: عجب دختر متین و باحیاییه! با اینکه جوونه و دلش میخواد ولی به کسی راه نمیده، تا یارو بوسیدش ، گذاشت زیر گوشش! دختره با خودش میگه: عجب پیرزنه نجیبیه! با اینکه سنش بالاست و کسی تحویلش نمیگیره، بازم  نمیذاره کسی ازش سوء استفاده کنه. پیرمرده هم با خودش میگه:‌ بابا عجب بدبختیه‌ها! یکی دیگه حالش رو میکنه ما کشیده رو می‌خوریم! پسره هم با خودش میگه: چه حالی میده آدم کف دستش رو ببوسه محکم بزنه تو گوش بغلی!

42- به عربه میگن تا حالا موز خوردی؟ میگه: آره ولک، همون که هستش یک وجبه؟!

45- یه هواپیما تو قبرستون تبریز سقوط میکنه، فردا رادیو تبریز میگه: شب گذشته یک فروند هواپیمای توپولوف در حومة شهر تبریز سقوط کرده و  تا این لحظه 34513 جسد کشف شده! عملیات برای یافتن اجساد بقیه قربانیان در قبرستون همچنان ادامه دارد!

46- از من نوار مغزی میگیرند، میبینند بیست دقیقه اولش خالیه!

47- سه تا پسره با هم کل گذاشته بودن، اولی میگه: بابای من مهم‌ترین آدم مملکته. دوتای دیگه میپرسن: مگه بابات چیکارس؟ میگه: بابای من رئیس‌جمهوره. هر قانونی که بخواد گذاشته بشه رو باید اول بابای من امضا کنه. دومی میگه: برو بابا حال نداری. بابای من عمری پوز بابای تورو میزنه! اولیه میگه: مگه بابات چیکارس؟ پسره میگه : بابای من نماینده مجلسه.. تا بابای من رای نده، عمری قانونای بابای تو تصویب نمیشن. سومی برمیگرده میگه: باباهای شما جلوی بابای من پشم هم نیستن! اون دو تا میپرسن: مگه بابات چیکارس؟ پسره میگه: بابای من پاسبونه... جلوی خیابون وامیسته، پونصدتومن میگیره، میشاشه به قانون باباهای هردوتون!

48- ترکه میره خواستگاری، اسم دختره پروانه بوده ولی ترکه قاط زده بوده، یک بند بهش میگفته آهو خانوم! خلاصه وقتی دختره میاد چایی تعارف کنه، ترکه میگه: دست شما درد نکنه آهو خانوم! دختره شاکی میشه، میگه: بابا اسم من پروانه‌ست نه آهو.ترکه میگه: ای بابا فرقی نداره... حیوون حیوونه دیگه!

49-  یه بچه مومنی سنگ مینداخته تو صندوق صدقات، ازش میپرسن: بابا این چه کاریه میکنی؟! میگه: میخوام به انتفاضه کمک کنم!

51- میخواستن الهی قمشه‌ای رو ترور کنند، تو سشوارش بمب میگذارن! 52- تو تبریز حکومت نظامی بوده، یارو سروانه به سربازش میگه که تو اینجا کشیک بده، از هفت شب به بعد هرکسی رو خیابون دیدی در جا بزنش. حرفش که تموم میشه، تا میاد بره سوار ماشینش شه، میبینه صدای گلوله اومد. برمیگرده میبینه سربازه زده یک بدبختی رو کشته! داد میزنه: احمق! الان که تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه میگه: ایلده قربان این یک آدرسی پرسید که عمراٌ تا ساعت نه شب هم پیداش نمیکرد! 53- به آبادانیه خبر میدن که بابات مرده، میگه: آخ جون... از فردا تریپ مشکی با عینک دودی !

54- به ملانصرالدین میگن: میدونی امام حسین کجا دفن شده؟ میگه: نه. میگن: کربلا. میگه: ای خوشا به سعادتش! 55- یارو میره تو یک قهوه‌خونه، به قهوه‌چی میگه: داش حال میکنی یک جک عربی بگم؟! قهوه‌چیه میگه: ببین ولک، من خودم عربم، این یارو هم که کنار دستت نشسته هم عربه، درضمن قهرمان کشتیه. اونی که رو میز سمت چپ نشسته هم عربه، درضمن معمولاٌ با خودش دو تا قمه داره. حالا هنوز میخوای جک عربی تعریف کنی؟! یارو میگه: نه والله، حوصله ندارم سه بار توضیح بدم 56- سه تا ترکه رفته بودن ایستگاه راه‌آهن، تا میرسن تو یهو قطار حرکت میکنه، اینها هم میگذارن دنبال قطار حالا ندو کی بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختی، یکیشون میرسه به قطار و میپره بالا و دستشو دراز میکنه دومی رو هم سوار میکنه، ولی سومی بندة خدا هرچی میدوه نمیرسه. خلاصه خسته و کوفته برمیگرده تو ایستگاه، یک بابایی بهش میگه: آقاجان چرا اینقدر خودتونو خسته کردید؟ قطار بعدی نیم ساعت دیگه حرکت میکنه، وامیستادید با اون میرفتید. ترکه نفس زنان میگه: منم نمیدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفیقام اومده بودن بدرقم! 57- یه گیجی مثل من میره زیر ماشین، رفقاش با دمپایی و سنگ میزنن درش میارن! 58- یک شب تلویزیون فیلم سینمایی خانه کوچک رو گذاشته بوده، تو فیلم مرده به زنش میگه: شب بخیر لورا. یهو تو لرستان ملت همه تلویزیون رو خاموش میکنند، میرن میخوابن! 60- ترکه و لره رفته بودن شکار، ترکه از دور یک شیر میبینه، نشونه میگیره میزنه... تیرش خطا میره و میخوره به دم شیره. شیره هم شاکی میشه، میدوه طرفشون که سرویسش کنه. ترکه جنگی میره بالای درخت، میبینه لره همینجور اون پایین واستاده، بهش میگه: بابا بیا بالا، الان میاد دهنتو سرویس میکنه. لره یک نگاهی بهش میکنه، میگه: برو گیتو بخور! مگه من زدم؟! 61- معلمه از شاگردش میپرسه: دو دو تا چند تا میشه؟ پسره میگه: شونزده تا! یارو شاکی میشه، میگه: همین خنگ بازیا رو در میارید که ملت میگن ترکا خرن! دو دو تا میشه چهارتا، دیگه اگه خیلی بشه، میشه هشت تا! 62- یه پشت کنکوری ادعای پیغمبری میکرده،رفیقاش بهش میگن: بابا همینجوری که نمیشه! باید بری چهل روز بشینی تو غار، تا از خدا برات وحی بیاد. خلاصه جوونک میره، دو روز بعد با دست و پای شکسته و خونی مالی برمیگرده! رفیقاش میپرسن: چی شده؟! یارو میگه: ما رفتیم تو غار، یهو جبرئیل با قطار اومد! 63- یک بابایی داشته از سر کار برمیگشته خونه، یهو میبینه یک جمع عظیمی دارن تشییع جنازه میکنند، منتها یجور عجیب غریبی: اول صف یک سری ملت دارن دو تا تابوت رو میبرن، بعد یک یارو مرده با سگش راه میره، بعد ازون هم یک صف 500 متری ملت دارن دنبالشون میرن. یارو کف میکنه، میره پیش جناب سگ دار، میگه: تسلیت عرض میکنم قربان، خیلی شرمندم... میشه بگید جریان چیه؟ یارو میگه: والله تابوت جلوییه خانممه، پشتیش هم مادر خانومم... هردوشون رو دیشب این سگم پاره پاره کرده! مرده ناراحت میشه، همینجور شروع میکنه پشت سر یارو راه رفتن، بعد از یک مدت برمیگرده میگه: ببخشید من خیلی براتون متاسفم، میدونم الانم وقت پرسیدن اینجور سوالا نیست، ولی ممکنه من یک شب سگ شما رو قرض بگیرم؟! مرده یک نگاهی بهش میکنه، اشاره میکنه به 500 متر جمعیتی پشت سر، میگه: برو ته صف! 64- یه مشنگی یهو بی هـوا میاد تو اتاق ، خفه میشه! 65- بامشاد دنبال دزد میکنه، از دزده جلو میزنه! 66- آقا خشایار آتیش میگیره میمیره فولاد در مغازش میزنه به علت پدر سوختگی مغازه تعطیل است 68- بهروز میره مسابقة قرائت قرآن، شلوار ورزشی میپوشه! 69- خشایار فولاد رو میگذاره دانشکده افسری، رفیقاش بهش میگن: بابا اینکه درسش خوب بود، میگذاشتی دکتری، مهندسی چیزی میشد، خشی میگه: آخه میخوام وقتی درسش تموم شد باهم کلانتری باز کنیم! 70- یاسمن گل بانو صبح از در خونه میاد بیرون، میبینه سر کوچه یک پوست موز افتاده، با خودش میگه: ای داد بیداد، باز امروز قراره یک زمینی بخوریم! 72- یارو سرش میخوره به میلة وسط اتوبوس، جا به جا ولو میشه کف اتوبوس. بعد از چند لحظه، چشماشو باز میکنه میبینه ملتی که واستادن بالا سرش میله رو گرفتن، میگه: ولش کنین ببینم چی میگه! 74- ترکه میره پیتزا فروشی، میگه: ببخشید پیتزا بزرگ چنده؟ یارو میگه: 2000 تومن. ترکه یکم بالا پایین میکنه، میگه: پیتزا متوسط چنده؟ یارو میگه: 1000 تومن. باز ترکه یوخده با پولای جیبش ور میره، میگه: پیتزا کوچیک چنده؟ یارو میگه: 700 تومن. ترکه دست میکنه تو جیبش یک صد تومنی درمیاره، میگه: قربون دستت داداش، یک جعبه اضافه به ما بده! 75- دو تا بلوچه میرن تهران یک فولکس قورباغه ای میخرن، برمیگردن طرف بلوچستان. نزدیکای زاهدان یهو فولکسه خاموش میشه، هرکار میکنن دیگه روشن نمیشه. یکیشون برمیگرده به اون یکی میگه: اوره یاسروک، برو نگاه کن ببین ماشین چه مرگش زده. یاسروک میره درِ کاپوتو باز میکنه، یک نگاه میکنه با تعجب میگه: اوره کَریموک! بیا که ماشین موتور ا! نداره! خلاصه اولی پیاده میشه میاد یک نگاه میندازه، میگه: برو از صندوق عقب ابزار بیار، خودم درستش میکنم! خلاصه یاسروک میره درِ صندوق عقب رو وا میکنه، یهو داد میزنه: اوره کریموک! بیا که از تهران تا اینجا دنده عقب اومدیم! 76- یه عاشقی از طبقه صدم یه ساختمون می‌پره پایین، به طبقه پنجاهم که میرسه میگه: خب الحمدالله تا اینجاش که بخیر گذشت! 77- زن ترکه دو قلو میزاد،‌ ترکه میره صورت حساب بیمارستان رو حساب کنه،‌ به یارو میگه:‌ حاج آقا ارزون حساب کن هردوشو ببرم! 78- یه ندید بدید میره واسه تلفن همراه ثبت نام میکنه، بهش میگن: تا سه ماه دیگه بهت تحویل میدیم. آقا با کلاسه هم رو کمربندش یه پرچم میزنه : به زودی دراین مکان یک عدد موبایل افتتاح خواهد شد! 79 - سیاه پوسته میچوسه ، زنش تا یک هفته دوده پاک میکرده 80- بعد از سالها جعبه سیاه تانکی که حسین فهمیده رفته بود زیرش رو پیدا میکنن، توش آخرین جملات حسین ضبط شده بود که میگفته: "...حاجی جون مادرت هل نده،...ده حاجی هل نده! نامرد، این همه نارجک چرا بهم بستی، یک وقت بلا ملا سرم میاد.... حــــــــاجـــــی! 81- عربه با دو تا خیار در دست میره توی یک بقالی، میگه:حاج آقا خیارشور داری؟ بقاله میگه: بله. عربه میگه: پس ولک بی زحمت این دوتا رو هم بشور! 82- یه خونه خرابی پکر و ناراحت نشسته بوده تو یک عرق فروشی و همین جور یک ساعت تمام داشته گیلاس عرقشو نگاه می‌کرده. یارو جاهله با خودش میگه بگذار یکم بخندیم، میره جلوی طرف ، گیلاس عرقشو برمیداره، یه نفس میره بالا. یارو اول یک نگاه غمناک به جاهله میکنه، بعد یهو میزنه زیر گریه! جاهله ناراحت میشه:‌میگه: بابا بیخیال،‌ شوخی کردم ! جون حاجی..اصلاً‌ الان یدونه مَشتی‌شو برات میگیرم، مهمون من! یارو در حین هق هق میگه: نه داداش، تقصیر تو نیست. اصلاً‌ امروز بدترین روز زندگی منه! اولش صبح خواب موندم دیر رسیدم سرکار،‌ رئیسم هم بیرونم کرد! ‌بعد اومدم برگردم خونه، ‌دیدم ماشینم رو دزد برده! رفتم کلانتری، ‌گفتن کاریش نمی‌تونن بکنن...بعد تاکسی گرفتم رفتم خونه یهو دیدم کیف پولم رو گم کردم، ‌یارو راننده تاکسیه هرچی از دهنش درومد بارم کرد .. بعد رفتم تو خونه، دیدم خانم با سه تا از همسایه‌ها تو رختخوابن! آخر تصمیم گرفتم خودمو بکشم، ‌که یهو تو اومدی لیوان سمم رو تا ته خوردی! 83- بابای فولاد میمیره، مجلس ختمش رفیقاش همه میان بهش تسلیت میگن. فولاد خیلی احساساتی میشه، میگه: به خدا خیلی زحمت کشیدین تشریف آوردین، ‌شرمنده کردین... ایشالله ختم پدرتون جبران می‌کنم! 84- زنِ آپاندیسش رو عمل کرده بوده، بعد از عمل شوهرش میاد ملاقاتش. منتها زنه هنوز خوب بهوش نیومده بوده و داشته زیر لب هزیون می‌گفته: احمق...بی‌شعور...عوضی! یک دکتری داشته از اتاق رد میشده، میگه: خوب به سلامتی مثل اینکه خانمتون به هوش اومده و داره باهاتون حرف میزنه! 85- ( یاسمن گل بانو ) خودشو میزنه به کوچة علی چپ، گم میشه! 86- تو یکی از دهات اردبیل ملت برای بار اول کیوی میبینن، میرن از ملای ده میپرسن این چیه؟ ملاهه یکم میره تو نخ کیویه، بعد میگه: ایلده تخم مرغیش، که تخم مرغه! ولی من نمی‌فهمم چرا موکتش کردن؟! 87- از پرسپولیسی میپرسن بنفش چه رنگیه؟ میگه: قرمز دیدی ؟! آبیش ! 88- ترکه میفته تو جوب،‌ سند میگذاره میاد بیرون! 91- یه مسئولی داشته رادیو پیام گوش میداده،‌ گزارشگره میگفته: راه بهارستان به امام حسین بسته‌است، راه انقلاب هم به امام حسین بسته‌است... ‌طرف میگه:‌ باشه بابا بستس که بستس، دیگه چرا هی به امام حسین قسم میخوری؟! 92- یه دانشمنده مثل من یه تیکه یخ گرفته بوده بالا، ‌داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه می‌کرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟ طرف میگه: ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه! 93- به یکی میگن یک معما بگو، میگه اون چیه که زمستونا خونه رو گرم میکنه تابستونا بالای درخته ؟! یارو هرچی فکر میکنه جوابشو پیدا نمیکنه، میگه: نمیدونم، حالا بگو چیه؟ همون یکی میگه بخاری! یارو کف می‌کنه، میگه: باباجان بخاری زمستونا خونه رو گرم میکنه ولی تابستونا چه جوری بالای درخته ؟ باز هم همون یکی میگه: بخاریِه خودمه دوست دارم بگذارمش بالای درخت! اکـــــی 94- یه ترکه داشته از تو جزیره آدم‌خورا رد میشده،‌ یهو میبینه آدم خورا محاصرش کردن. بیچاره جفت می‌کنه با حال زار میگه: ای خدا بدبخت شدم!‌ یهو یک صدایی از آسمون میاد: نترس بندة من، بدبخت نشدی! اون سنگ رو از جلوی پات بردار بکوب به سر رئیس قبیله. ترکه خوشحال میشه،‌ سنگ رو میکوبه تو کلة ‌رئیس قبیله. رئیسِ قبیله جابه‌جا میمیره، باقی افراد قبیله شاکی میشن، نیزه به دست، شروع می‌کنن دویدن طرف ترکه! یهو یک صدایی از آسمون میاد: خوب بنده من، حالا دیگه بدبخت شدی! 95- لره توی اتوبوسِ تهران-خرم‌آباد نشسته بوده، میره به راننده میگه: آقای راننده واسه کی داری رانندگی می‌کنی؟! اینا که همه خوابن! 96- ترکه با چند تا رشتیه نشسته بودن داشتن جوک می‌گفتن، رشتیا برای ترکا جک میگن، نوبت ترکه که میشه،‌ تا میاد بگه: یه روز رشتیه... همه بهش میگن بشین بابا نمیخواد بگی! دوباره یه دور میزنه میرسه به ترکه، باز تا میاد بگه: یه روز یه رشتیه... میپرن وسط حرفش، نمیذارن بگه. بار بعد که نوبت میرسه به ترکه، میگه: یه روز یه ترکه داشته میرفته با سر میخوره زمین! همه رشتیا میخندن بعد ترکه میگه: ‌ولی وقتی بلندش میکنن میبینن رشتی بوده! 97- ترکه زنگ میزنه خونه دوست دخترش، بابای دختره گوشی رو ور میداره. ترکه میگه: ببخشید غزال خونست؟!‌ باباهه هم شاکی میشه فحش خوار مادر رو میکشه به ترکه! چند روز بعد دختره ترکه رو تو خیابون میبینه،‌ میگه: ‌بابا چرا ضایع بازی در میاری؟! وقتی بابام ور میداره، ‌یه چیزِ بی‌ربط سر هم کن بگو. ترکه هم میگه ‌باشه . دفعه بعد که زنگ میزنه، باز باباهه گوشی رو ور میداره.‌ ترکه هول میشه، میگه: ببخشید اونجا میدون انقلابه؟! یارو میگه: آره چی کار داشتی؟! میگه: ببخشید، غزال خانم هستن؟!  98- یک سال، یک ماه از محرم گذشته بوده ولی هنوز تو شهر صدای سینه‌زنی میومده. مردم میرن پی ماجرا، میبینن دسته ترکها تو کوچه بن بست گیر کرده سیگاریه میره لباس فروشی،‌ میگه:‌ ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه:‌بعله. طرف میگه: بی‌زحمت دونخ بدین