عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت
عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت

نکات شخصیتی

آدم در لحظه هایی  نکته های جالبی از شخصیت خودش رو پیدا میکنه.مثلا میفهمه تا چه حد در برابر ناملایمات ضعیفه و از پا درمیاد یا اینکه میفهمه چگونه و با چه روشی میتونه با مشکلاتش دست و پنجه نرم کنه.یکی از فایده های این روزا برای من این بود که چند تا نکته از شخصیت خودم رو کشف کردم.

١- فهمیدم چقدر ترسو هستم مخصوصا در برابر مریضی سریع خودم رو میبازم و فکر میکنم به آخر خط رسیدم.من حتی قبل از اینکه درد به سراغم بیاد از ترس درد -دردم میگیره!

٢-فهمیدم که چقدر زود ناامید میشم!!!!گرچه موقع شعار دادن خیلی غرا و نفس گیر واسه همه حرف میزنم اما پای عمل برای خودم که میرسه دیدم واویلا که چقدر سریع فکر میکنم هیچ امیدی دیگه وجود نداره و مشکل من هیچ وقت حل نخواهد شد.

٣-فهمیدم وقتی افسرده هستم اشکام شر و شر سرازیره و انقدر هم مظلومانه گریه میکنم که همه رو به گریه میندازم.

۴- فهمیدم که وقتی غصه و نگرانی داره منو داغون میکنه بهتره هیچ کار دیگه ای  نکنم بالاخره یه چیزی میشه دیگه!!!!!......

۵-وفهمیدم دراوج ناامیدی هم که باشم شکر خداو توکل به خدا رو از دست نمیدم و باز هم با همه بیچارگیهام و بدبختیهام فکر میکنم این هم بخشی از حکمت حکیمانه خداست .

زندگی

زندگی را به تمامی زندگی کن
در دنیا زندگی کن بی آنکه جزیی از آن باشی.
همچون نیلوفری باش در اب
زندگی در آب،بدون تماس با آب!
زندگی به موسیقی نزدیک تر است تا به ریاضیات
ریاضیات به ذهن وابسته است
و زندگی در ضربان قلبت ابراز وجود می کند!
زندگی سخت ساده است!
خطرکن!
وارد بازی شو!
چه چیزی از دست می دهی؟
با دستهای تهی آماده ایم،و با دست های تهی خواهیم رفت.
نه،چیزی نیست که از دست بدهیم،
فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند،تا سرزنده باشیم،
تا ترانه ای زیبا بخوانیم،و فرصت به پایان خواهد رسید.
آری این گونه است که هر لحظه غنیمتی است!
مرگ تنها برای کسانی زیباست که
زیبا زندگی کرده اند از زندگی نهراسیده اند
شهامت زندگی کردن را داشته اند
کسانی که عشق ورزیده انددست افشانده اند
و زندگی را جشن گرفته اند
پس هر لحظه را به گونه ای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است
و کسی چه می داند؟شاید آخرین لحظه باشد!

رویا

در رویا دید که  با خدا حرف میزند
خدا از او پرسید
مایلی از من چیزی بپرسی؟
او گفت، اگر وقت داشته باشید
وخداوند با لبخندی گفت
وقت من ابدی است
چه پرسشی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی؟
پرسید
چه چیزی در رفتار انسان ها هست که شما را شگفت زده می کند؟
خدا پاسخ داد
آدم ها از بودن در دوران کودکی خسته می شوند
عجله دارند زودتر بزرگ شوند، و سپس
حسرت دوران کودکی را می خورند
اینکه سلامتی خود را صرف کسب ثروت می کنند
و سپس
ثروتشان را دوباره خرج بازگشت سلامتیشان می کنند
چنان با هیجان و نگرانی به آینده فکر می کنند
که از زمان حال غافل می شوند
آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند
و نه در آینده
اینکه چنان زندگی می کنند که گویی هیچوقت نخواهند مرد
و آنچنان می میرند که گویی هرگز زندگی نکرده اند
خداوند دستهایش را در دست گرفت
و او برای لحظاتی سکوت کرد
سپس  پرسید
به عنوان خالق انسانها
می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند؟
خداوند با لبخند پاسخ داد
یاد بگیرند که نمیتوانند دیگران را مجبور کنند که دوستشان داشته باشند
اما می توانند طوری رفتار کنند که محبوب دیگران شوند
یاد بگیرند که خود را با دیگران مقایسه نکنند
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد
بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد
یاد بگیرند دیگران را ببخشند با عادت کردن به بخشندگی
یاد بگیرند تنها چند ثانیه طول می کشد تا زخمی در قلب کسی که دوستش دارند ایجاد کنند
ولی سال ها طول می کشد تا آن جراحت را التیام بخشید
یاد بگیرند کسانی هستند که آن ها را از صمیم قلب دوست دارند
ولی نمیدانند چگونه احساسشان را ابراز کنند
یاد بگیرند و بدانند دو نفر می توانند به یک موضوع واحد نگاه کنند
ولی برداشت آن ها متفاوت باشد
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست همدیگر را ببخشند
بلکه انسان ها باید قادر به بخشش و عفو خود نیز باشند
پس او از خدا تشکر کرد و گفت
آیا چیز دیگری هم وجود دارد که دوست داشته باشید تا آنها بدانند؟
خداوند لبخندی زد و پاسخ داد
فقط اینکه بدانند من اینجا "با آنها" هستم  " همیشه"
 
پس : خوشبختی ما در سه چیز است
تجربه از دیروز، استفاده از امروز ، امید به فردا
ولی ما با سه حرکت زندگی مان را تباه می کنیم
حسرت دیروز ، اتلاف امروز ،ترس از فردا

چرا خانمها گریه می کنند؟

یکی از بزرگترین مشکلاتی که ممکن است برای هر مردی بوجود بیاید، این است که همسرش به دلیل اختلالات هورمونی، شروع به گریه و زاری کند. در دوره های ماهانه که سیستم بدنی خانم ها دستخوش تغییرات هورمونی قرار می گیرد، آنها از نظر احساسی بسیار حساس می شوند، البته نباید تصور کرد که دلیل ناراحتی و بی قراری خانم در یک چنین مواقعی تنها به واسطه اختلالات هورمونی ایجاد می شود و دلیل قانع کننده دیگری در ورای آن وجود ندارد. به هر حال در این شرایط، هر لحظه این امکان وجود دارد که خانم آب های جمع شده در پشت سد را رها کرده و ساعت ها به گریه و زاری بنشیند.
ادامه مطلب ...

حکایت زندگی

« کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ، آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آورتر بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... 

چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم . »

به تو عادت کرده بودم

به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنم مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرهم لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بی تو تجربه کردن مرگه زندگی کردن بی تو من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و گریه شب به تو حجرت کرده بودم با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم خونه لبریز سکوته خونه از خاطره خالی من پر از میل زوالم عشق من تو در چه حالی  

 

عشق یعنی .....

عشق یعنی یک سلام و یک درود

 عشق یعنی درد و محنت در درون

 عشق یعنی یک تبلور یک سرود

 عشق یعنی قطره و دریا شدن

 عشق یعنی یک شقایق غرق خون

 عشق یعنی زاهد اما بت پرست

 عشق یعنی همچو من شیدا شدن

 عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه

 عشق یعنی بیستون کندن بدست

 عشق یعنی آب بر آذر زدن

 عشق یعنی چون محمد پا به راه

 عشق یعنی عالمی راز و نیاز

 عشق یعنی با پرستو پرزدن

 عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

 عشق یعنی یک تیمم یک نماز

 عشق یعنی سر به دار آویختن

 عشق یعنی اشک حسرت ریختن

 عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

 عشق یعنی سجده ها با چشم تر

 عشق یعنی مستی و دیوانگى

 عشق یعنی خون لاله بر چمن

 عشق یعنی شعله بر خرمن زدن

عشق یعنی آتشی افروخته

 عشق یعنی با گلی گفتن سخن

 عشق یعنی معنی رنگین کمان

 عشق یعنی شاعری دلسوخته

 عشق یعنی قطره و دریا شدن

 عشق یعنی سوز نی آه شبان

 عشق یعنی لحظه های التهاب

 عشق یعنی لحطه های ناب ناب

 عشق یعنی دیده بر در دوختن

 عشق یعنی در فراقش سوختن

 عشق یعنی انتظار و انتظار

 عشق یعنی هر چه بینی عکس یار

 عشق یعنی سوختن یا ساختن

 عشق یعنی زندگی را باختن

 عشق یعنی در جهان رسوا شدن

 عشق یعنی مست و بی پروا شدن

 عشق یعنی با جهان بیگانگى