عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت
عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

عـــــشـــــــــــــقهای ســــــــــــــــــوخــــتــــــــــه

همیشه حــــــرارت لازم نیست، گـــــاه از ســـــردی یک نگاه میتوان آتـــش گرفــــــت

یادمان باشد

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد طلب مهر ز هر چشم خماری نکنیم یادمان باشد که دگر لیلی و مجنونی نیست به چه قیمت دلمان بهر کسی چاک کنیم یادمان باشد که در این بهر دو رنگی و ریا دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم یادمان باشد ... 

دوستان

سلام به همه دوستای گل خودم . دوستای پر احساس و با محبت من در سرتاسر کشور عزیزمون ایران . دوستایی که حضورشون یه قوت قلب خیلی بزرگی واسه منه ! دوستایی که با  حضور گرمشون  به این کلبه  رونق میدن .

خوب میدونم که وبلاگ من اونقدرا هم  زیبا نیس! اما همواره  سعیم بر این بوده  تا با همه بضاعتی که دارم

 ( که اونم تنها یه دل پر احساس و خجالتیه )  بتونم  یه میزبان خوب واسه همه کسایی باشم که بهم  سر میزنن.

خودم خوب میدونم که همه عزیزان جانم ، با قصد و اراده قلبی سر نمیزنن ، آره خیلی هام  هستن که  در مسیر رسیدن به  خانه ای دیگر، خیلی اتفاقی به این کلبه میرسن و یه سر کوچیکی به  وبلاگ من میزنن !

آره درسته که خیلی کلبه ام محقره ،اما بعضی وفتا اصلا تجملات  مفهومی نداره !


نمیدونم تا حالا توی موقعیتی مث یه شب برفی ، توی یه بیابون تاریک قرار گرفتینه یا نه؟

 اونجاس که  از دور دیدن یه چراغ  روشن یا دودی که از دودکش  یه کلبه چوبی  بیرون میاد، بهترین چیزیه که میتونه آدمو خوشحال و امیدوار کنه !

حالا ممکنه تو اون کلبه محقر چیزی هم  جز یه آدم تنها و  یه استکان چای گرم  چیزی پیدا نشه ! ولی خاطره اون شب و سادگی و صفای اون آدم تا آخر عمر  توی ذهنمون می مونه.

 بعضا ممکنه اون فرد دوباره به اون کلبه سر بزنه ... ممکنه هم  دیگه هیچ وقت ........

       من در این کلبه خوشم!

       تو در آن اوج که هستی خوش باش

                   من به یاد تو خوشم!

                                            تو به عشق هر که هستی خوش باش  !

آره دوستای عزیز و با احساس  خودم .

تمام سعی منم بر اینه که اگرچه کلبه من به نسبت خونه ها و آپارتمانهای امروزی  اونقدر کوچیک و محقره که شایدم به حساب نیاد..... ولی دوس دارم بدونین که منم مث خیلیای دیگه  یه روزی راهم رو گم کرده بودم  و چون هیچ سر پناهی واسه احساسات پاک و بی آلایشم پیدا نکردم ....  تصمیم به ایجاد یه سر پناه کردم

آره دوستای گلم... دوس دارم درک کنین که واسه  روی هم گذاری خشت خشت این کلبه کاه گلی ام  چقدر زحمت و سختی کشیدم  تا تونستم اونو  بنا کنم .!

میدونم خیلی محفر تر از اونیه  که آدم فکرشم بکنه . ولی حداقل اینجوری مطمئنم که احساساتم  توی سوز  و سرمای بیرون یه سرپناهی دارن .....  اگرم کسی  راهشو گم بکنه .. میتونه با دیدن  چراغ کلبه ساده ای که همیشه سعی میکنم روشن نگه اش دارم  امیدوار بشه  ....

 اینجوری حتی اگه شده قد یه ساعت میتونم  میزبان احساساتش باشم........

راستی تنها زمستونای سرد رو تو این کلبه تجسم نکنید ها........

تا حالا فکر کردینه که موقع بهار ،  ( اون موقعی که باز شدن  گلای شقایق و پونه و بابونه  تن خسته  دشت رو نوازش میکنن  و صدای پرنده های باز گشته از سفر تمام کوه و دشت رو پر میکنه .....  )  چه لذتی داره که پنجره های کلبه  رو باز کنیم و بذاریم  که احساسمون هوای تازه  بخوره .

به امید آن روز ............. در کنار شما 

 .

دختر ایرونی

دختر ایرونی هم صدای من
خون شرقی تو رگهای من
عاشقت شدم یار جون جونی دختر ایرونی دختر ایرونی
دختر ایرونی بی رنگ و ریا
یه فرشته از نسل آریا
عاشقت شدم یار جون جونی دختر ایرونی دختر ایرونی
هیچ کی زیر این گنبد کبود با من مثل تو مهربون نبود
دختر ایرونی با وفای من چشمای سیات آشنای من
دختر ایرونی بلای من یار خوش ادای من
من دلم می خواد صدات کنم خوب من خدای من
دختر ایرونی وصله ی تنم گل لاله ی خاک میهنم
هر جا که تو ای خونه ی منه خورشید واسمون خیمه میزنه
دختر ایرونی بلای من یار خوش ادای من
من دلم می خواد صدات کنم خوب من خدای من
دختر ایرونی هم صدای من
خون شرقی تو رگهای من
عاشقت شدم یار جون جونی دختر ایرونی دختر ایرونی
می دونستم که تو همیشه مهربونی می دونستم می خوای تو قلب من بمونی
دختر ایرونی بلای من یار خوش ادای من
من دلم می خواد صدات کنم خوب من خدای من
دختر ایرونی بلای من یار خوش ادای من
من دلم می خواد صدات کنم خوب من خدای من
دختر ایرونی هم صدای من
خون شرقی تو رگهای من
عاشقت شدم یار جون جونی دختر ایرونی دختر ایرونی
دختر ایرونی بی رنگ و ریا
یه فرشته از نسل آریا
عاشقت شدم یار جون جونی دختر ایرونی دختر ایرونی
می دونستم که تو همیشه مهربونی می دونستم می خوای تو قلب من بمونی
دختر ایرونی وصله ی تنم گل لاله ی خاک میهنم
هر جا که تو ای خونه ی منه خورشید واسمون خیمه میزنه
دختر ایرونی بلای من یار خوش ادای من
من دلم می خواد صدات کنم خوب من خدای من
دوست دارم تو رو تو غصه هات همش از صداقته
دوست دارم تو رو تو هر نگات یه غزل نجا بته

غریبانه

چه غریبانه میگریست آن شب بی تو تکه ابری که سکوت وجودم رو فهمید و چه غریبانه خندید آن روز که بی تو مرگم را فهمید



-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
شاخه گل رزی که درزمان حیات به کسی می دهید ، به مراتب بهتر ازیک دسته گل ارکیده ای است که روی سنگ قبر او می گذارید



-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

همین روزا میان و دسگیرت میکنن.دست بند به دست می برنت جزییات هنوز مشخص نیست اما اثر انگشتت روی قلب شکسته ام مونده



-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

عشق داستان غم انگیزی است که با بیان ان چشم ها از اشک دریا می شود.دل ها از درد شکسته می شود و چهره ها از غم چروکیده..........
روزهای روشن و غروب های دلتنگ من می انجامد و عاشقان بی گناه در پنجره ی اه عشق چه اسان جان می سپارند.



-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یکجا جمع نمی شود که در همین سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد ...


-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
در زمانی که وفا قصه برف به تابستان است و صداقت گل نایابی است و در آئینه چشمان شقایق ها نیز، عابر ظالم و بی عاطفه ی غم جاریست، به چه کس باید گفت: با تو خوشبخت ترین انسانم؟؟!!


-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
زمان! به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست.... بوسیدن قول ماندن نیست..... و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست...


-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت .....





-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

از لبانم بشنو :
(( زندگی رویا نیست.
زندگی زیبایی ست.
می توان ،
بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت
می توان ،
از میان فاصله ها را بر داشت
دل من با دل تو ،از لبانم بشنو :
(( زندگی رویا نیست.
زندگی زیبایی ست.
می توان ،
بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت
می توان ،
از میان فاصله ها را بر داشت
دل من با دل تو ،
هر دو بیزار از این فاصله هاست.))



-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

پاییز زرد است که لبریز حقایق شده است
تلخ است که با درد موافق شده است
شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاری است که عاشق شده است

!
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
گریه کردم اشک بر دلم مرحم نشد
ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد
در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی
از هزاران گل،گلی همچون تو پیدا نشد

-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

تو برام تنهاترینی.. تو برام قشنگترینی.. تو نگینی روی انگشتر قلبم..کاش میشد تو دام چشمهات اسیر همیشه بودم..کاش میشد منو میدیدی که برات دارم می میرم.. نمیخوام بی تو بمونم، چون دیگه چیزی ندارم..کاش می شد گلهای عشقم یه گلستانی می ساختند.. من میون دشت گلهام، تو بالا خورشید، روزهام کاش می شد.. چشمهای پاکت، ماه شبهای دلم بود، دیگه قصه ای ندارم، چون حالا من تو رو دارم.. واسه دوست داشتن چشمهات، واسه اون ناز نگاهت، به شکار شب و روزم باشه، اشکالی نداره، بذار از عشقت بسوزم....



-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

ویرانه نه آن است که جمشید بنا ساخت
ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که با هر نگه تو
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت


-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

چقدر سخت است گل آرزوهایت را در باغ دیگری ببینی و هزار بار در خودت ب***ی و آن وقت آرام زیر لبت بگویی: گل من باغچه ی نو مبارک

-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
غروب شد....خورشید رفت ....افتابگردان دنبال خورشید می گشت ... ناگهان ستاره ای چشمک زد .. افتابگردان سرش را پایین انداخت اری گلها هرگز خیانت نمی کنند

-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
ای کاش آشنائیها نبود یا به دنبالش جدائی ها نبود
یا مرا با او نمی کردی آشنا یا مرا از او نمی کردی جدا


-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
لذتی که در فراق هست در وصال نیست چون در فراق شوق وصال هست و در وصال بیم فراق


-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
زندگی گفت که آخر چه بود حاصل من؟ عشق فرمود تا چه گوید دل من,عقل نالید کجا حل شود مشکل من , مرگ خندید در خانه ی ویرانه ی من.





-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

برای عشق تمنا کن ولی خار نشو.

برای عشق قبول کن ولی غرورت را از دست نده.

برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو.

برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه.

برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن.

برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر.

برای عشق وصال کن ولی فرار نکن.

برای عشق زندگی کن ولی عاشقانه زندگی کن.

برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش.

برای عشق خودت باش ولی خوب باش.



-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

آن روزهای روشن فردا دروغ بود
دریا دروغ بود، تماشا دروغ بود
بهتر نبود علم پدر گول زد مرا
موضوع دبستانی انشا دروغ بود

-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

روی دلای آدما هرگز حسابی وا نکن
از در نشد از پنجره زوری خودت رو جا نکن
آدمکای شهر ما بازیگرایی قابلن
وقتش بشه یواشکی رو قلب هم پا میذارن
تو قتلگاه آرزو آدم کشی زرنگیه
شیطونک مغزای ما دلداده دو رنگیه
دلخوشی های الکی،وعده های دروغکی
آدمکای شب زده قلبا رو ویرون میکنن
دل ستاره منو از زندگی خون میکنن
ستاره ها لحظه هارو با تنهایی رنگ میزنن
به بخت هر ستاره ای آدمکا چنگ میزنن

-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
عمری دل خود سیاه بار آوردم
یک قلب پر از گناه بار آوردم
من قابل اعتنا نبودم ای عشق
شرمنده ام افتضاح بار آوردم

-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
روز آشناییمون روی تن درخت بید
یار بی وفای من عکس دوتا دل رو کشید
گفت یکی از این دلا فدای اون یکی میشه
عاقبت کشت دلمو تا که به آرزوش رسید

به نام او که آرام قلب من است

چی بگم.... 

شما دومین نفری هستید که دست گذاشتید رو دل خون من....

اولیش حس غریب بود با تاپیک نامه ای به برادرم؟ یه چیزی تواین مایه ها...

نمیدونم متنتون واقعی بود یا نه..

اما برای من واقعی ه...منم دقیقا همین احساس رو نسبت به برادرم داشتم... خیلی وحشتناک تر از این....

الان خیلی وقته صداشو نشنیدم... خیلی وقته باهاش حرف نزدم... فقط شاید ماهی یه بار یه دوسه جمله ای ازش بهم برسه

از عمقش نمیشه چیزی گفت... وصف نشدنیه... یه علاقه ی وحشتاک که روز به روز بدتر میشه...بیشتر میشه...

شاید چون نیست دیگه... 

من واقعا بیشتر از هر کسی دلم براش تنگ میشه...

خیلیییییی زیاد....

خوش به حال شما که میبینیدش.... ولی من چی؟ 

البته از تعبیر شما خوشم نیومد...با عرض معذرت البته...این که معلوم نبود خواهر برادرید!

نمیدونم چی باید بگم... فقط همین که اینجور دوست داشتن ها.... بی نظیرن... 

و اینکه: هر عشقی میمیرد...خاموشی میگیرد... ولی عشق یه خواهر به برادرش...هیچ وقت... 

هیچ وقت

هیچ وقت