عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت
عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت

قضاوت

دختری 15 ساله ، نوزادی 1 ساله به بغل داشت...

((مردم)) زیرلب بهش میگفتن فاحشه!

اما هیچ کس نمیدونست که این دختر در 13 سالگی ازدواج کرده بود ...!
 


پسری 23 ساله رو ((مردم)) "تنبل چاقالو" صداش میکردن...

اما هیچ کس نمیدونست پسر بخاطر بیماریشه که اضافه وزن داره...!
 


((مردم)) زنی 40 ساله رو "سنگدل" خطاب میکردن ، چون هیچ وقت روزا خونه نبود تا با بچه هاش بازی کنه و به کارهاشون برسه ،
!!

اما هیچ کس نمیدونست زن بیوه ست ، و برای پر کردن شکم بچه هاش باید سخت کار کنه!



مردی 57 ساله رو ((مردم)) "بی ریخت" صدا میکردن ،

اما هیچ کس نمیدونست که مرد زیبایی صورتش را در راه حفظ وطنش فدا کرده !
 


و هرروز مردم و من و تو به غلط قضاوت می کنیم...!

موافقین؟

 

 

سخن روز : هر کس می تواند خودکشی کند، اما هر فردی لیاقت ندارد زندگی کند
مثل یونانی

حرف دل

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت ، شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد


شاهزاده ی عشقی که غلامت شده ام / پابند تو و اسیر دامت شده ام / گویند کبوتری وفادار تر از طوقی نیست / طوقی صفتم ، جلد مرامت شده ام


دوست داشتن امروزم ، دنباله ی ستاره ی چشمهایت است که در آسمان قلبم سالها پیش جا گذاشته بودی



گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم ، حتی برای "تو" که سالها منتظر در زدنت بودم



گفت مجنون گر همه روی زمین / هر زمان بر من کنندی آفرین / من نخواهم آفرین هیچ کس / مدح من دشنام لیلی باد و بس
 



روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد ، اگر باران بند بیاید از این خانه می روم
 



در سرزمین خاطره ها آنان که خوبند همیشه سبزند و آنان که محبتها و دوستیها را بر قلبشان برافراشتند همیشه به یاد می مانند
 



از درد و دلت فقط درد سهم من شد و دلت سهم دیگری
 



ما هرچه دویدیم به مقصد نرسیدیم / از عشق به جز مزه ی تلخش نچشیدیم
 



زمستان است و هوا پر شده از دوستت دارم هایی که به بادها سپرده ام ، کاش پنجره ات باز باشد .
بی رویت آینه کدر خواهد شد / آهم در شهر منتشر خواهد شد / چون بمبی ساعتی دلم در سینه / با تاخیر تو منفجر خواهد شد
 



عزیزم حسادت نکن ، این که بعد از تو بغل گرفته ام ، زانوی غم است
 



همیشه از فاصله ها گله مندیم ، شاید یادمان رفته که در مشق های کودکیمان گاه برای فهمیدن کلمات فاصله هم لازم بود
 



گر توانی از محبت حلقه در گوشم کنی / حیف باشد که مرا چون شمع خاموشم کنی / من که از یاد تمام آشنایان رفته ام / وای بر من گر تو هم روزی فراموشم کنی
 



تقدیم به کسی که اسمش انتها ندارد ، محبتش پایان ندارد ، فراموشیش امکان ندارد
 



کسی نیامده جز او سر قرار خودش / نشست غرق تماشای آفتاب خودش / چه انتظار عجیبی است اینکه شب تا صبح / کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش
 



جای قول و قرارهایمان امن است ، زیر پاهای تو



آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند / یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند
 



نگی که ما گداییم / نگی که بی وفاییم / ما اهل هر کجاییم / مخلص بعضیاییم
 



دلتنگی های من به تو رفته اند ، آرام می آیند ، در سینه می نشینند ، دیگر نمی روند .
دگر درد دلم درمان ندارد / مسیر عاشقی پایان ندارد / مرا در چشم خود آواره کردی / نگاهت دور برگردان ندارد
 



حوصله ی جمع و تفریق ندارم ، یه ضرب خرابتم
 



و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری ، که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر ، فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود ، دلش آغوش گرم میخواهد
 



نیمه ی گمشده ام نیستی که با نیمه ی دیگر به جستجویت برخیزم ، تو تمام گمشده ی منی
 



اگر سرت رو روی سینه ام بگذاری ، هیچ صدایی نخواهی شنید ، قلب من طاقت اینهمه خوشبختی رو نداره
 



سالهاست کوهستان دلم به حرمت ردپایت به برفهایش اجازه ی آب شدن نمیدهد
 



اگر تنهایی ام چشم مرا بست / اگر دل از تنم افتاد و بشکست / فدای قلب پاک آن عزیزی / که در هر جا که باشد یاد ما هست
 



شاید با هم بودن سخت تکرار شود اما به یاد هم بودن را هر لحظه میتوان تکرار کرد
 



میدانی تنهایی کجایش درد دارد ؟ انکارش



با زیر مخالفی بگو بم بشوم / لبخند بزن مقابلت خم بشوم / تو یک کلمه بگو که حوای منی / من امضا می دهم که آدم بشوم
 

اس ام اس

 
همه شب مرغ دلم بر سر دیوار تو بود
میپرد از قفس و عاشق دیدار تو بود
خبرت هست که از خوبی خود بیخبری
بخدا خوبتر از خوبتر از خوبتری...
 
 
 
 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  
 
 
 
چشمانم را بستند تا پنهان شدنت را نبینم ...

یک , دو , ... ده سال می گذرد,

هزار ده شمرده ام و تو هنوز نگفته ای : بیا


 
 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  
 


 
واقعیت است جاذبه ی تو
از بس جذابی
می خواهم تورا به نیوتن ثابت کنم...
 
 
 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  

 
امروز که یاد من نیستی
بگذار برایت ترانه ای بخوانم از آدمکی برفی
که در حسرتت آب شد
و تو چشمان خیسش را ...
به آستین پیراهنت دوختی

 
 
 
 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  

 


 
دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم
نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم
برای اینکه نگذارم اصلا بیایند ...

 


 
 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  
 
 


 
به فکر نوازش دستهای منی !
بی آنکه بدانی دلم است که تنها مانده 
دستهایم که دو تایند !


 


 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  
 


 


 
فرشته‌ها بی‌ حجابند ،

برای پاک بودن 

هیچ نیازی به پوشاندن نیست

حجب و حیا ذاتیست

 
 
 
 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  
 
 
 


 
زندگی ساختنی است ،

نه گذراندنی !

بمان برای ساختن ،

نساز برای ماندن . . .

 


 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  

 


 
یادته زیرگنبد کبود 2
تا عاشق بودن و کلی حسود
تقصیر همون حسودا بود که
حالا شده یکی بود یکی نبود

 

  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  
 
 


 


 
کاش پرده می فهمید تا پنجره باز است فرصت رقصیدن دارد!!!
کاش می فهمید باد همه ی فرصت اوست...

 
 
 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  
 
 


 
به خودم قول میدهم که فراموشـت کنم !
وقتی صبح می شود
تو را که نه .... ولی !
قولم را فراموش می کنم ...!

 


 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  

 


 
مــــرا از بـنــد آویــــزان کـنـیــد ! ســــر و تـــه ....!
شــایـد فـکــــرش از ســرم بـیـفـتـــد ... !!!

 
 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  
 


 


 
د و س ت ت
د ا ر م
بریده بریده می‌نویسم
تا بدانی
مثل همین تکه‌های کلمات
که اشتیاق به هم پیوستن و معنا یافتن دارند
به سوی تو می‌آیم
تا خود را
و معنای خود را
در جهانی تازه بازیابم...

 


 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  

 


 
آرامشم این روزها 
مدیون همین انتظاراتیست که دیگر از کسی ندارم.....!

 


 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  


 


 
بزرگترین اشتباهم این بود که 
با دیدن اولین " دل " حکم کردم .....!

 


 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  

 


 


 
صدا کن مرا.
صدای تو خوب است.
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید.

 


 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  

 


 
می پیچی بر برهنگی تنم
همچون پیچکی بر دیوار
غافل از اینکه
دیوار
دل
ندارد .

 


 

  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  


 


 
تلفن لال مانی گرفته

و من

زیر رگبار نبودنت

زنگ میزنم

 


 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  

 


 


 
صـِدایــَتــــ را اَز گـــوشِــ من پـس بگـــیر...

مـــَن بــه گـــریه هــایَم نـــان قــَرض مــی دَهم 

کــــــهـ اِلتـــِمـاس تـو را نکننــــد...

 


 

  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  
 
 
 


 
بگو من که دنیا را پیچانده ام چه کنم؟...

خیالت اینجاست و نمی پیچد...!!!

 


 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  


 


 
تو نیستی ...
و من ماندم و خواب هایی معطل
دلی دست دوم....
غمی دست اول...

 

  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  


 
کاش دنیـــا برعکس بود آدما عاشق نمی شدند 

عاشقا آدم می شدند.......!!

 


 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  

 


 
یک استکان چای داغ مهمان منی....
کنار پنجره بخار گرفته وقت تنهایی ات
نوش جان!
چای وفاداری من همیشه تازه دم است ...

 


 
  ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  

 


 


 
کــاش مَن دیگــَری بودمــــ...

مــی نشستمــ روبِـروی خـودَمـــ

ســر تــا پـــا گــوش مـی شدَمـــ

تــا ببینَمـــ حـَرفـــ حسابَمــــ

" چیستــــ؟؟؟! "

 

  ✘ ✔     ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  


 


 


 
در نگــاهت چیزیست که نمیدانم چیست !

مثل آرامش بعد از یک غم..مثل پیدا شدن یک لبخند..مثل بوی نم بعد از باران..

در نگــاهت چیزیست که نمیدانم چیست !

مــن به آن محتاجم ...

 


 
 
  ✘ ✔     ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  


 


 

وقتی برفِ محله ی ما

آب نمی شود...

ایمان می آورم

که حتی

خورشید - هم -

نابرابر می تابد


 
  ✘ ✔     ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  
 
 

اگر سرت را روی سینه ام بگذاری
هیچ صدایی نخواهی شنید...
قلب من طاقت این همه خوشبختی رو نداره...
 


 
 
  ✘ ✔     ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  
 
 


 
درخت

دلتنگ تبر شد !!

وقتی

پرنده ها

سیمهای برق را

به شاخه هاى درخت ترجیح دادند ..

 


 
  ✘ ✔     ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  
 
 
 


 
 
تلخ منم،
همچون چای سرد
که نگاهش کرده باشی ساعات طولانی و ننوشیده باشی.
تلخ منم؛
چای یخ
که هیچکس ندارد هوسش را

سید علی صالحی

 
 
 
  ✘ ✔     ✔    ✘ ✔    ✘ ✔  

 


 
یادت هست مادر؟
اسم قاشق را گذاشتی قطار، هواپیما، کشتی؛ تا یک لقمه بیشتر بخورم
یادت هست؟
شدی خلبان، ملوان، لوکوموتیوران؛
می گفتی بخور تا بزرگ بشی
آقا شیره بشی
خانوم طلا بشی
و من عادت کردم که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته باشم قورت بدهم... حتی
بغض های نترکیده ام را....

اس ام اس

یه مَثَل ایرانی هست که میگه

عمر دست خداست، پراید وسیله است!pirate

 

 

بارون که میزنه آدم ناخوداکاه یاد سه چیز میفته:

سهراب و شعرش

قمیشی و صداش

شهردار و عمش !

 

 

آدمها  در ارتباطاتشان یک آستانه ی “تحمل” دارند

یک آستانه ی “تنفر”

و یک آستانه ی ” تهوع !

 


 

دانشجوی عزیز

وقتی که شما سر کلاس اس ام اس میفرستی من کاملا متوجه میشم

چون هیچ احمقی به خشتک خودش زل نمیزنه در حالی که لبخند روی لباشه !

دوستدار تو

استاد !

 

 

دوستان عزیز توجه بفرمایین

وقتی فین میکنین وسط دستمال رو نگاه نکنین

کمتر گزارش شده که کسی مروارید فین کرده باشه !I don't want to see

 


 

سعی کن با سرعت زیاد بگی

“کانال ِ کولر، تالار ِ تونل”

بعد از ۶ بار تکرار سوتی هاتونو بنویسید!

 


 

هروقت رفتین دکتر ازتون پرسید “اینجا درد میکنه؟”

بهش دروغ بگین !

چون دقیقا همونجا رو فشار میده پدسّگ !

 


 

جواد خیابانی از نیروی انتظامی عاجزانه درخواست کرد که

از این به بعد اگه فاحشه گرفتن نگن زن خیابانی !

 


 

عشق احساس شگفت انگیزیست

درگیرش که شدی..یک گوسفند گربه صفت رو صدا میزنی جوجو !silly

 


 

با این گرونی گوشت ،

دیگه کم کم آبگوشت تبدیل میشه به off goosht!

 


 

یه روز به فرشته آفرینش میگن غضنفر رو چطور آفریدی؟

میگه یکم خاک رو با کود قاطی کردیم.

میگن حیف نون رو چطور آفریدی؟

میگه اصلا خاک قاطیش نکردیم !

 

 

دخـتــــــر گـلـــــــم چیـست ؟!

واژه ای است که مادران از آن برای بهره کشی از فرزندان خود در انجام کارهایی از قبیل جارو برقی کشیدن استفاده میکنند!

 

 
 

نوزاد پسری که تازه متولد شده بود به دکتر گفت : دکتر ! شما موبایل داری ؟

دکتر گفت : دارم ولی برای چی میخوای ؟

نوزاد گفت : یه SMS بزن به خدا بگو من سالم رسیدم ! دوست دخترم رو که قول دادی میفرستی بفرست!love struck

 

 

لطفا دقت کنین بچه ها

چرا می گویند ” فیلسوف ” و نمی گویند ” گاوسوف ” ؟!

چرا می گویند ” پیراهن ” و نمی گویند ” جوان اهن ” ؟!

چرا می گویند ” اتوبوس ” و نمی گویند ” اتوماچ ” یا ” جاروبوس ” ؟!

چرا می گویند ” خداحافظ ” و نمی گویند ” خداسعدی ” ؟!

چرا می گویند ” اتومبیل ” و نمی گویند ” اتومکُلنگ ” ؟!

چرا می گویند ” ماشین ” و نمی گویند “شماشین ” ؟!

چرا به طراح چنین سوالاتی می گویند ” دیوانه ” و نمی گویند ” غول آنه ” !؟

 

 

سوژه های داغ وطنی


یـک روز از روزهـای خـدا

یـک روز از روزهـای خـدا

دیروز صبح که از خواب بیدار شدی،
نگاهت می‌کردم؛ و امیدوار بودم که با من حرف بزنی،


حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی.
اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی.


وقتی داشتی این طرف و آن طرف می‌دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم
چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: سلام؛
اما تو خیلی مشغول بودی.
یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.


بعد دیدمت که از جا پریدی.
خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛
اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی ...


تمام روز با صبوری منتظر بودم.
با آنهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.


متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،
شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی، سرت را به سوی من خم نکردی.
تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.


بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی.
نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟!
در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛
در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری ...


باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی، شام خوردی؛
و باز هم با من صحبت نکردی.


موقع خواب ...، فکر می کنم خیلی خسته بودی.
بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.
اشکالی ندارد ...


احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.
من صبورم، بیش از آنچه که تو فکرش را می کنی.
حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی.
من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.
منتظر یک سر تکان دادن، دعا، فکر، یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد.


خیلی سخت است که در یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.
خوب، من باز هم منتظرت هستم؛ سراسر پر از عشق تو ...
به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی.
اگر نه، عیبی ندارد، می فهمم و هنوز هم دوستت دارم.
روز خوبی داشته باشی ...


دوست همیشگی و دوستدارت : خدا

اس ام اس

 

 
A hunter always went hunting,
Were hunted with the smile of a girl.
 
شکارچی که دائما در حال شکار بود
 وخود شکار لبخند دخترکی شد.
 
 
 ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
A slaves was sold thousand times, each time he smiled.
Once he was freed; he cried.
 
برده ای هزار بار فروخته شد و هر بار خندید,
یک بار آزاد شد و گریست.
 
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
 
A commander who commanded thousand of soldiers at day,
Allowed her little daughter to ride him at night
Just to make her happy.
 
فرمانده ای که روزانه بر هزاران سرباز حکومت میکرد
شب هنگام به الاغی تبدیل میشد برای تصاحب قلب دختر بچه اش.
 
 
 ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
A man who always was sleep in the sunrise,
Believed sunset is the most beautiful moment of the day,
At his death he saw the sunrise and found out
that  has wasted all of his lifetime.
 
مردی که همیشه هنگام طلوع خورشید در خواب بود, غروب را زیباترین لحظه ی روز می نامید.
هنگام مرگش طلوع را دید و فهمید که تمام عمر در اشتباه بوده.
 
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
 
The sky kissed the earth and trees blossomed.
The sky embaraced the earth and spring came.
 
آسمان زمین را بوسید و درختان شکوفه کردند.
آسمان زمین را در آغوش گرفت و بهار شد.
 
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
 
A wolf attacked a heard of sheep,
She saw the lambs and remembered her own children
 and decided to hurt the lambs,
suddenly a butcher came and slaughtered them all.
 
گرگی به گله ای حمله کرد اما دید همه بره هستند
یادش به توله های خودش افتاد و دلش نیامد به آنها آسیبی بزند.
ناگهان قصابی رسید و بره ها را زنده زنده سلاخی کرد.
 
 
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
 
Live in the heart.
Don’t talk of the secret.
Speak nectar of words.
When others become fire,  You become water.
 
در قلب زندگی کن.
از راز سخن نگو.
وقتی دیگران آتشین میشوند تو همچو آب باش.
 
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
 
Hate is a love relationship.
Behined each hate, love hiding.
And behind each love, hate is hiding.
In fact love and hate are not two things.
They are not love and hate…
 
تنفر یک رابطه ی عشقی است.
پشت هر تنفر,  عشق پنهان است.
و پشت هر عشق, تنفر
در حقیقت عشقو نفرت از هم مجزا نیستند.
آن ها عشق و نفرت نیستند...
 
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
Even a single moment of love can become an eternity.
Just a loving look…
The fear arises because
We don’t know to love.
 
حتی یک لحظه از عشق میتواند یک لحظه ی ابدی شود.
فقط یک نگاه محبت آمیز...
و ترس ناشی از آن به این دلیل است که ما
ماهیت عشق را نمیشناسیم.
 
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
 
        The snow man madly fell in love whit his creator,
 at night he embraced her in nakedness,
and he melted from his lovers body temperature.
 
آدم برفی دیوانه وار عاشق کسی شد که اورا ساخته بود.
شبانه برهنه به آغوشش کشید و از حرارت بدن معشوقش
آب شد.
 
 
 
 ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
We are not born for our own sake only,
Our birth effects all those that appear later in our lives too.
 
ما تنها برای خودمان متولد نمیشویم,
تولد ما به همه ی کسانی که  بعد ها در زندگی ما ظاهر می شوند مربوط می شود.
_نیچه_
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
 
We have to look for happiness.
Sadness will catch up with us anyway.
 
باید به دنبال شادی ها گشت
چرا که غم ها خودشان مارا پیدا میکنند.
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
You are not here to behold
How the breeze of your soul wanders through
My barren garden.
 
تو نیستی که ببینی چگونه میگردد
نسیم روح تو در باغ بی جوانه ی من
 
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
I am opening an emotional bank account for you sweet heart,
So deposit your love in it and you will get the interest.
 
یک حساب در بانک احساس برای تو عزیز ترینم باز کردم.
پس عشقتو در آن پس انداز کن
تو سود آنرا خواهی گرفت
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
One day the moon said to me :
if your lover makes you cry why don’t you leave your lover?
I looked at the moon and replied:
Would you ever leave your sky?
 
روزی ماه بهم گفت:
اگر عشقت اشک تورو در میاره, چرا ترکش نمیکنی؟
نگاهی بهش کردم و جواب دادم:
تو هیچوقت آسمونت رو ترک می کنی؟
 
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
Meeting you was fate,
Becoming your frind was choice,
But falling in love with you was completely out of my control.
 
ملاقات با تو تقدیر بود
دوست شدن با تو یک انتخاب
اما عاشقت شدن  به کل خارج از کنترلم بود.
 
 
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
 
Everyone says you only fall in love once,
But that’s not true,
Because every time I see you,
I fall in love all over again.
 
همه میگویند فقط یک بار عاشق میشویم
اما این نمیتواند حقیقت داشته باشد
چون هر زمانی که من تورا میبینم
دوباره از نو عاشقت میشوم.
 
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
 
 
 
Kisses blown are kisses wasted.
kisses are not kisses unless they are tasted.
Kisses spread germs and germs are hated.
But you can kiss me baby
I am vaccinated!
 
بوسه های دمیده بوسه های حرام هستند
بوسه ای نیست که تست نشده باشد
بوسه ها میکروب ها را پراکنده می کنند و میکروب تنفرانگیزه
اما تو میتوتنی مرا ببوسی عزیزم
من واکسن زده ام...
 
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

احساس


 

گروه اینترنتی ایران سان   
 
سلامی، از دلی تنها، دلی آکنده از غمها، گهی بی بار، گهی بی یار، گهی از زندگی بیزار، گهی خندان، گهی گریان، گهی رنجیده از یاران،
سلام ای بهتر از باران

 
گروه اینترنتی ایران سان
هیچ چیز جر مهربانی واژه هایت میان لهجه ی مبهم صدایت نیازهای زنانه ام را قلقلک نخواهد داد. فریاد بزن مردِ من، این بار تو سر بده آواز دوستت دارم را از لابلای غرور لبهایت ...

گروه اینترنتی ایران سان
 
یک روح پراز بهانه دارم ... برگرد! یک عالمه عاشقــانه دارم ... برگرد! با اینکه دلیل رفتنت " مــــــن " بودم یک خواهــش کودکــانه دارم برگرد!!!
 

گروه اینترنتی ایران سان
دیروز و فردا هر دو نامردند ...! دیروز با خاطراتش و فردا با وعده هایش ... مرا فریب دادند تا نفهمم امروزم چگونه گذشت...
 
گروه اینترنتی ایران سان
 
یــــاد بِگیــر! اگـــه کســـی بِهـــت گفـــت دوسِـتـــــــ دارَم لـُــزومـــا بـه ایــن مَعنــی نیستـــ کــه کَــس دیگـــه ای را دوسـتـــ نـَــدارد ...

گروه اینترنتی ایران سان
 
بوسه را باید تکرار کرد ، بوسه پلی است برای ابراز احساسات پاک ... بوسه مرد و زن نمیشناسد، پل ها را خراب نکنید ...
 

گروه اینترنتی ایران سان
 
از تنها بودنم راضی نیستم. اما... خوشحالم که با خیلی ها نیستم!!!

گروه اینترنتی ایران سان
 
مــن، از تمام آسمـــان یک بــــاران را میخواهم ... و از تمــــام زمیــــن، یک خیابان را ... و از تمــــام تـــــو، یک دست که قفــــل شده در دست مـــــن ...
 
 گروه اینترنتی ایران سان
 
دارم فکر می کنمــــــــ ــــــ چقدر خوب می شـــــــــــــــــ ــــ ــــ ــــــد نزدیک صورتم نفس می کشــــــــــــــــ ــــــــ ــــــ ــــــــیدی می دانـــــــ ــــــ ـــــــــی؟ من رک تر از آنمــ ــــــ ــــ ــــ که نبوسمتــــــــــــــــــــــ ـــــ ـــــــــ

 
گروه اینترنتی ایران سان
 
یک غریبه می خواهم بیاید بنشیند فقط سکوت کند و من هـی حرف بزنم و بزنم و بزنم... تا کمی کم شود این همه بار ... بعد بلند شود و برود انگار نه انگار...

 
گروه اینترنتی ایران سان
قله ای که یک بار فتح شود، تفریحگاه عمومی خواهد شد! مواظب قله ات باش ...!

 
گروه اینترنتی ایران سان
 
اگر؛ کسی دوان دوان به سوی تو اومد احتمال بده شاید در حالِ فرار از دیگری باشد !

 
گروه اینترنتی ایران سان
 
امــشب بــه میــهمانی تــو می آیــم نــه چشــمان فریــبنده ات و نــه لبــان تبــدارت را میــخــواهــم مــرا آغــوشــی بــه وســعت دســتانت کافــی ســت ... دلــم گــرفــته ... غــم هــایم را بــغل کــن.

 
گروه اینترنتی ایران سان
آنقدر زمین خورده ام که بدانم برای برخاستن نه دستی از برون که همتی از درون لازم است حالا اما...
 

گروه اینترنتی ایران سان
 
جا مانده است چیزی جایی که هیچ گاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد .... - زنده یاد حسین پناهی
 
 
 
 
 

بدون شرح

به نام خداوند که تنها کسیه که تا حالا زیر دست بابام نیومده خودکار بر دست گرفته و در راهرو های بی انتهای ادبیات فارسی قدم برداشته و انشایی می نویسم با موضوع «در آینده می خواهید چی کاره باشید»

 

اینجانب محمد تقی تق تق زاده دانش آموز کلاس سوم دبستان مدرسه ابتدایی ادیب تصمیم گرفتم در آینده مثل بابام «بازجو » بشم.بازجو بودن خیلی خوبه و مضایای بسیار زیادی داره که در زیر به سمح و نظر شما می رسونم.

 

اولین مضایای بازجو بودن اینه که آدم در هر برحه ای از زندگی یه اسم خاصی دارد.که به آن اسم سازمانی می گویند.مثلاً بابای من که بازجو است تا پنج سال پیش بهش عسگری می گفتند و دو سال پیش بهش اصغری می گفتند و امسال بهش جعفری می گویند! تازه توی فامیل به یه اسم دیگه می شناسنش و ما هم توی خونه به یک اسم دیگر صدایش میزنیم و هنوز خود ما نمی دونیم اسم بابایمان چی است و فکر می کنم بابایم خودش هم نمی داند اسم واقعیش چیست که این خیلی حال میدهد. اسولاً این که بابای آدم مرموز باشد خیلی کیف می دهد و باعث می شود همه از ما بترسند.

از دیگر مضایای شغل بابای من این است که آدم معروف هایی را که قبلاً تلویزیون زیاد نشان می داد را کتک میزند و جلویشان به مادر و زنشان فحش می دهد که این خیلی خوب است.مثلاً یک آدمی که تا دیروز نصف مملکت را می چرخانده امروز بابای من آن آدم را به هر سمتی که بخواهد می چرخاند!

همچنین بازجو بودن بابای من باعس شده است تا دید من نسبت به وسایل و اشیای اطراف کاملاً عوض شود.مثلاً یک عدد بطری برای شما بطری است اما برای بابای من یک دنیا خاطره و برای آدم هایی که زیر دست بابای من بوده اند یک دنیا تجربه! البته ما سعی می کنیم در خانه مان وسایلی از غبیل بطری و تخم مرق را از دسترس بابایمان دور نگه داریم  چون ممکن است یک وقت خدای نکرده بابایمان از ما عصبانی شود و ما دردمان بیاید! به همین ترتیب من با کاربرد اصلی وسایل دیگری مثل موی دمب اسب و وزنه و سوزن و ناخن و لاله گوش به خوبی آشنا هستم...

 

خوبی شغل بابای من این است که هیچ نیازی به درس خواندن و کتاب و مدرسه و دانشگاه ندارد و فقط باید وفادار بود و خشن و بد اخلاق باشی و فحش های خوب بلد باشی.و من از آنجاییکه که تصمیم دارم مثل بابایم بازجو شوم روزانه یک فحش مادر و خواهر  به معلومات خودم ازافه می کنم.تازه خیلی از کسانی که یک عالمه درس خوانده اند و کتاب خوانده اند تا مثل بقیه آدم ها فکر نکنند و یک جور دیگر بیندیشند آخرش سر و کارشان به بابای من می افتد و آن وقت بابایم به آنها یک ورق و خودکار می دهد و بعد به آنها دیکته می گوید و آنها هم باید هر چه را که بابایم می گوید بنویسند وگرنه دیدشان نسبت به وسایل و اشیای ظاهراً بی مصرف مثل بطری عوض می شود!

 

از دیگر خوبی های شغل بابایم این است که هیچ کس نمیداند بابای من چه کاره است و هر کسی هم که بداند ممکن است یهو ماشینش منفجر شود و خانه اش آتش بگیرد و او در آتش بزغاله شود!

به هر حال من خیلی دوست دارم که مثل بابایم شوم ولی از انجایی که شما الان میدانید بابای من چه کاره است من کار خاصی تمی توانم برایتان بکنم جز آنکه برایتان آرزوی موفقیت و آمرزش کنم. شما خانم یا آقایی هم که الان داری این متن را میخوانی و نیشت باز است مواظب خودت باش و با کسی این قضیه را درمیان نگذار که یک وقت بابای من سراغت نیاید.خیلی عادی برخورد کن. ضمناً تا چند دقیقه دیگه قراره کامپیوترت منفجر شه.از ما گفتن بود!

قلب هرکس تمام زندگی اوست .

قلب هرکس تمام زندگی اوست .
 


ای صبا گر بگذری از کوی مهرافشان دوست / دوست ما را گو سلامی ، دل همیشه تنگ اوست .
 


همیشه سخت ترین سیلی رو از کسی میخوری که روزی بهترین نوازشگرت بود .
 


سکوتی بود در قلبم که با آن میزدم فریاد / اگر رفتی ز شهر غم ، مرا هرگز نبر از یاد .
 

گفتمش بی تو دلم میمیرد / گفت با خاطره ها خلوت کن / گفتمش خنده به لب میمیرد / گفت با خون جگر عادت کن / گفتمش با که دلم خوش باشد / گفت غم را به دلت دعوت کن / گفتمش راز دلم را چه کنم / گفت با سنگ دلم صحبت کن .
 


وقتی احساس کنم نیمه ای از جان منی / بی تو هرجا بروم باز وجودم تنهاست .
 


توی دنیا آدمهای زیادی روی تخت های دو نفره میخوابن ، اما قشنگتر اینه که بعضی آدم ها روی تختهای یه نفره بیاد هم بیدارن .
 


مرکب گیرم از خون رگانم / قلم بتراشم از هر استخوانم / نویسم بهر دوست مهربانم / محبت آتشی در جانم افروخت / که تا دامان محشر بایدم سوخت .
 


کاش یادت نرود روی آن نقطه ی پر رنگ بزرگ ، بین بی باوری آدمها ، یک نفر میخواهد که تو خندان باشی ، نکند کنج هیاهوی زمان بروم از یادت .
 


ما بخار شیشه ایم ، نازمون کنی اشکمون در میاد چه برسه فراموشمون کنی !

 

 

در ثانیه های بودنت می مانم / در فصل شکست خوردنت می مانم / یک سال نه ده سال چه فرقی دارد ؟ / تا لحظه ی دل سپردنت می مانم .
 


هرجا دلت شکست ، قبل رفتن خودت جاروش کن ! تا هر ناکسی منت دستای زخمیشو رو سرت نذاره .
 


زندگی گذشتنی ست ، چهره ها شکستنی ست ، این فقط محبت است که همیشه ماندنی ست .
 


قلب پر از سکوتم دلتنگه از جدایی / بی تو ببین چه سرده تابستون و تنهایی .
 


دفتر سرنوشت من پر از تکرار واژه ی تنهاییست ، کاش تقدیر برگی از شادی با نام تو برایم ورق زند ، دوستت دارم .
 


همه احساس میکنن هرآنکس که زیباست مهربان است ، دریا زیباست ولی سیلی به صخره های ساحل میزند .
 


تو آنی آنکه بی تابی همیشه / منم تشنه و تو آبی همیشه / برای مستی روح دل من / مثال ساغر نابی همیشه .
 


روی ماهت گر ز چشم بی قرارم غایب است / یاد زیبایت همیشه در دل من زنده است .
 


مرا ابر ، تو را دریا کشیدند / مرا پایین تو را بالا کشیدند / برای خواهش چشمان من بود / که اینگونه تو را زیبا کشیدند .
 


آرزویم برایت این است : در میان مردمی که می دوند برای زنده بودن ، آرام قدم برداری برای زندگی کردن .

 

 

 

تا جان به تنم باشد ، یادت به سرم باشد / تا سر ندهم بر باد ، هرگز نروی از یاد .
 


این شعر آبی می نشیند روی کاشی / وقتی که معشوق غزل هایم تو باشی / برگرد شاید شعر آرامش بگیرد / چیزی نمانده واژه را از هم بپاشی .
 


تویی که مرا در حال سقوط می بینی ، آیا تا به حال اندیشیده ای که شاید تو وارونه ایستاده ای ؟
 


من به یادت هستم چه به هنگام دعا ! چه به هنگام نشستن به لب پنجره ی خاطره ها !
 


تو از هر نزدیکی به من نزدیکتری ، دوری و فاصله فقط برای کسانی معنی داره که دلهاشون از همدیگه دوره !
 


شکسپیر میگوید هرازگاهی برای آنکه دوستش میداری نشانه ای بفرست تا به یادش آوری که هنوز برایت عزیز است و این آن نشانه است .
 


آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم / می نمیخواهم بیا ساقی تماشایت کنم / بیقرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن / کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم .
 


دیروزمان که گم شد ، فردایمان هم که پیدا نیست ، پس امروز پیداها را گم نکنیم .
 


من به یاد دل و دل یاد تو را میگیرد / دل اگر یاد عزیزش نکند میمیرد .
 


تنها تفاوت ما این است : تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمیبرم !


این بار تو بگو دوستت دارم ، نترس ، من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید .
 


وسعت دوست داشتن همیشه گفتنی نیست ، به وسعت تمام ناگفته هایم دوستت دارم .
 


تو مپندار که خاموشی من ذکر فراموشی توست / بلکه هر لحظه دلم مست تماشایی توست .
 


قشنگترین حس وقتیه که بدونی هرگز فراموش نمیشی ! این حس تقدیم به وجود نازت .
 


اگه مجبور باشم انتخاب کنم بین دوست داشتنت یا نفس کشیدن ، از آخرین نفس استفاده می کنم تا بهت بگم : دوستت دارم .
 


شب نگاهم که می کنی انگار / توی چشمم چراغ می افتد / آخرش من برات می میرم / صبر کن اتفاق می افتد .
 


می روی آن دل مسکین مرا برگردان / شب بارانیه غمگین مرا برگردان / هرچه بردید ز جان و دل من حرفی نیست / لااقل آن من پیشین مرا برگردان .
 


گرچه جانم رود از دست در این کنج قفس / یادت از دل نرود تا که مرا هست نفس .
 


درسته که جداییم ، نگو که بی وفاییم / ما اهل هر کجاییم ، فقط یاد شماییم .
 


گاهی اوقات همینی که هستی را دوست دارم وگرنه بهتر از این را همه دوست دارند .

ثانیه ها ، روزها ، ماهها ، حقیرتر از آنند که بهانه ای برای از یاد بردنت باشند .
 


با هر نگاه تو تقویم قلبم ورق میخوره ، کاش هرگز به تعطیلی نرسه !
 


خوب ها هرگز تنها نیستند و مهربانی همسایه ی همیشگی آنهاست و تو خوب ترینی .
 


فکر کردم تو همدردی ولی نه ! تو هم ، دردی !
 


بی تو دلم نیمه شبی سوی دشت / پر زد و آواره شد و بر نگشت / لذت بیداری شبها تویی / تازه ترین اصل تمنا تویی / چشم تو آغاز پریشانیم / دوری تو علت ویرانیم .
 


هرچی زنگ میزنم به گوشیت یه صدایی میگه : مشترکی که به یادشی تو رو فراموش کرده ! راست میگه ؟
 


در خیال من بمان ، اما خودت برو ، آنکه در رویای من است مرا دوست دارد ، نه تو !
 


در سایه ی دلشکستگی پیر شدم / غم خوردم و با غمت نمک گیر شدم / تا آمدم آشنای قلبت باشم / گفتی که من از غریبه ها سیر شدم .
 


تنها بنایی که هرچه بیشتر بلرزه ، محکمتر میشه ، دله !
 


هرآنکه یار خواهد یار بسیار / ولیکن فرق دارد یار با یار / دل من سایه ی لطف تو میخواست / وگرنه سایه ی دیوار بسیار .



اگه معرفت با مسیر طولانیش ایستگاه آخری داشته باشه ، تو آخرشی !
 


آن دوست که دیدنش بیاراید چشم / بی دیدنش از دیده نیاساید چشم / ما را ز برای دیدنش باید چشم / ور دوست نبینی به چه کار آید چشم .
 

ما نه آنیم که در بازی تکراری این چرخ و فلک / هرکه از دیده ی مان رفت ز خاطر ببریم .
 


بهترین آرزوها را برایت دست فرشته ها سپرده ام ، نگاهت به آسمان باشد !
 


و من هنوز عاشقم ، آنقدر که می توانم هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد ، از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم و دست آخر همه را فراموش کنم !
 


تویی آنکه بهانه ی فردایی / تویی آنکه سراسر عشق و شیدایی / منم آنکه برای تو میمیرم / نفس هم به خیال تو میگیرم .
 


هرگز دنبال کسی نباشیم که بتونیم باهاش زندگی کنیم ، بلکه به دنبال کسی باشیم که نتونیم بدونش زندگی کنیم .
 


دلمان که می گیرد ، تاوان لحظه هایی است که دل می بندیم .
 


آمدم تا مست و مدهوشت کنم اما نشد / عاشقانه تکیه بر دوشت کنم اما نشد / آمدم تا از سر دلتنگی ام / گریه ی تلخی در آغوشت کنم اما نشد / نازنینم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم / سعی کردم فراموشت کنم ، اما نشد .
 


زندگی یه پل قدیمیه ، به این فکر نکن که اگه تنها ازش گذشتی دیرتر خراب میشه ، به این فکر کن که اگه افتادی یکی باشه که دستتو بگیره !

قلب هرکس تمام زندگی اوست .

قلب هرکس تمام زندگی اوست .
 


ای صبا گر بگذری از کوی مهرافشان دوست / دوست ما را گو سلامی ، دل همیشه تنگ اوست .
 


همیشه سخت ترین سیلی رو از کسی میخوری که روزی بهترین نوازشگرت بود .
 


سکوتی بود در قلبم که با آن میزدم فریاد / اگر رفتی ز شهر غم ، مرا هرگز نبر از یاد .
 

گفتمش بی تو دلم میمیرد / گفت با خاطره ها خلوت کن / گفتمش خنده به لب میمیرد / گفت با خون جگر عادت کن / گفتمش با که دلم خوش باشد / گفت غم را به دلت دعوت کن / گفتمش راز دلم را چه کنم / گفت با سنگ دلم صحبت کن .
 


وقتی احساس کنم نیمه ای از جان منی / بی تو هرجا بروم باز وجودم تنهاست .
 


توی دنیا آدمهای زیادی روی تخت های دو نفره میخوابن ، اما قشنگتر اینه که بعضی آدم ها روی تختهای یه نفره بیاد هم بیدارن .
 


مرکب گیرم از خون رگانم / قلم بتراشم از هر استخوانم / نویسم بهر دوست مهربانم / محبت آتشی در جانم افروخت / که تا دامان محشر بایدم سوخت .
 


کاش یادت نرود روی آن نقطه ی پر رنگ بزرگ ، بین بی باوری آدمها ، یک نفر میخواهد که تو خندان باشی ، نکند کنج هیاهوی زمان بروم از یادت .
 


ما بخار شیشه ایم ، نازمون کنی اشکمون در میاد چه برسه فراموشمون کنی !

 

 

در ثانیه های بودنت می مانم / در فصل شکست خوردنت می مانم / یک سال نه ده سال چه فرقی دارد ؟ / تا لحظه ی دل سپردنت می مانم .
 


هرجا دلت شکست ، قبل رفتن خودت جاروش کن ! تا هر ناکسی منت دستای زخمیشو رو سرت نذاره .
 


زندگی گذشتنی ست ، چهره ها شکستنی ست ، این فقط محبت است که همیشه ماندنی ست .
 


قلب پر از سکوتم دلتنگه از جدایی / بی تو ببین چه سرده تابستون و تنهایی .
 


دفتر سرنوشت من پر از تکرار واژه ی تنهاییست ، کاش تقدیر برگی از شادی با نام تو برایم ورق زند ، دوستت دارم .
 


همه احساس میکنن هرآنکس که زیباست مهربان است ، دریا زیباست ولی سیلی به صخره های ساحل میزند .
 


تو آنی آنکه بی تابی همیشه / منم تشنه و تو آبی همیشه / برای مستی روح دل من / مثال ساغر نابی همیشه .
 


روی ماهت گر ز چشم بی قرارم غایب است / یاد زیبایت همیشه در دل من زنده است .
 


مرا ابر ، تو را دریا کشیدند / مرا پایین تو را بالا کشیدند / برای خواهش چشمان من بود / که اینگونه تو را زیبا کشیدند .
 


آرزویم برایت این است : در میان مردمی که می دوند برای زنده بودن ، آرام قدم برداری برای زندگی کردن .

 

 

 

تا جان به تنم باشد ، یادت به سرم باشد / تا سر ندهم بر باد ، هرگز نروی از یاد .
 


این شعر آبی می نشیند روی کاشی / وقتی که معشوق غزل هایم تو باشی / برگرد شاید شعر آرامش بگیرد / چیزی نمانده واژه را از هم بپاشی .
 


تویی که مرا در حال سقوط می بینی ، آیا تا به حال اندیشیده ای که شاید تو وارونه ایستاده ای ؟
 


من به یادت هستم چه به هنگام دعا ! چه به هنگام نشستن به لب پنجره ی خاطره ها !
 


تو از هر نزدیکی به من نزدیکتری ، دوری و فاصله فقط برای کسانی معنی داره که دلهاشون از همدیگه دوره !
 


شکسپیر میگوید هرازگاهی برای آنکه دوستش میداری نشانه ای بفرست تا به یادش آوری که هنوز برایت عزیز است و این آن نشانه است .
 


آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم / می نمیخواهم بیا ساقی تماشایت کنم / بیقرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن / کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم .
 


دیروزمان که گم شد ، فردایمان هم که پیدا نیست ، پس امروز پیداها را گم نکنیم .
 


من به یاد دل و دل یاد تو را میگیرد / دل اگر یاد عزیزش نکند میمیرد .
 


تنها تفاوت ما این است : تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمیبرم !


این بار تو بگو دوستت دارم ، نترس ، من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید .
 


وسعت دوست داشتن همیشه گفتنی نیست ، به وسعت تمام ناگفته هایم دوستت دارم .
 


تو مپندار که خاموشی من ذکر فراموشی توست / بلکه هر لحظه دلم مست تماشایی توست .
 


قشنگترین حس وقتیه که بدونی هرگز فراموش نمیشی ! این حس تقدیم به وجود نازت .
 


اگه مجبور باشم انتخاب کنم بین دوست داشتنت یا نفس کشیدن ، از آخرین نفس استفاده می کنم تا بهت بگم : دوستت دارم .
 


شب نگاهم که می کنی انگار / توی چشمم چراغ می افتد / آخرش من برات می میرم / صبر کن اتفاق می افتد .
 


می روی آن دل مسکین مرا برگردان / شب بارانیه غمگین مرا برگردان / هرچه بردید ز جان و دل من حرفی نیست / لااقل آن من پیشین مرا برگردان .
 


گرچه جانم رود از دست در این کنج قفس / یادت از دل نرود تا که مرا هست نفس .
 


درسته که جداییم ، نگو که بی وفاییم / ما اهل هر کجاییم ، فقط یاد شماییم .
 


گاهی اوقات همینی که هستی را دوست دارم وگرنه بهتر از این را همه دوست دارند .

ثانیه ها ، روزها ، ماهها ، حقیرتر از آنند که بهانه ای برای از یاد بردنت باشند .
 


با هر نگاه تو تقویم قلبم ورق میخوره ، کاش هرگز به تعطیلی نرسه !
 


خوب ها هرگز تنها نیستند و مهربانی همسایه ی همیشگی آنهاست و تو خوب ترینی .
 


فکر کردم تو همدردی ولی نه ! تو هم ، دردی !
 


بی تو دلم نیمه شبی سوی دشت / پر زد و آواره شد و بر نگشت / لذت بیداری شبها تویی / تازه ترین اصل تمنا تویی / چشم تو آغاز پریشانیم / دوری تو علت ویرانیم .
 


هرچی زنگ میزنم به گوشیت یه صدایی میگه : مشترکی که به یادشی تو رو فراموش کرده ! راست میگه ؟
 


در خیال من بمان ، اما خودت برو ، آنکه در رویای من است مرا دوست دارد ، نه تو !
 


در سایه ی دلشکستگی پیر شدم / غم خوردم و با غمت نمک گیر شدم / تا آمدم آشنای قلبت باشم / گفتی که من از غریبه ها سیر شدم .
 


تنها بنایی که هرچه بیشتر بلرزه ، محکمتر میشه ، دله !
 


هرآنکه یار خواهد یار بسیار / ولیکن فرق دارد یار با یار / دل من سایه ی لطف تو میخواست / وگرنه سایه ی دیوار بسیار .



اگه معرفت با مسیر طولانیش ایستگاه آخری داشته باشه ، تو آخرشی !
 


آن دوست که دیدنش بیاراید چشم / بی دیدنش از دیده نیاساید چشم / ما را ز برای دیدنش باید چشم / ور دوست نبینی به چه کار آید چشم .
 

ما نه آنیم که در بازی تکراری این چرخ و فلک / هرکه از دیده ی مان رفت ز خاطر ببریم .
 


بهترین آرزوها را برایت دست فرشته ها سپرده ام ، نگاهت به آسمان باشد !
 


و من هنوز عاشقم ، آنقدر که می توانم هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد ، از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم و دست آخر همه را فراموش کنم !
 


تویی آنکه بهانه ی فردایی / تویی آنکه سراسر عشق و شیدایی / منم آنکه برای تو میمیرم / نفس هم به خیال تو میگیرم .
 


هرگز دنبال کسی نباشیم که بتونیم باهاش زندگی کنیم ، بلکه به دنبال کسی باشیم که نتونیم بدونش زندگی کنیم .
 


دلمان که می گیرد ، تاوان لحظه هایی است که دل می بندیم .
 


آمدم تا مست و مدهوشت کنم اما نشد / عاشقانه تکیه بر دوشت کنم اما نشد / آمدم تا از سر دلتنگی ام / گریه ی تلخی در آغوشت کنم اما نشد / نازنینم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم / سعی کردم فراموشت کنم ، اما نشد .
 


زندگی یه پل قدیمیه ، به این فکر نکن که اگه تنها ازش گذشتی دیرتر خراب میشه ، به این فکر کن که اگه افتادی یکی باشه که دستتو بگیره !