عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه
همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت
عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه
همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت
عشق یعنی
عشق یعنی قطره قطره آب شدن...
در وفــور اشـک یـار گـــریان شـــدن
عشق یعنی بر دلی چیره شدن...
دست از جان شستن و مـجنون شـــدن
عشق یعنی در حضور باران طوفان شدن...
در کنار قاصدک رقصیدن و پرپر شدن
عشق یعنی در عمیق قلب یار ساکن شدن...
بر دامان وی افتادن و بی جان شدن
عشق یعنی در پی باد رفتن و راهی شدن...
از فراز کوه‌ها بگذشتن و پیدا شدن
وفا
در خواب ناز بودم شبی
دیدم کسی در می زند
در را گشودم روی او
دیدم غم است در می زند
ای دوستان بی وفا
از غم بیاموزید وفا
غم با آن همه بیگانگی
هر شب به من سر می زند
با بودنت دنیای من
با بودنت دنیای من رنگی تر از همیشست
قلب تموم آدماش
از جنسی مثل شیشست
با بودنت رنگین کمان یه رنگ اضافه داره
رنگی زیباییش تو رو
تو ذهن من میاره
با بودنت تو گلخونه هچ گلی کم ندارم
هچ گلی اونجا نمی خوام
وقتی تویی کنارم
با بودنت غصه می میره شادی جاشو می گیره
با بودنت هرچی غمه
تو قلب من می میره
با بودنت شعرای من معنای تازه دارن
گلهای اطلسی
شکلی دوباره دارن
با بودنت دلم میخواد که از سینه جدا بشه
پر بکشه به سمت تو
تو راه تو فدا بشه
با بودنت دوستت دارم رو زبونم میشنه
سهم من از با تو بودن
این عشق نازنینه
با بودنت یه زندگی یه عمر تازه دارم
برای دیدین تو
من یه عمره در انتظارم
عشق فراموش شده
تو که میدونی عشق منی دوست دارم واسه چی پس تو میگی میخوام برم دیگه دوست ندارم یادته اون روزا که دستت تو دسته من حالا تو میخوای بری منو نمیخوای دلبر من میدونی من بی کسم تو بودی همه کسم زندیگم تو بودیو حالا من خارو خسم چرا تو لج میکنی ابروهاتو کج میکنی زندگیم تموم شدش برای تو عمر من حروم شدش به پای تو واسه تو حاضر بودم ستاره هارو بشمورم شهرو آتیش بزنم بیام بگم دوست دارم ...
دیدی عاشق کردم
وقتی که می رفتیم با پای پیاده
گفتی فقط یادت باشه یه دوستیه ساده،ساده،ساده،
هیچ حسی نباشه هیچ عشقی نباشه
یه روز خواستیم جدا بشیم بریم خیلی ساده
این بارونه چشمام تمومی نداره
آخه دلم برای تو یه بیقراره قراره قراره
گفتی نمی خوامت عاشقت نمیشم
گریه هاتم دیگه برام فایده نداره
دیدی که عاشقت کردم خودت گفتی که فکر نمی کردم
اینجوری عاشقت بشم
ولی دیدی که عاشقت کردم
اما من واسه تو میمردم
دوسم نداشتی غصه می خوردم
آخرش دل تو رو بردم
آخرش دل تو رو بردم
گفتی منو می خوای چی کار تنها برو هر جا می خوای برو
وقتی که می رفتیم با پای پیاده
گفتی فقط یادت باشه یه دوستیه ساده،ساده،ساده،
هیچ حسی نباشه هیچ عشقی نباشه
یه روز خواستیم جدا بشیم بریم خیلی ساده
واسه تو میمردم غصتو می خوردم
یواشکی عکستو با خودم می بردم،می بردم،می بردم
تا صبح میشستم کنار عکست
بیدار میموندم غصتو می خوردم
دیدی که عاشقت کردم خودت گفتی که فکر نمی کردم
اینجوری عاشقت بشم
ولی دیدی که عاشقت کردم
اما من واسه تو میمردم
دوسم نداشتی غصه می خوردم
آخرش دل تو رو بردم
آخرش دل تو رو بردم ...
عشق
عشق نمی پرسه تو کی هستی؟
فقط میگه: تو ماله منی .
عشق نمی پرسه اهل کجایی؟
فقط میگه:توی قلب من زندگی می کنی .
عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟
فقط میگه: باعث می شی قلب من به ضربان بیفته .
عشق نمی پرسه چرا دورهستی؟
فقط میگه:همیشه با منی.
عشق نمی پرسه دوستم داری؟
فقط میگه: دوستت دارم ...
اوج
ماه در اوج آسمان می رود
و ما در گوشه ای ازشب
همچنان به گفتگوی دست ها
گوش فرا داده ایم و ساکتیم
و در چشم های هم، یکدیگر را می خوانیم
در چشم های هم، همدیگر را می بخشیم
من همه دنیا را در چشم های او می بینم
او همه دنیا را در چشم های من می بیند
ما در چشم های هم ساکتیم
یکدیگر را می بینیم
و چشم در چشم هم
و گوش به زمزمه لطیف، مهربان دست خاموشیم
و ماه در اوج آسمان می رود...