ایــــن روزهــــا فاصلــه عشـــق و فاحشگـــی در حد یک شب است...
شبــی کــه فـــردایش نمیـــدانی عاشـــق میخــواندت یا فاحشـــه!!!
بـــه همیــــن ســـادگـــــی...
ایـن بـی تــفـآوتـیهـآ...
ایــن بـی خــَـبــَـری هــآ...
گــآهی دیــدآر از ســَـر اجـبـآر...
نــَـبـودَن هآ ... نـَـدیــدَن هــآ ....
یــَـعـنـی بــُـرو ...!
گـــآهــی چـِـقــَـدر خِــنـگ مـیـشــویـم ...!
هی لعنتی ...
اون طوریم که تو فکر میکنی نیست ...
شاید عاشقت بودم،روزی .....!
ولی ببین بی تو
هم زنده ام،
هم زندگی میکنم ...
فقط گاهی در این میان،
یادت ...
زهر میکند به کامم زندگی را ...
همیــــــــن...
به سر نوشت بگویید
اسباب بازی هایت بی جان نیستند
ادمند........
می شکنند ........
کمی ارامتر ...
اخر ای سرنوشت .....
خوابِ اصحـاب کهـف ،
یک شوخی ست !
در سرزمینِ من،
...
یک روز هم که بخوابی
از یــــاد می روی
دلیل سرگیجه هام
چرخش کره زمین نیس
چرخش ۱۸۰ درجه ایه آدماس!!
میشه تنهایی بازی کرد
میشه تنهایی خندید
میشه تنهایی سفر کرد
ولی خیلی سخته تنهایی
تنهایی را تحمل کرد!!!!
+وقتی تلاش میکنی یه نفر رو بیشتر از ظرفیتش بزرگ کنی ....
منتظر تلاش اون برای تحقیرت باش ... !!!
آلیس کجایی؟!
بیا...
اینجا عجیب ترین سرزمین دنیاست...
مقصد ...
مال ِ شهر ِ قصّه ی ِ بچه گی هاست ...
دنیای ِ آدم بزرگ ها ...
فقط جاده دارد ...!
یکی میگفت : باید از کنار مشکلات زندگی با سرعت عبور کنی
و بگی: مییییگ میییییگ !!!
اما انگار نمی دونست مشکلات نشستن رومون و
میگن : انگوررررررری ، انگوررررررری !
دیروز ، پینوکیو آدم شد
و امروز، آدمها پینوکیو !
من از عاقبت مادربزرگ میترسم
اگر فردا ، شنل قرمزی گرگ شود ...
به سلامتیه اونی که توو عصبانیت خواست آرومم کنه....
هر چی از دهنم در اومد بهش گفتم ... آخرش فقط گفت : بهتری؟!
مردانی را میشناسم که هنگام عصبانیت
داد نمیزنند
ناسزا نمیگویند
نمیزنند
نمیشکنند
تهمت نمیزنند
کبود نمیکنند
خراب نمیکنند
تنها سیگاری روشن میکنند و در آن میسوزانند تمام خشم خودرا
تا مبادا به کسانی که دوستش میدارند از گل کمتر گفته باشند...
نمی دانم مشکل از کجاست...
از صبر یا کاسه ؟
این روزها زیاد لبریز می شود...
نامم را پاک کردی ، یادم را چه می کنی ؟
یادم را پاک کنی ، عشقم را چه می کنی ؟
اصلا همه را پاک کن ... هر آنچه از من داری...
از من که چیزی کم نمی شود ...فقط بگو با وجدانت چه می کنی؟
شاید نکند آن را هم پاک کرده ای ؟
نـــــــــــــــــــــــــه !!! شدنی نیست ... نمی توانی آنچه را نداشتی پاک کنی !!!
تا انتهای راه باید رفت............
وقتی احساس می کنید دیگر نمی توانید جلوتر بروید،
بدانید قدرتی که شما را تا به اینجا رسانده تا انتهای راه نیز خواهد بود
چه بی ریا آمدم به قلب عاشق تو
باورم شد حرفای بظاهر صادق تو
چه پُر غرور میروی از این دلِ شکسته
انگار عهدی نبستی با این عاشق خسته
جنگل چشمات هواش چه سرده هر نگاه تو حدیث درده
رفتنت دیگه شده مصمم اما دل هنوز باور نکرده
نکنه رنجیدی از من بگو تقصیرم چیه؟
یا که دل به دیگری دادی بگو اون کیه؟
نکنه که از حقیقت تو میخوای فرار کنی
بری و یک بار دیگه منو بیقرار کنی